تحولات منطقه

دکتر حبیب الله صادقی نقاش، مدرس دانشگاه و مدیر اسبق موزه‌های هنر معاصر معتقد است برپایی حراجی‌های هنر نقش عمده‌ای در گردش اقتصادی هنر دارد و ظرفیت‌های لازم را برای حضور در فضای بین المللی داراست.

چرا هنرمند ما باید مجبور باشد لابی هتل‌های کشورهای عربی را نقاشی کند؟/ به جای عمارت ساختن در حومه تهران، در هنر سرمایه‌گذاری کنیم
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، نیمه تیرماه امسال یازدهمین حراج هنری تهران با ثبت رکورد ۴۲ میلیارد و ۴ میلیون تومان برای ۷۹ اثر برگزار شد. به نظر می‌رسد با این که مدت زمان زیادی از عمر این فعالیت اقتصادی هنری نمی‌گذرد، با استقبال خوب هنردوستان و مجموعه‌داران روبه‌رو شده است. این در حالی است که هنوز گلایه و انتقاداتی پیرامون وضعیت نابسامان گردش اقتصادی در هنر وجود دارد و بسیاری معتقدند هنرمندان به ویژه در عرصه هنرهای تجسمی به جایگاه واقعی خودشان دست نیافته‌اند و منزلت واقعی آنها در نظر گرفته نمی‌شود، چنانکه آنها می‌توانند به واسطه هنر ممتاز خود یکی از منابع مهم گردش اقتصادی در هنر باشند.

حبیب الله صادقی نقاش، مدرس دانشگاه و مدیر اسبق موزه‌های هنر معاصر معتقد است هنرمندان ما خودشان را اثبات کرده و در جهان شناخته شده‌اند، امروز روزی است که باید آنها را حمایت و شرایط مساعدی را برای فعالیت آنها فراهم کرد. از همین روی برپایی حراجی‌های هنر نقش عمده ای در گردش اقتصادی هنر دارد و ظرفیت های لازم را برای حضور در فضای بین المللی داراست.

صادقی با اشاره به مقدمات شکل گیری اقتصاد هنر در روند حراجی‌های هنری و حضور آثار شاخص در چنین محفل‌هایی می‌گوید: اقتصاد هنر یا هنری که بتواند فرآیند اقتصادی در برداشته باشد نیازمند واکاوی و فراهم کردن شرایطی است که در نهایت به بالندگی آن بیانجامد. زمانی که موزه هنرهای معاصر در ایران دایر شد، نزدیک به دو هزار عکس و آثار چاپی از حراجی‌های بزرگ دنیا خریداری شد که می‌توان این حرکت فرهنگی را یکی از کارهای مهمی قلمداد کرد که امتیاز اجتماعی بسیاری برای ما به ارمغان آورد و کارشناسان آن دوران گنجینه بسیار خوبی از آثار مطرح جهان را برای ایران خریداری کردند.

وی در ادامه می‌افزاید: چنان که در این مجموعه شاهد آثار شاخصی از هنرمندان بزرگ و ارزنده ای همچون جکسون پولاک و بیکن هستیم که تابلوهایشان خریداری شده و آمریکایی‌ها افتخار می‌کنند که مهمترین کار این دو هنرمند در موزه هنرهای معاصر است و قدر و قیمت این موزه در غرب آسیا و خاورمیانه بی‌مثال است، در حالی که امروز می‌بینیم در ریاض و دیگر کشورهای منطقه موزه لوور تأسیس می‌کنند اما باید بدانیم که ایران جزو پیشگامان و پیش قراولان این حرکت‌های فرهنگی بوده و اواسط دهه 50 ایران کانون توجه محافل فرهنگی شده بود و موج وسیعی از هنرمندان و پیشگامان هنر معاصر مانند مسعود عربشاهی، علی اکبر صادقی، غلامحسین نامی، فرامرز پیلارام، سهراب سپهری و دیگر هنرمندان تلاش‌های بسیاری در این راه کردند و توجه بسیاری به هنر معاصر داشتند.

