گروه سیاسی قدسآنلاین- شبکه به هم پیوسته دشمن، با تجربه گرفتن از بسیاری از شکستهایی که در طول این ۴۰ سال از مردم ایران خورده و با تمام توان نرمافزاری و سختافزاری خود برای به زانو درآوردن اراده ما به میدان آمده و در این مسیر، از نیروهای نظامی آموزش دیده عبری-عربی تا دیپلماتهای اقتصاد خوانده وزارت خزانهداری آمریکا را به صف کرده است، بهاین امید که این بار بتواند انتقام تمام منافعی که در طول این سالها به واسطه صدور انقلاب در این منطقه و در سطح جهان از دست داده از محور اصلی مقاومت یعنی مردم ایران بگیرد.
بدیهی است که در شرایط جنگی، اولین گام، تشخیص اطلاعاتی دقیق از نقاط ضعف و قوت جبهه خودی و البته جبهه مقابل است و بدیهیتر از آن، تشخیص اصل واقع شدن در یک عرصه جنگی است! شاید اولین گام مؤثر در فضای عمومی کشور، تشریح ساده و البته همدلانه شرایط جدید کشور برای مردم است و آرایش متناسب با این شرایط در میان مسئولان دولتی. آرایشی که رؤسای سه قوه و بسیاری از ردههای میانی مدیریتی در کشور، یا بدرستی متوجه آن نشدهاند! و یا نمیخواهند متوجه آن بشوند! دشمن، هوشمندانه، میدان جغرافیای جنگ را تغییر داده و از یک الگوی غیرمتمرکز برای ضربه به منافع جمهوری اسلامی تبعیت میکند. اگر توزیع جغرافیایی قومیتهای ایرانی (فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکیبات آنها) را در یک نقشه، توزیع فضایی مذاهب و نحلههای فکری موجود در ایران (شیعه؛ سنی، صوفی؛ زرتشتی مسلکها و نظایر آن) را در نقشه دوم و توزیع جغرافیایی شاخصهای مرتبط با توسعه انسانی و برخورداری از فرصتهای اقتصادی را در نقشه سوم رسم کنیم، و این سه نقشه را همچون سه لایه مختلف تحلیلی روی یکدیگر قرار دهیم، مشخص خواهد شد که تمرکز اصلی نسل جدید تهدیدات امنیتی دشمنان بوضوح، بر مناطقی قرار گرفته که علاوه بر دارابودن جمعیت بالای انسانی، دارای تمایز قومیتی و مذهبی واضح با قومیت و مذهب رسمی کشور باشند و درکنار این تمایزها، وضعیت نامناسبی هم به لحاظ شاخصهای عدالت و توسعه انسانی داشته باشند. درواقع دشمن بنادارد با تمسک به زمینههای موجود برای واگراییهای قومی و مذهبی در مناطقی که وضعیت نابسامانی از حیث شاخصهای عدالت توزیعی دارند، این نقاط را آغازگر ضربه به جبهه انقلاب قرار دهد و باید اذعان کرد که راهبرد هوشمندانهای را در مقایسه با الگوی متمرکز و کاملاً نخبهگرای گذشته، اتخاذ کرده است. منطقه عربنشین خوزستان، منطقه کردنشین غرب کشور، منطقه بلوچنشین شرق کشور و احتمالاً لکههای جمعیتی کوچکی مثل منطقه صوفینشین جنوب خراسان و برخی مناطق ترکنشین مرزهای غربی کشور و نظایرآن، به دلیل همبستگی بالا با شرایط مذکور، مستعد این اقدامها هستند و شاید انتظار چنین ناامنیهایی را در چنین مناطقی هم باید داشت. در مقیاسهای کوچکتر و در ابعاد یک شهر هم، این الگو، مناطقی را هدف میگیرد که همین سه ویژگی را داشته باشند و قاعدتاً حاشیه کلانشهرهایی مثل اهواز، مشهد و تهران... از این قبیل خواهند بود.
واضح است که دشمن، اهدافش را بر نقاط ضعف داخلی ما بنا کرده و به تعبیر عامیانه به دنبال نشستن بر روی زخمهاست. عزمش را نیز برای فعالیت در این نقاط جزم کرده و قاعدتاً برای مقابله در جبهه خودی هم به پاسخی فراتر از ارسال چند موشک به مواضع مهاجمان نیاز دارد. اگر تکثر قومیتی و مذهبی را یک فرصت و عامل غیرقابل حذف در این کشور بدانیم (که همین گونه هم هست)، و اگر بدرستی به فرصتهای عظیم موجود در این مناطق از حیث توسعه انسانی و اقتصادی باور داشته باشیم، راهی جز بالابردن شاخصهای برخورداری از فرصتها و عدالت اجتماعی در این مناطق، برای جلوگیری از بحران امنیتی، باقی نمیماند و این آن فتح الفتوحی است که باید جوانان انقلابی همان مناطق، بویژه خواص و مدیران میانی به آن وارد شوند تا زمینه این ترقه بازیها، برای همیشه از بین برود. ان شاء الله.
انتهای پیام/
نظر شما