زهره کهندل/ جزو اقشاری هستند که کمتر کسی دوستشان دارد. اگر نظر مخالفی داشته باشند، نه تنها کسی برایشان کف نمیزند که گاهی ناسزا و هو نصیبشان میشود. بیشتر از بقیه باید کتاب بخوانند و فیلم ببینند، باید مقاله بخوانند و بنویسند اما آنچه از کوه یخی دانششان دیده میشود حرفهایی است که بر زبانشان جاری میشود و گاهی اگر حرفی بزنند که به مذاق عدهای خوش نیاید، متهم میشوند به کمسوادی! وقتی هوایشان را دارند که از فیلمی تعریف کنند اگر خلاف نظر عامه مردم حرفی بزنند، میگویند که نظرشان شخصی و حتی از
سر دشمنی است.
منتقدان سینما، قشری هستند که به خاطر حرفهایشان مورد هجمه قرار میگیرند و کمتر از دیگر اقشار جامعه سینمای کشور مورد توجه مردم هستند. با سعید قطبیزاده، منتقد نام آشنای سینما و تلویزیون درباره جایگاه منتقدان سینما در جامعه و اینکه چرا گاهی نظراتشان با آنچه فروش فیلمها و سلیقه مردم نشان میدهد در تضاد است، در حاشیه حضورش در پردیس سینمایی اطلس مشهد گفتوگو کردیم که میخوانید:
معمولاً میان نظر تماشاگران و منتقدان شکافی وجود دارد که درباره برخی فیلمها بیشتر و درباره برخی فیلمها کمتر است، در حالی که چرخ صنعت سینما توسط مخاطبان و تماشاگران میچرخد. حتی گاهی فروش برخی فیلمها و میزان استقبال از آنها، خلاف نظر منتقدان سینماست. دلیلش چیست؟
نظر منتقدان، پیشبینی فروش فیلمها نیست. در واقع ارزیابی منتقدها، پیرامون آثاری که قرار است با مخاطب ارتباط برقرار کند، نیست. مخاطب نقد، قشر فرهیختهای است که جستوجوگر معنا در سینماست. عموماً فیلمهایی که منتقدها از آنها تعریف میکنند، فیلمهای تماشاگرپسندی نیست. گاهی فیلمهایی هستند که هر دو ویژگی را دارند یعنی هم فیلمهای محبوب و عامهپسند هستند و هم اینکه فیلمهای مقبولی برای منتقدان. به طور کلی نقد با هنر سینما سروکار دارد و هنر سینما مصداق فیلمهایی نیست که در اکران، فیلمهای پرفروشی باشند این در تمام جهان وجود دارد. برخی از منتقدان در نشریات عامهپسند مینویسند و معیار خوب بودن یک فیلم را در قابلیت ارتباط گرفتن با مخاطب میدانند ولی نقد در مفهوم کلاسیک و استاندارد خودش، یک نظریه است و جستوجوگر یک پیچیدگی در هنر سینماست. منتقد قرار نیست که پیشبینی و ارزیابی کند که چقدر فیلمها با تماشاگر ارتباط بگیرند، در تمام دنیا همین است. نظرخواهی مجله «سایتاند ساوند» از منتقدان درباره محبوبترین فیلم تاریخ سینما به فیلم سرگیجه هیچکاک منتج شد در حالی که این فیلم اصلاً پرفروش نبود یا فیلم همشهری کین که اصلاً پرفروش نبود.
جریان غالب در سینمای همه کشورهای صاحب سینما، فیلمهایی هستند که برای رونق اقتصادی ساخته میشوند، فیلمهایی با بازیگران معروف یا صحنههای اکشن و عاشقانه بنابراین بخش مهمی از سینما که چرخ اقتصادی این صنعت را میچرخاند، آثار قابل تأملی از نظر منتقدان نیستند ممکن است گاهی نقاط مثبتی در آنها دیده شود که منتقدی به آن اشاره کند ولی معمولاً فیلمهای محبوب منتقدان، فیلمهای پرفروشی نیستند.
از میان فیلمهای کمدی که در چند سال اخیر، گیشه را به تصرف خود درآوردهاند کمتر فیلمی نظر منتقدان را به خود جلب کرده است، آیا این ژانر کشش جلب نظر منتقدان سینما را ندارد؟
فیلمهای کمدی برای فروش ساخته میشوند و هیچ فیلم کمدی را به خاطر ندارم (چه ایرانی و چه خارجی) که برای فروش ساخته نشود. از دوره سینمای صامت، محبوبترین هنرپیشهها و کارگردانهای فیلمهای کمدی با طیف گستردهای از مخاطبان سروکار داشتند چون کمدی، ژانر عامهپسندی است. در این میان اما آثاری هم هستند که هم فیلم عامهپسند هستند و هم محبوب منتقدان اما اغلب فیلمهای کمدی، فیلمهای مبتذلی هستند که میخواهند به هر قیمتی فروش بروند. طبیعی است که گاهی نتیجهشان، فاجعه به بار میآورد بنابراین فیلمهایی نیستند که بشود روی آنها حساب کرد.
