تحولات لبنان و فلسطین

مخالفت با افزایش دستمزد وکمک به نیازمندان ، چرا؟

امروز مطلبی از سوی روابط عمومی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی تولید و ازسوی برخی رسانه ها منتشر شده بود که درصورت صحت مطالب بیان شده یک مقام دولتی از دو جهت  جای تاسف دارد، اول از این جهت که این مسایل ومطالب از سوی یک مدیر عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی بیان میشود و دوم اینکه این مطالب دردیدار با اعضای قرارگاه رسانه ای خراسان رضوی بیان شده و ازسوی انها درتیراژ گسترده بازتاب یافته است .

شایدبه جرات بتوان گفت که  از برخی مدیران فعلی دولت توقع نمیرود که درجریان انقلابی گری قرارگرفته و همسو با عدالتخواهی درکشورگام بردارند ، چرا که با وجود سالها نشستن درمصادر ومناصب رده بالای حکومتی ،  خلق وخوی اشرافیگری درآنها نهادینه شده و حتی فراموش کرده اند که آرمانهای انقلاب چه بوده وچیست و این پست و مقام و مال و منالی که برهم زده اند از برکت همین حکومت و نظام اسلامی نصیب آنها شده است.

این درحالی است که مدیران رسانه ای عضو قرارگاه رسانه ای خراسان رضوی را بخوبی میشناسیم و درمیان انها عناصری انقلابی و چهره هایی دیده میشوند که از جنس عدالتخواهی بوده وآرمانهای انقلاب را بخوبی میشناسندو برای نیل به این آرمانها نهایت تلاش خودرا بکار میبندد .اینکه درجلسه ای با حضور این افراد به ظاهر انقلابی چنین سخنانی بیان شودو انها واکنشی نشان ندهندو بعد حتی نشردهنده  این دیدگاههای سرمایه داری مطلق به دیگر افراد  جامعه باشند ، جای سوال دارد؟ و این پرسش را مطرح میکند که ایا آرمانهای انقلابی این عناصر انقدر سست است که درمقابل یک تشر درلباس کارشناسی رنگ باخته ؟

راضیه علیرضایی ، رییس سازمان صنعت ،معدن وتجارت خراسان رضوی ، سالهاست براین صندلی تکیه زده و شاید یکی از قدیمی ترین مدیران استان باشد که توانسته با اصلاح طلب و اصولگرا کنار بیاید . برخی نیز بر این باورند که لابی وی و همسرش که سالها درمناصب اقتصادی خراسان رضوی جا خوش کرده ،  چنان محکم بوده که وی را با کمتراز ۱۰سال مدیریت انهم درسطوح میانی به ریاست بزرگترین سازمان اقتصادی استان مینشاند و دقیقا به همین دلیل هم هست که  کسی توانایی کنار گذاشتن وی را ندارد.

اما از اینها که بگذریم وی در دومین نشست قرارگاه رسانه خراسان رضوی ابراز میکند: "تمرکز رسانه‌های داخلی بر رویکردهایی مانند افزایش قیمت‌ها و پیدا کردن مقصر، نمی‌تواند پاسخ رسانه‌ای مناسبی در عرصه جنگ اقتصادی باشد."

از سخن این مقام مسوول اینگونه بر میاید که رسانه هاباید فتیله انتقاد از گرانی وگرانفروشی را پایین بکشند، دیگر دنبال دلایل گرانی نرون و از کنار مقصران این گرانی ها بگذرند. این توصیه یعنی اینکه دیگررسانه ها حرف دل مردم را منعکس نکنند ، از گرانی که مشکل اصلی خانواده های متوسط و دهکهای پایین جامعه است ، سخنی به میان نیاورند و کاری به کار مدیران دولت که مقصران اصلی گرانیها هستند نداشته باشند . احتمالا باید به توصیه وی از این به بعد رسانه ها خبرنگاران خودرا مقابل دفتر مدیران دولت بگمارند تا اظهارات آنها را موبه مو و بدون توجه به دروغ وراستش در رسانه منعکس کنند . اصلا هم کاری به این نداشته باشند که عملکرد این مدیران دولتی منجر به چه اتفاقاتی درکشور شده یا میشود؟

اینکه یک مدیر دولت از رسانه ها میخواهد به این سادگی از کنار مهمترین مشکل مردم بگذرند شاید به این دلیل است که وی اصلا مشکلات مردم را درک نمیکند. این قبیل مدیران چنان غرق در زندگی اشرافی شده اند که اصلا معنای گرانی گوشت ومرغ را نمیفهمند. شاید آخرین مشکلی که مدیرانی از این دست با ان روبرو شدند کم فشاری اب جکوزی  ویلای ییلاقی شان بوده است .

