تحولات منطقه

چهارشنبه گذشته، جلسه بررسی و تحلیل بیانیه «گام دوم انقلاب»، با سخنرانی حسن رحیم‌پور ازغدی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد. وی در این نشست، با بیان اینکه کار براندازی رژیم سیاسی پهلوی و نظام‌سازی، با وجود همه قدرت‌های ضد رشد در 40 سال گذشته انجام شد، از جوانان حوزوی و دانشگاهی خواست تا خودشان را برای مرحله تمدن‌سازی اسلامی آماده کنند. صحبت‌های این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

نبـرد بی پایان ، برای عـدالت
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

 مسعود غلامی/ چهارشنبه گذشته، جلسه بررسی و تحلیل بیانیه «گام دوم انقلاب»، با سخنرانی حسن رحیم‌پور ازغدی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد. وی در این نشست، با بیان اینکه کار براندازی رژیم سیاسی پهلوی و نظام‌سازی، با وجود همه قدرت‌های ضد رشد در 40 سال گذشته انجام شد، از جوانان حوزوی و دانشگاهی خواست تا خودشان را برای مرحله تمدن‌سازی اسلامی آماده کنند. صحبت‌های این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

  گام دوم انقلاب، مرحله فکرهای اساسی است
مرحله دوم انقلاب، مرحله تمدن‌سازی و رفع نواقص نظام‌سازی است. پروژه دولت‌سازی و جامعه‌پردازی با استانداردهای بالای اسلامی باید به دست نسل جوان صورت بگیرد؛ باید به این نکات واقف باشیم که آنچه شد کار عظیمی بود و آنچه باید بشود، کار عظیم‌تری است. در بیانیه آمده است که ما بدون نسخه شروع کردیم و هیچ تجربه زیسته‌ای پیش‌ روی ما نبود و در زمانی که شرق و غرب بر این موضوع اجماع داشتند که بازگشت به دین و حکومت دینی نه معنا و نه امکان دارد، ما توانستیم معجزه بزرگ انقلاب اسلامی را رقم بزنیم. مسئله اصلی و روح بیانیه این است که ببینیم حساسیت‌ها، اولویت‌ها و مسئولیت‌هایمان در 40 سال دوم انقلاب چیست؟ مرحله دوم و دهه پنجم انقلاب، مرحله فکرهای اساسی است؛ ما در دهه‌های گذشته، در مواردی مجبور بودیم دفاعی عمل کنیم تا اصل موجودیت انقلاب را از تهدیدها حفظ کنیم؛ حال که این موجودیت تثبیت شده است باید مراقب ماهیت انقلاب باشیم. بتن‌ریزی پایه‌های اصلی تمدن‌سازی جهانی در 40 سال گذشته انجام گرفت؛ حال بنای اصلی این تمدن‌سازی که قرن‌ها مسلمین منتظر آن بودند، باید به دست نسل جوان صورت بگیرد.
 نبرد برای عدالت؛ یک نبرد بی‌پایان
بخشی از این بیانیه توجه به مدیریت، عقلگرایی و عملگرایی در آینده است؛ حضرت آقا می‌فرمایند: از این به بعد شمایید و این انقلاب؛ هزینه سنگینی برای آن پرداخت شد تا به اینجا رسید؛ رفع نواقص 40 سال گذشته و کسب کمالات اضافی جزو مأموریت جوانان است. فراز دومی که این بیانیه به آن اشاره دارد، بحث عدالت است. ما تا پیش از ظهور، شاهد عدالت مطلق نخواهیم بود؛ عدالت مطلق با ظهور وارث انبیا اتفاق خواهد افتاد؛ اما این موضوع که به عدالت مطلق نمی‌رسیم، به ما اجازه کوتاهی و تقصیر درباره این موضوع را نمی‌دهد. نبرد عدالت، یک نبرد بی‌پایان است. عدالت نسبی، میدان مسابقه‌ای است بین همه دولت‌های خیرخواه و یا مدعی خیرخواهی. عدالت، کلمه مقدس همه اعصار بوده است. عدالت در طول تاریخ هم انگیزه خدمت‌رسانی و هم بهانه خطاهای بسیاری بوده است. جمهوری اسلامی با تمام سختی‌ها، تهدیدها، تحریم‌ها، ترورها و فشارها، توانسته جزو موفق‌ترین حاکمیت‌های جهان در برقراری عدالت باشد و کارهای بزرگی را در این زمینه انجام بدهد؛ ما چون توقع‌مان بالاست، عدالت علی و مهدی موعود را در نظر می‌آوریم و این موضوع موجب می‌شود تا کارهایی که انجام گرفته شده را به درستی نبینیم. تحولات بسیار بزرگی در جابه‌جایی ثروت در ایران پس از انقلاب صورت گرفت؛ ما شاهد روند زاغه‌زدایی، تبدیل حلبی‌آبادها به مسکن، بازسازی شهرهای جنگ‌زده، نهضت عظیم خانه‌سازی، جنبش آبادسازی شهرها و روستاها و تلاش برای تعادل شمال شهرها با جنوب شهرها بوده‌ایم؛ همچنین باید گفت که یکی از بزرگ‌ترین جابه‌جایی‌های طبقاتی در تاریخ ایران، در این 40 سال اتفاق افتاده که سبب شده است تا فقیران زیادی مرفه شوند. گام‌های بلندی در مسیر عدالت‌خواهی در جمهوری اسلامی برداشته شده است. خدمت به محرومان در منطق انقلاب اسلامی، منت بر آنان نیست؛ ادای رسالت در محضر آن‌هاست؛ یعنی وظیفه حاکمیت، خدمت به فقراست. یک واقعیت طبیعی که در جهان وجود دارد و باید آن را هم در نظر گرفت، این است که فقر به علت افزایش جمعیت در حال گسترش است؛ به غیر از فقرهای طبیعی، فقرهای تصنعی هم وجود دارد که ناشی از توطئه دشمنان است و به فقر دامن می‌زند و انقلاب باید در این دو جبهه، همزمان مبارزه کند.