سینماگران و فیلمسازان هم رابطه خوبی با منتقدان ندارند و گاهی حملههای تندی به آنها میکنند به طوری که برخی منتقدان را متهم میکنند که پول میگیرند تا علیه فیلمشان بزنند. چرا فیلمسازان هم این طیف را دوست ندارند؟
اینکه فیلمسازان، منتقدان را دوست ندارند دلایل مهمتری دارد. این ادعا که منتقدان پول میگیرند، اتهامی واهی است. ضمن اینکه ما عادت داریم تعریف بشنویم و منتقدان زمانی محبوب هستند که از فیلمی تعریف کنند. وقتی از فیلمی ایراد میگیرند برای آن فیلمساز خوشایند نیست، در زندگی نیز همینطور هستیم. منتقد برای خوشایند فلان فیلمساز یا بازیگر، حرف نمیزند. کار منتقد، گشودن باب تازهای در حوزه سینماست بنابراین نظر فیلمسازان درباره منتقدان در شکل صنفی آن اهمیتی ندارد چون مخاطب ما الزاماً فیلمسازان نیستند بلکه مردمی هستند که فیلم را میبینند و بسیاری نیز با ما همعقیده هستند.
منتقدان، دیدگاه قشر فرهیخته را منعکس میکنند؛ اینکه یک فیلم تا چه اندازه از استانداردهای سینما دور است و تا چه اندازه میتواند به تحول در سینما کمک کند.
در چند سال اخیر با توجه به سیاستهایی که صدا و سیما در حوزه نقد فیلم پیش گرفته این ذهنیت ایجاد شده که نقد سینما در سیما، یکجانبه شده است و ادبیاتی پیرامون آن شکل گرفته که ادبیات برنده و گاهی توهینآمیز بوده است. در واقع صدا و سیما با ضریب دادن به افراد خاصی در حوزه نقد فیلم موجب شد که آن منتقدان زیر ذرهبین قرار بگیرند و کمکم از چشم مخاطبان و فیلمسازان بیفتند. ضمن اینکه نقد فیلمها همراه با تکثر نگاه نبود و گفته میشد که تعدادی از منتقدان خانهنشین شدهاند، با این ماجرا موافقید؟
اینکه جریان نقد در تلویزیون به تعداد خاصی از منتقدان محدود شد که شاخصترین چهره آنها هم گاهی از ادبیات مناسبی پیرامون فیلمها استفاده نمیکرد، به دلیل سیاستهای غلط در صدا و سیما بود چون با شیوههای گوناگون تفکر در سینما روبهرو نبودیم بلکه با یک شیوه طرف بودیم که بیانگر یک دستگاه فکری با نقاط قوت و ضعف خودش بود البته در سالهای اخیر این نگاه در حال ترمیم شدن است.
تصوری هم که از نقد فیلم برای عامه مردم به وجود آمده به این دلیل بود که برنامههای تلویزیونی، تریبون یکی دو نفر شدند که آنها نیز گاهی از ادبیات خوبی استفاده نمیکردند و رفته رفته این ذهنیت منفی درباره منتقدان ایجاد شد که منتقدان، آدمهای هتاکی هستند و ادبیات مناسبی ندارند در حالی که برخی از منتقدان برجسته سینما بنا به دلایلی به تلویزیون نمیآیند. برخی روحیه حضور در این برنامهها را ندارند، برخی توانایی سخنوری بالایی ندارند و در نقد شفاهی ضعیف هستند و عدهای هم برای عدم حضور در تلویزیون دلایل شخصی
دارند. امیدوارم تنوع منتقدان سینما را در برنامههای تلویزیونی ببینیم چون تلقی مردم از نقد باید ترمیم شود. ضمن اینکه مسیری برای حضور منتقدان صاحب صلاحیت و صاحبنظر در تلویزیون گشوده شود.
منتقد خاصی که به آن اشاره شد بیانگر دیدگاه مهمی است ولی حتی خود من هم که مدعی گفتار خوب، ادیبانه و رعایت حرمت هستم، اگر به تکرار بیفتم و قرار باشد که هر هفته یک تریبون ثابت داشته باشم، ناخودآگاه به گزافهگویی خواهم افتاد و رفته رفته ممکن است که ادبیاتم تغییر کند در حالی که تنوع همیشه منجر به شکوفایی میشود.
نظر شما