این هنرمند در ادامه می‌افزاید: اما شرایط پس از پیروزی انقلاب کمی تغییر کرد و این حرکت ها در یکی دو سال نخست پس از انقلاب به خاموشی گرایید اما این بارقه و بازشناسی هویت و استعداد نهفته ملی در هنر معاصر ما موجود بود که با توجه به تغییر شرایط یک پرونده هنر اجتماعی نیز به آن اضافه شد که در واقع هیچ مغایرتی با اصل هنر نداشته و ندارد و به خوبی می‌تواند این معنا را برساند. همانطور که در اسپانیا، امریکای لاتین و مکزیک می‌بینیم که تابلوی «گرنیکا» اثر پیکاسو و «تیرباران سوم ماه مه1808» اثر فرانسیسکو گویا به قدری مطرح است که هنر اجتماعی را عیان می‌کند و البته آثار گرانقیمتی هم هستند.

صادقی با طرح این پرسش که حال چگونه باید اقتصاد را به این شکل و شمایل تبدیل کرد، در ادامه می‌گوید: امروز با رشد روزافزون آموزش و شناسایی استعدادهای بی‌نظیر و بی بدیلی مواجه هستیم که من از نزدیک در اروپا، آلمان، اتریش، انگلیس و فرانسه شاهد آن بودم و در مدارس مختلف دیده‌ام که هنرمندان ما استعداد بسیاری در عرصه هنر تجسمی ایران دارند که در آتلیه‌ها و گالری‌ها به نمایش درآمده اما متأسفانه ما فرصت برون تابی، تجلی و نمایش آن را در داخل نداشته‌ایم. در این شرایط باید چه کنیم؟ در حالی که اروپا ادعا می‌کند 78 درصد درآمد سرانه ملی‌اش را از توریسم و هنر به دست می‌آورد ما چگونه از راه هنر به اقتصاد دست پیدا می‌کنیم؟ اینکه فقط نفتی که متعلق به نسل‌های بعدی ماست را از مسجدسلیمان استخراج کنیم چه فایده‌ای دارد؟ در حالی که هنرمند می‌تواند با فرهنگ زیباشناسی انسانی و رحمانی که ایرانیان دارند، معرفت شناسی و پدیدارشناسی روح متعالی انسان را در اثرشان بروز دهند و از آن به عنوان مافی‌الضمیر و زمینه اندیشه تصویری بهره ببرند. فراموش نکنیم امروز در نسل جوان استعدادهای بسیاری داریم که برای کشف آنها نیازمند امکانات هستیم.

مدیراسبق موزه هنرهای معاصر با حمایت از برپایی برخی رخدادهای هنری و فرهنگی می‌گوید: به نظرم حراجی های تهران یکی از امکانات خوب و ارزشمندی است که این سال‌ها تجلی پیدا کرده است اما گاهی از سوی برخی افراد با ادبیاتی نامتعارف و بازدارنده نفی می‌شود و تنها بارقه‌ای که در این عرصه در حال بال و پر گرفتن است را نادیده گرفته یا سرکوب می‌کنند. بد نیست اشاره کنم که چند روز پس از برپایی حراجی اخیر تهران در رادیو برنامه ای پخش می‌شد که دو کارشناس رسانه با یکدیگر صحبت و به حراجی تهران انتقاد می‌کردند که باید قوه قضاییه به پولی که در این رویداد هنری جابه جا می‌شود ورود کند و مشخص شود که اینجا پولشویی اتفاق می‌افتد! این ادبیات بسیار سخیف و نازلی است و نشان می‌دهد ما اصلاً یاد نگرفته‌ایم براساس رفتار جهانی زندگی کنیم.

وی ادامه می‌دهد: زمانی که من رئیس موزه هنرهای معاصر بودم یک کشتی با باری از آثار هنری چینی به ایران آمد و مسئولان مربوطه اعلام کردند همه بارشان تابلوهای نقاشی است که از چین برای بازار ایران آورده شده است؛ من هم به آنها گفتم همه را بگردانید چون نقاش تجاری ما در این کشور در خرج یومیه خودش مانده است، شما به چه اجازه‌ای چنین کاری کردید که بازار را از هنرمندان ایرانی بگیرید! من یک سال در برابر چنین خواسته‌ای مقاومت کردم اما سال بعد همان تابلوها در یکی از فروشگاه‌های میدان ونک تهران فروخته شد که به نظرم این فاجعه بزرگی برای ماست. این در حالی است که هنرمندان پیشکسوت ما منزوی شدند و این اتفاق بسیار دردناکی است. من به عنوان یک نقاش زحمات این نسل را دیده‌ام و فداکاری را جزو ویژگی‌های اصیل این هنرمندان می‌دانم تا جایی که حتی سلامتشان را هم به خطر می‌اندازند تا اثری خلق کند و تازه پس از این که فوت می‌کنند این آثار به فروش می‌رسد.