 فساد، زلزله در مشروعیت نظام است
فراز سوم، بحث فساد است. زلزله مهم در مشروعیت همه نظام‌ها، فساد اقتصادی، اخلاقی و سیاسی حاکمیت یا کسانی است که در حاکمیت هستند؛ بین فساد حاکمیت و فساد حاکمان تفاوت وجود دارد. مسئله فساد و ایجاد زلزله در مشروعیت، برای جمهوری اسلامی بسیار جدی‌تر از سایر نقاط جهان است؛ مشروعیتی که جمهوری اسلامی به آن عقیده و تکیه دارد، فراتر از مشروعیت‌ها و مقبولیت‌های اجتماعی جهان است. در جمهوری اسلامی، صفات حاکمان و صفات حاکمیت حتی اگر مردم از آنان راضی باشند، در این مسئله تأثیر دارد. در منطق شیعه، برای حاکمیت و امامت شرط عصمت قائل هستند و در صورت نبود امام معصوم، شرط عدالت را برای جانشینان امام در نظر می‌گیرند. رهبری در این بیانیه می‌فرمایند که در دهه 60، مسئولان در ساده‌زیستی و زهد مسابقه می‌گذاشتند ولی اکنون متفاوت شده است؛ اکنون مسئولانی داریم که خودشان می‌گویند هزاران میلیارد ثروت دارند؛ این‌ها در گذشته ننگ بود و کسی جرئت نمی‌کرد که این حرف‌ها را بزند؛ البته این موضوع صفت حاکمیت نشده است اما صفت بعضی از حاکمان شده است که باید بشدت مراقب بود. صدور انقلاب، دفاع از مستضعفان، نابودی استکبار جهانی، اجرای عدالت اسلامی و ساده‌زیستی مسئولان، حرف‌های امام و جزو شعارهای انقلاب است.

 خطر انحطاط وجود دارد!
بخش دیگری از این بیانیه، تذکر و اخطار در مورد وسوسه پول، مقام و ریاست است؛ که حتی مسئولانی را در علوی‌ترین حکومت تاریخ فاسد کرده است؛ متأسفانه ما هم مدیرانی داریم که سبک زندگی‌شان را عوض کرده‌اند؛ اما غالب مدیران کشور سالم‌اند. طهارت اقتصادی شرط مشروعیت همه مقامات در این حکومت است. در مقابل طهارت اقتصادی، نجاست اقتصادی قرار دارد؛ نجاست اقتصادی اگر کوچک‌تر از دیناری هم باشد، همه چیز را نجس می‌کند. هنگامی که فردی بیت‌المال و حقوق مستضعفان را بالا می‌کشد، حتی اگر مبلغ کمی هم باشد، منطقاً این فرد آماده است تا مبلغ بیشتری هم بردارد؛ چون خط قرمز، اصل خیانت است. مقامات باید طوری باشند که اگر دستشان به لقمه حلال مشکوکی رسید، آن را برندارند؛ چه رسد به لقمه حرام. مقامات اگر به نظرشان رسید که قانون در جاهایی ساکت است، باید آن را استنطاق کنند و از سکوت آن بهره‌برداری نکنند. مسئولان اگر نمی‌توانند زاهد و محتاط باشند باید حداقل اهل پرهیز باشند و با شیطان حرص درآویزند.
این بیانیه می‌گوید که ما در 40 سال دوم، خطرهای زیادی را در پیش داریم؛ این نظام ممکن است که دیگر سقوط نکند ولی خطر انحطاط وجود دارد؛ این خطر در آینده وجود دارد که اگر اشرافیت در بین مسئولان زیاد بشود در جامعه نفرت پنهان و در بین مسئولان نخوت آشکار ایجاد کند و صفت درندگی و استکبار را در مدیر اشرافی تقویت کند و درستکاری و پاکیزگی در استفاده از اموال عمومی را به خطر اندازد. یکی از دلایل اصلی انحراف حکومت صدر اسلام، مقاصد مالی بود.
نکته بعدی بیانیه، حفظ روح جهادی در نسل جوان است. فرهنگ جهادی در سال‌های اولیه موجب شد تا گرسنگان بسیاری سیر و آوارگان بسیاری دارای سرپناه بشوند؛ فرهنگ جهادی در گذشته یک مبارزه بی‌پایان تلقی می‌شد و اکنون باید این راه در نسل جوان ادامه پیدا کند. در اردوهای جهادی هر ساله ده‌ها هزار جوان دانشجو و طلبه شرکت می‌کنند؛ ما باید این روح را حفظ کرده و گسترش بدهیم.

