بیشک موضوع یک بمب خبری بزرگ بود. اتفاقی که خیلیها را شوکه کرد و خیلیها اول باورش نمیکردند و از جنس شایعات و خبرهای ساختگی فضای مجازی تصورش میکردند و خیلیها هم کنجکاوانه آن را دنبال میکردند.
بدیهی بود که رسانهها به ویژه رسانههای فعال در همان فضای مجازی یا آنلاین با سرعت و ولع بیشتری به دنبال جزئیاتش بودند.
خبر همه ویژگیهای یک تاپ نیوز ویژه را داشت. یک سوی ماجرا قتالی بود که شهردار تهران، یک چهره سیاسی شناخته شده از یک جریان و گرایش خاص و پر حاشیه با سوابق اجرایی و دولتی بالا در سطح وزارت. کسی که به عنوان گزینه اول شورای شهری که پس از سالها دوباره به دست اصلاحطلبان افتاده بود حواشی زیادی را هم درهفت و ماه و 3 هفته ریاستش در خیابان بهشت رقم زده بود.
در سوی دیگر پرونده زنی بود که اول از همه به واسطه اینکه همسر دوم یک مقام سابق و چهره سیسی بود مورد توجه قرار گرفت. خانمی جوان با دهها سال تفاوت سنی با همسرش، بازیگر و البته مشتاق و علاقهمند به فعالیت سیاسی که سبب شده بود در گذشته نامزد شوراها هم بشود و البته حالا معلوم شده که سابقه آشنایی و ازدواجش هم ظاهراً دیدار در جلسات حزبی بوده است.
با این شرایط طبیعی بود که دیروز همه رسانهها و فضای مجازی کشور پر و متمرکز شود بر این ماجرا.
اما در این میان بعضی رخدادها هم غیر معمول، غیر اصولی، غیر حرفهای و حتی شاید غیر قانونی هم بود.
شاید برای اولین بار دیروز در چنین ماجرایی جنایی گزارشها و دسترسیهای رسانهها به صحنه جرم، اطلاعات لحظهای پلیس و دادسرا و حتی آلت قتاله و مجرم اینگونه وسیع و بدون مانع بود.
حریم خصوصی و اصول حرفهای و اخلاقی رسانهای چه شد؟ از رسانههای زرد و بر بستر فضای مجازی توقعی نیست اگر به سراغ تصاویر خصوصی و جزئیات زندگی دو چهره مشهور بروند، اما رسانههای رسمی مثل روزنامه حزب متبوع آقای نجفی چه؟
صدا و سیما که سنگ تمام گذاشت و در اتفاقی اگر نگوییم بی سابقه(ذهن نگارنده البته یاری نمیکند که مورد مشابهی را بیابد) اما کم سابقه پس از دستگیری متهم به اتاق رئیس پلیس آگاهی راه یافت و نه تنها تصاویر گفتوگوی کارشناسان و سردار لطفی رئیس پلیس آگاهی را با نجفی پخش کرد که در اتفاقی عجیب خبرنگار این رسانه الت قتل و یکی از مهمترین مدارک جنایت پرونده را که باید در اختیار دادگاه قرار گیرد، یعنی کلت نجفی را در دست گرفت و خشاب آن را خارج کرد و حتی گلولهها را برای اینکه نشان دهد چند تیر شلیک شده برای مخاطبان شمرد!
سپس در کمال ناباوری نجفی مقابل دوربین صدا و سیما قرار گرفت و ماجرای قتل و روایت خودش را از ماجرا تعریف کرد. نگارنده قصد قضاوت درباره دلیل و انگیزه رسانه ملی از این کار و واکاوی نسبتهای سیاسی متهم را ندارد. قصد ندارد داوری درباره ولع نشان دادن تصویر شهردار سابق در قاب تلویزیون انجام دهد، اما این اتفاق در کجای دنیا معمول است؟!
نسبت حقوقی دادن تریبون به یک متهم پیش از بررسی و تحقیق و حکم دادگاه برای آنکه احتمالاً در افکار عمومی تأثیر گذاری کند چیست؟
نکته دوم اینکه در تصاویر پخش شده، نجفی با کت و شلوار و ظاهر و حالت نه چندان پریشان در اتاقی در حضور رئیس پلیس آگاهی نشان داده شد که در حال نوشیدن فنجان چای، یا آب است و بدون اینکه اضطراب و نگرانی در او مشهود باشد احتمالاً ماجرا را تعریف میکرد.
سپس رئیس پلیس آگاهی از جای خود برخاست، با نجفی دست داد و لبخندی بر چهره شهردار سابق نقش بست و سپس صحنه بدرقه و خداحافظی نجفی با سردار لطفی!
سؤالی که به ذهن بیننده متبادر میشود این است که آیا پلیس اگاهی با همه متهمان و قاتلان به همین شکل و رویه برخورد میکند یا چون نجفی یک مسئول و مقام بالا مرتبه و شناخته شده است اینگونه مورد احترام قرار میگیرد و بدون آنکه دستبند بر دستانش باشد مورد بدرقه هم قرار میگیرد؟!
البته که در فضای مجازی هم برخی که باید هم گفت دوستان آقای نجفی بودند از ترس تبعات سیاسی این اتفاق شروع به زمینه سازیها و قضاوتها کردند از جمله غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران که نجفی از بنیانگذاران آن بود. او در توئیتی کاملاً مبهم و رمز آلود، بی آنکه نشانه و دلیلی بدهد تلاش کرد ماجرا را یک نقشه برای اصلاحطلبان نشان دهد و نوشت: «ماهیت تاسفبار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان ومراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت.»
یک رسانه اصلاح طلب هم از این موضوع انتقاد کرد که چرا در مورد نجفی، قوانین مربوط به عدم انتشار نامش تا قطعی نشدن اتهام رعایت نشد؟ اما به این مسئله اشاره نکرد که اولاً این یک اتفاق و پرونده جنایی بود و رسانهها اقدام به ذکر نام نجفی کردند نه دستگاه قضایی و متهم نیز فوراً به جرم خود اعتراف کرد.
البته از نگاه یک رسانه نزدیک به جریان اعتدالیون، عملکرد رئیس پلیس اگاهی از این جهت قابل تقدیر خوانده شد که او در حالی که میتوانست قامت قهرمانان به خود گیرد و سرافرازانه از دستگیری محمدعلی نجفی توسط نیروهای تحت امرش خبر دهد اما کاملاً بی طرفانه و فراجناحی عمل کرد و گفت نجفی خودش را تسلیم کرده، او چون در محدوده خیابان وحدت اسلامیحضور داشته لابد میخواسته خودش را به اداره اگاهی نیروی انتظامی معرفی کند.
باید اذعان کرد که حرفهای ترین و دقیقترین عملکرد را در این میان قوه قضائیه و دادسرای جنایی تهران داشت که با وجود رفتار هیجانی و فشار رسانهها، هیچ قانونی را زیر پا نگذاشت.
انتهای پیام/
نظر شما