سعدالله زارعی کارشناس مسائل بین الملل/
فلســفه روز قــدس و مهمتریــن پیام آن زنده نگهداشــتن آرمان فلسطین و کمک به فلسطینیها برای رسیدن به حقوقشان اســت. به همین جهت در واقع روز قدس امســال یک روز معنــادار و به طور خاص یــک روز مشــخص برای مقابلــه با طرح معامله قرن اســت.
معاملــه قرن به دنبال نابودی آرمان فلســطین و مقاومت است، درحالیکه روز قــدس که پایه گذاریاش توســط ایران شکل گرفته، به دنبال حفظ این آرمان و زنده نگهداشــتن فلســطین اســت و این بهترین ارتباط معنایی است که میتــوان برای ارتبــاط معامله قرن با ایران و روز قدس عنوان کرد.
معامله قرن طرحی اســت که آمریکاییها با هــدف تثبیــت رژیم صهیونیســتی و یهودیسازی کامل و ابدی فلسطین دنبال میکننــد، اما اینکه این طرح چه ارتباطی با ایران و روز قدس دارد، نخســت باید به تحلیل اصل آن پرداخت.
مبنای این طرح در واقــع تهوید به معنــای یهودی کردن فلسطین اســت، منتها طراحان اصلی به این طرح یک نمای فریبنده دادند که آن هم حل مشکلات فلسطینیها و بخصوص مشکلات اقتصادی و کمک مؤثر اقتصادی و مشــارکت جمعی و منطقهای برای حل مســائل و مشــکلات این چنینــی زندگی فلســطینیها اســت؛ طرحی که در ظاهر در آن نقش عربها پررنگ اســت؛ چرا که مصریها، سعودیها، اردنیها، بحرینیها، اماراتیهــا و بقیه کشــورهای عربی هم حضور دارند.
آمریکاییها تــلاش کردند که یک نمای عربی به این مســئله بدهند که گویی این یک طرح عربی اســت، در حالی که این طرح اولا طرحی آمریکایی اســت و ثانیاً بر مبنای یهودیســازی فلســطین شکل گرفتــه اســت، منتها آمریکا بــرای خام کردن ایــن کشــورها از ترفندهای خود استفاده کرده اســت؛ اما اینکه این طرح بر مبنای یهودیســازی و انتقال سفارت رژیم صهیونیســتی به بیتالمقدس شکل گرفتــه و آنها بــه دنبال به رســمیت شــناختن بلندیهــای جولان هســتند، اتفاق جدیدی نیست.
بایــد در نظــر داشــت که این مســئله مدتهای مدیدی اســت که توسط خود صهیونیســتها هم دنبال میشــود و بر اســاس فلســفه نژادی اســرائیلی شکل گرفته اســت و بر همین اســاس هم باید گفــت نهادهای صهیونیســتی در آمریکا طــراح اصلی این طرح یا همــان معامله قــرن در آمریکا هســتند و درواقع دولت آمریکا در حــال انجام یک دســتور کار صهیونیســتی به مفهوم عام آن اســت.
نکتــهای کــه در این میان وجــود دارد تشکیل این اجالس در بحرین است؛ حالا اینکه قرار اســت نشســت اول آن تیرماه در این کشــور انجام شــود، خود دلایلی دارد کــه یکی وجود پایگاه نظامی آمریکا در بحرین اســت که سرفرماندهی ناوگان پنجم آمریــکا در آنجا قــرار دارد و این نشــاندهنده نگرانیهای امنیتی طراحان این طرح اســت و حاکی از آن اســت که برخــلاف ظاهرش که طرحــی اقتصادی معرفی میشود، در باطن امنیتی است.
نکته بعدی اینکه بحریــن بیهویتترین کشــور اســلامی در ســطح جهان است، رژیمی نامشــروع که رســماً خود را تحت اشــغال عربســتان قرار داده است و فاقد هر نوع آزادی اســت که مردم آن در یک وضعیت کشــتار قرار دارند و هیچ نهاد و مســئول حقوقی ندارد؛ بنابراین برگزاری چنین نشســتی در بیهویتترین کشــور موجود به این معناســت که هیچ کشــور دیگری حتی وابســتهترینها حاضر نشده است کشــور اولی باشد که چنین طرحی را دنبال میکنــد، درحالی که اگر واقعیت این طرح کمک اقتصادی به فلســطینیها بود، باید کشــورهای عربی برای برگزاری نخســتین اجلاس با هم رقابت میکردند، نه اینکــه این بار را بر دوش رژیم ضعیفی چون بحرین قرار دهند.
از طرفی اکثریت این کشور شــیعه هســتند و این از نظر آمریکاییها علامتی اســت مبنی بر اینکه به مرور کشــورهایی با هویت شیعه هم به این طــرح خواهند پیوســت؛ درحالیکه رژیم بحرین هیچ نسبتی با شیعیان ندارد و مهمتر آنکه موضع شیعیان هم در مورد فلســطین و توطئههایی مانند معامله قرن کاملا مشخص است.
اما اینکه معامله قرن چه ارتباطی با ایران دارد، در این تحلیلها تا حدودی مشخص اســت؛ چراکه مسئله، مســئله فلسطین اســت و آمریــکا و رژیم صهیونیســتی از یک طرف میخواهند فلســطین را محو کنند و از طرفی دیگر جمهوری اسلامی، مســلمانان و نیروهای مقاومت و آزادگان جهــان خواهان حفظ فلســطین و حذف اشغالگر هستند.
نظر شما