تحولات منطقه

۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۷
کد خبر: ۶۲۴۷۶۶
سلامی و کلامی با شوراییان و شهردارِ آینده
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

اگر به موجبِ قانون، تغییر و تحولات در نوک قله مدیریتِ شهریِ مشهد انجام و تقی زاده خامسی از شهرداری رفتنی شود، اهالیِ شورای شهر با کدام خط کش و با چه معیارهایی به دنبالِ جانشینِ او -شهردارِ جدید- می‌روند؟

یکم. صد سالِ تمام به درازا کشید تا کرسیِ ریاستِ بلدیه در مشهد، از سرتیپ کاشف‌الملک در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به دستِ قاسم تقی زاده خامسی رسید و او نام خودش را در جایگاهِ شصت و هفتمین شهردار این شهرِ نازنین، ثبت کرد. اکنون گویا دولتِ شهریِ چهارده ماهه آقای شهردار روزهای واپسین‌اش را می‌گذراند، چه این که تقی زاده خامسی ۶۱ ساله که قرار است، مشمولِ قانون جدید «منع به کارگیری بازنشستگان» شود، دیر یا زود صندلیِ ریاستِ بلدیه را به دست جانشینِ خودش می‌سپارد.

دوم. «منتظر استعلام و ابلاغ وزیر کشور درباره وضعیت شهرداران بازنشسته هستیم.»... این را رضا حیدری - رئیس شورای شهر مشهد- همین دیروز به یک خبرنگار گفته و افزوده: «هنوز وارد بررسی گزینه‌های بالقوه و بالفعل در حوزه شهرداری مشهد نشده‌ایم.» (تسنیم).

سوم. اگر به موجبِ قانون، تغییر و تحولات در نوک قله مدیریتِ شهریِ مشهد انجام و تقی زاده خامسی از شهرداری رفتنی شود، اهالیِ شورای شهر با کدام خط کش و با چه معیارهایی به دنبالِ جانشینِ او -شهردارِ جدید- می‌روند؟

چهارم. مشهد - از هر نظر که بنگریم- بی گمان، شهرِ ویژه‌ای است. یادآوریِ این نکته بسی روشن، از این بابت شاید ضروری باشد که مدیریتِ بالادستی در این شهر، ویژگی‌ها و بایسته‌ها و صدالبته گرفتاریی‌های خاصِ خودش را دارد... د. سال‌ها پیش یک رئیس جمهور در سفرش به مشهد، به استاندارِ استان و شهردارِ شهر که در جلسه بودند اشاره کرد و به خبرنگاران گفت که به باورِ او، توانمندیِ استاندار و شهردار در این خطه از کشور، از یک وزیر در کابینه دولت نباید کمتر باشد. (خاطره شخصیِ نگارنده).

پنجم. «تعامل، تعامل، تعامل»!... این شاید اسمِ رمزِ موفقیتِ شهردار در شهرِ مشهد باشد. می‌خواهم بگویم، هر قدر که توان ارتباطیِ آقای شهردار بیشتر باشد، بی شک در پیشبردِ برنامه‌ها و هدف‌های سازمانش کامیاب‌تر است.

ششم. شهردار آینده باید بتواند با سه نهاد آستان قدس رضوی، دولت (استانداری) و شورای اسلامی شهر، همکاری و تعامل کند. اگر هر یک از این سه ضلع، همکاری شایسته با یکدیگر نداشته باشند شهر و شهروندان دچار مشکل می‌شوند.

هفتم. وقتی می‌گوییم «تعامل»، آیا سخن از «مصلحت سنجی» یا - خدای ناکرده- نوعی «سازش» و «بده بستان» است؟... چنین مباد هرگز!... حالا اگر بپرسید، پس مبنا و «نقشه راه» سازمان‌ها و نهادهای مدیریتِ شهری در اداره شهر چه خواهد بود، بی شک درپاسخ می‌گوییم: «قانون و دیگر هیچ»!... و سپس به بانگِ بلند در میدانِ شهر، جار می‌زنیم: آقای شهردااااااااااااااار! شما باید قانونمندترین مدیرِ شهری باشی.

هشتم. لازم است آیا به یک واقعیتِ روشن اشاره کنم و بگویم: شهردار آینده باید قدرِ نیروی انسانی و بدنه کارشناسیِ شهرداری-با تجربه چند ده ساله شان- را بداند و یک «مدیرِ اتوبوسی» نباشد؟

نهم. لازم است آیا به یک واقعیت خیلی روشنِ دیگر اشاره کنم و بگویم: شهردار باید - از جان و دل- انتقادپذیر باشد و نقد و نظرِ نخبه‌های شهری (از هر گرایش سیاسی) و خبرنگاران و رسانه‌ها را به دیده منت، بپذیرد؟

دهم. لازم است آیا به یک واقعیت خیلی روشن‌تر اشاره کنم و بگویم: خاصه در شهرِ مشهد، رویکردِ فرهنگی و اجتماعیِ آقای شهردار در اداره شهر، بسی پُراهمیت‌تر است. نگاهِ اجتماعیِ شهردار به بحثِ مشارکت جویی او برمی گردد و این که تا چه اندازه «بازی گرفتنِ شهروندان» را از عمقِ جان، باور دارد... د. بحثِ «پیوستِ فرهنگی» و جدی گرفتنش با توجه به بافتِ معرفتی و زیارتیِ شهر مشهد نیز برخاسته از نگاهِ فرهنگیِ آقای شهردار است.

یازدهم. سیاسی باشد یا نباشد؟... به گمانم، سیاسی بودنِ آقای شهردار، بد و نکوهیده نیست و شاید در جاهایی راهگشا نیز باشد، اما این که گرایش سیاسی‌اش را در مسائل شهری، دخالت بدهد بسی ویرانگر و کاهنده است. حالا اگر نفرِ اولِ مدیریتِ شهری، بازیچه گروه‌ها و باندهای سیاسی شود که دیگر واویلاست!... چنین مباد هرگز.

دوازدهم. می‌دانیم اهالیِ شورا هستند که آقای شهردار را انتخاب می‌کنند. پس از انتخاب، شوراییان از گزینه خودشان پشتیبانی و یاری‌اش می‌کنند و بر او و عملکردش، «نظارت». از آن سو، شهردار هم ان شاءالله «شورا پذیر» است و پس از این که قدرت را به دست گرفت، برای ساکنانِ تالارِ شهر، «شاخ» نمی‌شود... د. پس شوراییان نقشِ یک «رفیقِ شفیقِ تیزبین» را بازی می‌کنند که موی دماغِ آقای شهردار است، «باج نمی‌دهد» و پیوسته می‌خواهد، مو را از ماست بکشد... د. اما این که شوراییانِ ما خودشان چنین جربزه‌ای دارند یا نه، آن حکایتِ دیگری است که سخن گفتن درباره اش، مجالِ دیگر می‌خواهد.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.