اما اینکه بی توجهی به مشکلات مردم بی بضاعت را پاسخ رسانه ای مناسبی درعرصه جنگ اقتصادی ارزیابی میکند ، هم اشتباهی استراتژیک است که شاید هدفدار هم باشد. چرا که مردم وقتی ببینندرسانه ها به حرف دل انها بی توجه هستند خود به میدان امده و انوقت است که نفوذی ها وارد گود شده  و فتنه هایی از جنس سال ۹۶ رقم خواهد خورد.

این مدیرکل همچنین به شدت با  افزایش دستمزد کارگران مخالفت میکند و آنرا دارای اثر تورمی مخربی بر اقتصاد میداند .

راضیه علیرضایی همچنین اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی در حوزه تامین ارزاق عمومی را نامناسب ارزیابی کرده و میگوید: این اقدام عامل ایجاد تفاوت در قیمت‌ها و راه انداختن «جنجال قیمتی» می‌شود، بنابراین باید پیرامون توزیع ارز در این حوزه تدبیری جدید و مناسب اندیشید.

اینکه چرا یک مدیرارشد که خود ماهانه دهها میلیون حقوق ومزایا و حق جلسه وامثالهم میگیرد مخالف افزایش ۲۰۰هزارتومانی دستمزد یک کارگر باشد ؛ پرسشی است  که عقلا باید پاسخ دهند؟ اما اینکه چرا باید این مدیر مخالف عرضه گوشت ومرغ با قیمت ارزانتر میان اقشار محروم جامعه باشد پرسشی بس بزرگتر است که میتوان چندین گمانه را دراین خصوص مطرح کرد.

اول اینکه فردی بخواهد نظام را با مشکلات متعدد اجتماعی روبرو کند ؛ بخواهد بدنه نظام را تضعیف کندو پایگاه های مردمی را به سمت وسوی دیگری سوق دهد. ناگفته پیداست مدیرانی از این دست که میلیونی حقوق میگیرند درهراستان چندده نفرند ، این قشر درکل کشور شاید صدها نفر باشند ، اما کارگرانی که حقوق پایه را دریافت میکنند بنا بر امار رسمی بیش از ۱۰ میلیون نفرند که یکی از ارکان اصلی تولید و خدمات درکشور را تشکیل میدهند. بنابراین اگر چه کشور بدون این مدیران اداره میشود اما هرگز بدون کارگران نمیتوان امور کشور را به پیش برد. حال درنظر بگیرید درشرایطی که قیمتها هرروز بالاتر میرود ، دستمزد کارگر ثابت بماند؛ گوشت ومرغ ارزان قیمت هم که عموما درحاشیه شهرها و میان خانواده های نیازمند توزیع میشود به دست انها نرسد . چه اتفاقی رخ میدهد؟ این قشر از نظام و حکومت دلسرد شده و به طرف تبلیغات فریبنده دشمن جذب میشوند.

اگر هم بدبین باشیم خواهیم گفت درشرایط فعلی که به خاطر مدیریت این قبیل مدیران بی توجه به ترفندهای دشمن ، هرروز قیمت دلار بالاتر رفته و قیمتها گرانتر میشود، اگر بنا برآنجه این مدیر میگوید ،  دستمزد کارگر اضافه نشود ؛ گوشت ومرغی هم که با دلار ۴۲۰۰ تومانی عرضه شده و ارزانتر است به دست انها نرسد و رسانه هم حرفی از مشکلات این قشر نزنند چه رخ میدهد؟

به خیابانها میریزند و مشکلاتشان را فریاد میزنند. انهم درشرایطی که این قبیل مدیران در ویلای ییلاقی خود درمیان جکوزی دارند ماساژ ابگرم میگیرند . اقشار نیازمند جامعه یکسوی خیابان هستندو سوی دیگر نیروهای حافظ نظم کشور. دشمن نفوذی هایش را به صفوف مردم میفرستد تا حرمتها شکسته شود ، مردم احساس میکنند مدیران نظام  اصلا انها را نمیبینند و دشمن هم دراین تنور میدمد. حتی اگر درگیری هم نشود وکشته و مجروح و بازداشتی هم در پی نباشد اتفاقی که نباید رخ داده و نظام پایگاه مردمی خودرا ازدست داده و عامل آن هم دیدگاههای سرمایه داری مدیرانی است که مردم را نوکر خود میبینند ، نه سرور و ارباب خود و صاحب نظام .

اما اینکه چرا این مدیران رسانه ای درمقابل چنین دیدگاههای خطرناک یک مدیر، اینگونه سرتکان داده و حتی منتشر کننده دیدگاهش هم بوده اند،  برای بنده و هر خواننده اگاهی جای پرسش دارد ؟ شاید باید برای این مدیران یک دوره بازاموزی سواد رسانه ای گذاشت . شاید هم مدیر رسانه شدن به مدد ارتباط و نه ضوابط حاکم بر رسالت خبرنگاری ، باعث شده تا اعضای قرارگاه هنوز  در دریافت سیگنالهای رسانه ای تبحر کافی ولازم را نداشته باشند.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.