 باید تلاش شود 
تا شیب جامعه به سمت بهشت باشد

نکته پنجم، مسئله معنویت و اخلاق است. حکومت‌ها نمی‌توانند اخلاق بسازند؛ اما باید اولاً خودشان تابع اخلاق باشند؛ و ثانیاً جهت نهادهای اجتماعی را به سوی زیست اخلاقی سامان بدهند؛ باید با ضداخلاق مبارزه شود؛ نباید بگذاریم جهنمی‌ها مردم را به زور به جهنم ببرند. حکومت دینی وظیفه دارد جلوی جهنمی شدن نهادهای اجتماعی را بگیرد؛ مدام باید تلاش شود تا شیب جامعه به سمت بهشت باشد. سیستم باید طوری باشد که اگر کسی خواست از گناه دور بماند، بتواند؛ باید با ناپاکی‌های سازماندهی‌شده در داخل و خارج درافتاد. حساسیت‌ها در خصوص مراقبت از سلامت اخلاقی عرصه عمومی چه در خیابان، چه در فضای مجازی و رسانه و... همه باید در جهت دفاع از آگاهی باشد. باید با آگاهی کاذب یا به تعبیری آگاهی بزک‌شده که نشر دروغ، فساد، خیانت و تهمت است، مبارزه کنیم؛ نباید بگذاریم فساد، علنی، رسمی و نهادینه شود. پروژه‌های ضدمعنویت فرهنگ غرب دارد سال ‌به ‌سال بیشتر، پیچیده‌تر، غیرقابل کنترل‌تر و سیاسی‌تر می‌شود که باید با آن‌ها مقابله کرد؛ هیچ وقت ابزار فساد مانند امروز به این راحتی در دسترس نبوده؛ اما با وجود همه این‌ها، ما در همین نسل جدید هم افراد پاک، شریف و متدین زیادی داریم؛ اکنون هزاران هزار استاد و دانشجو داریم که برای اعتکاف صف می‌بندند. در زلزله‌ها و سیل‌ها و مشکلات اجتماعی، بخش زیادی از مردم متدین برای خدمت‌رسانی مسابقه می‌گذارند؛ بحث اردوهای جهادی، پیاده‌روی اربعین حسینی و... همه این‌ها نشان‌دهنده این موضوع است که با تمام هجمه‌های فرهنگی دشمن هنوز هم معنویت در بین مردم جایگاه بالایی دارد. ما منکر ضعف‌های اخلاقی و فقر معنویت در جامعه خودمان نیستیم؛ اما این ادعا که این جامعه موجب سقوط اخلاقی شده و ارزش‌های مادی به نحوی مطلق و بی‌معنا بر این جامعه حاکم شده را انکار می‌کنیم؛ اینکه مردم پس از انقلاب بی‌دین‌تر و فاسدتر از پیش از انقلاب شده‌اند، یک دروغ است تا مردم تلاش برای معنوی‌تر شدن را کنار بگذارند. ما اکنون به یک جهاد بزرگ و جنبی برای پالایش اخلاقی، اصلاح سبک زندگی و تعمیق و توسعه معنویت احتیاج داریم تا بتوانیم ایده‌ها و الگوهای معنوی، اخلاقی و اسلامی را از ساحت زبان و ذهن به ساحت عمل و عین بیاوریم. جهاد اخلاقی و معنوی برای همیشه یک نیاز اصلی خواهد بود و بدون آن، همه پیشرفت‌های علمی، اقتصادی، صنعتی، مادی و سیاسی بی‌ارزش شده بلکه مضر نیز خواهد بود.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.