به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین، عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه رأی الیوم، در یادداشتی با اشاره به تحولات اخیر سودان و الجزایر نوشت: در گذر روزگار کودتاهای نظامی متعددی اتفاق افتاده و مقامات بلندپایه ارتش دوباره در صدر برنامههای تلویزیون قرار گرفتهاند، اما این روزها کودتاهای متفاوتی رخ میدهد که نخستین بیانیه آن نیز متفاوت است؛ زیرا در آن از چربزبانی خبری نیست و سران این کودتاها نیز، حتی در ظاهر، از حکمرانی رویگردانند و از مردم میترسند؛ آنها به دنبال جلب رضایت مردمند و تمام مدت تاکید میکنند تنها به مثابه مرحله موقت و کوتاه انتقال قدرتند. آنها سوگند میخورند پایان این مرحله تحویل حکومت به دست مردم و تشکیل حکومتی مدنی خواهد بود.
به عنوان مثال در سودان شاهد آن هستیم که سرلشکر عبد الفتاح البرهان، رهبر کودتای نظامی، این کشور تسلیم خواستهها و دستورات محمد ناجی، یکی از مسئولان انجمن مشاغل سودان و رهبر اعتراضات چهار ماه گذشته، شد. مهمترین خواسته وی انحلال شورای انتقالی نظامی و جایگزینی شورای مدنی با عضویت نمایندگانی از ارتش و نیز برکناری مقامات ارشد قوه قضائیه بود.
در الجزایر نیز ژنرال احمد قاید صالح، رئیس ستاد مشترک ارتش، همچون گوسفندی آرام و بیچون و چرا تسلیم خواستههای سران جنبش شد که برکناری رئیس جمهور و اقامت اجباری همه افراد باندی که وی را احاطه کرده بودند، اعم از تجار مفسد، نمونههایی از این مطالبات بود.
حتی یک تانک به خیابانها نیامد و دیدیم که چگونه نیروهای امنیتی از مردم طرفداری کردند و با معترضان عکس سلفی گرفتند. با وجود گرسنگی و خشم، حتی یک جوان انقلابی به محلهها حمله و دزدی نکرد، معترضان حتی خیابانها را نظافت و مرتب کردند.. چه اتفاقی افتاده و چه چیزی تغییر کرده است؟ آیا این کودتای نرم میفهمد چه کسی در رأس قدرت است؟
این روزنامهنگار مشهور افزود: تا به حال از ارتشیهای سودان نشنیدهایم درباره کودتایشان تعبیر «انقلاب» را به کار برند، درست همان کاری که پیشینیان آنها در «انقلاب نجات» به رهبری عمر البشیر انجام دادند، انقلابی که سی سال به طول انجامید و نه تنها صاحبانش را نجات نداد بلکه فرزندان و تماشاچیان خود را نیز فرو بلعید. تنها دستاورد موفقیتآمیز این انقلاب جدایی جنوب و تشکیل حکومت قانونی بود. امید آن میرفت که شمال نیز نجات یابد و «انقلاب نجات» همچنان در رأس قدرت باقی بماند، اما هر دوی اینها از دست رفت.
وقتی ارتش و فرماندهان آن غرق در فساد شوند، ارتش تبدیل به شرکتهای تجاری شود، استبداد بورزد و فرماندهان آن قانون را خوار و خفیف شمرده، تسلیم استعمارگران و طرح هایشان شوند، مسائل ملی را کنار بگذارند و تفنگهایشان را به سمت مردم نشانه بگیرند؛ پیروزی جنبش مردم و زنان و دختران جوان نیز طبیعی خواهد بود، زیرا تحقق یافتن مطالبات عادلانه مردم کوتاهترین راه برای رسیدن به آرامش و برقراری امنیت و ثبات است، نه تانک و قدرت اسلحه، در غیر این صورت خانه بر سر همه ویران خواهد شد. مسئله ترس از ارتش همیشه وجود داشته و خواهد داشت.
مردم جای ارتش را گرفته و حتی از آن پیشی گرفتهاند. این آنها هستند که نخستین بیانیه واقعی را منتشر میکنند زیرا بسیار بوده اند ارتشهایی که بی برو برگرد در هر جنگی شکست خوردهاند، از همین رو گروههای نظامی مسلح همچون حزب الله لبنان، حماس فلسطین، بسیج مردمی عراق، سپاه پاسداران ایران، انصارالله یمن و گروههای بسیاری از این دست، جایگزین ارتش شدهاند.
ارتشهایی که در مسلح شدن و آموزش دیدن به کمکهای آمریکا وابسته اند فایدهای هم ندارند؛ زیرا در تصمیم گیری خود استقلال نداشته و نخواهند داشت. آنها همچنان به کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکایی وابسته خواهند بود که طرحهای خود را اجرا میکند، از همین رو بسیاری از سران عرب که با این طرحها برای چند سال به قدرت رسیدند، سرنگون شدند. فکر نمیکنم عمر البشیر آخرین آنها باشد، فهرست اسامی این سران طولانی است و طبیعتا نظامهای پادشاهی و کشورهای جمهوری در امان نیستند چرا که تاریخ تقریبا هر صد سال یکبار تکرار میشود.
او در انتهای این مطلب نوشت: انقلابها وقتی پیروز میشوند که «سیآیای» (سازمان جاسوسی آمریکا) طراح آن نباشد و فلسفه آن را نیز برنارد هنری لوی (فیلسوف فرانسوی) تبیین نکند، تلآویو قبلهگاه آن نبوده و زیباترین تصاویر از شرف و ملیگرایی را در چارچوب تلاشی مسالمتآمیز و متمدنانه به نمایش بگذارد. در آینده اتفاقات غیر منتظره زیادی پیش خواهد آمد باید منتظر بود و دید.
منبع: باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام/
نظر شما