وی درباره قیمت‌های میلیاردی تابلوهایی که در حراجی‌ها فروخته می شود، می گوید: بحثی تحت عنوان اقتصاد بین المللی وجود دارد و هنر نیز جزو ملزوماتی است که می‌تواند سکو و بازوی حرکتی برای نظام‌های فرهنگی باشد. اما چگونه است که هنرمندان ما نمی توانند به عنوان یک اقتصادساز در جامعه حضور داشته باشند در حالی که تراوشات هنری او می تواند سرمایه ملی ما را افزایش دهد. در حالی که انتقاداتی که به قیمت تابلوها می‌شود کاملاً بی اساس است. من  چندین دوره دبیر دوسالانه نقاشی جهان اسلام بوده‌ام و می‌دانم کشورهای مسلمان از جهت توانایی، هوشیاری و دانش تجسمی به گرد پای نقاشان ایرانی هم نمی‌رسیدند و در حالی که خوشنویسی ما در خاورمیانه و اندیشه تمدن جهان اسلامی بسیار ممتاز و بی مثال است چرا هنرمندان ما باید بروند در ساختمان‌ها و لابی هتل‌های کشورهای عربی نقاشی‌های دکوراتیو کنند در حالی که می توانند فرهنگ و مدنیت ملی و معرفتی مردم بزرگ ایران را نقاشی کنند و باید بتوانیم از آن به عنوان یک دستاورد ملی در حوزه تمدنی در دنیا، اشاعه فرهنگی و ورود پول به کشور بهره ببریم. به نظرم مبلغ نهایی در حراجی این دوره، تکاپویی ایجاد کرده و من فکر می‌کنم استعداد چندین برابر شدن این را هم داریم.  

وی درباره شرایط فضای بین المللی و داد و ستد فرهنگی گسترده تر از دایره منطقه‌ای معتقد است: متأسفانه در منطقه ما یکی دو کشور هستند که گروه‌های وهابی قدرت را در دست گرفته‌اند و از قدس تا خانه خدا را متعلق به خود می‌دانند و ترامپ آنها را گاو شیرده خطاب می‌کند. اما خوشنویسی و امضای ایران برای اینها تبرک است و همه جهان می‌دانند که نحوه درک ایرانیان از اسلام و هنر تا چه حد عالی رتبه و بزرگ است و جهانیان می‌دانند بخش عظیمی از فرهنگ و فطرت بشر در مدنیت ملت ایران است و در طول سال ها به لحاظ معرفتی رشد بسیاری داشتند حال اگر ما بتوانیم این استعداد ژرف را شناسایی کرده و در وهله بعد امکان سنجی کنیم و بنیادهای لجتسیک مانند بانک‌های عامل را وارد کار کنیم و پول‌های سرگردانی را که وجود دارد، در هنر متمرکز کنیم به نتیجه خواهیم رسید.

وی می‌گوید:عموماً با این سرمایه ها اطراف تهران عمارت ساخته می‌شود در حالی که این سرمایه گذاری زایش و رشد محدودی دارد، اما کسی که تابلوی پولاک و بیکن را خریداری کرده یک کار هوشمندانه ای برای نظام فرهنگی ما انجام داده که می بینیم امروز یکی از گرانترین آثاری که در غرب آسیا وجود دارد در موزه هنرهای معاصر واقع شده است. بنابراین باید با آرامش و متانت از هنر و اقتصاد آن حمایت کرد و من به عنوان یک هنرمند و فرد دانشگاهی آرزومندم بتوانیم در جهان معاصر با مدیریت کلان و عاقلانه شرایطی را فراهم کنیم که هنرمند بتواند اثرش را خلق کند و بفروشد. ما باید مرز بین هنر و اقتصاد را درست، هوشمندانه و آرمانی پر کنیم که بتوانیم بعدها به استعداد ژرف و سترگی که در فرهنگ ماست ببالیم و اعلام کنیم نسل جوانی که در حال ورود به جامعه است مورد حمایت قرار می گیرد. در حالی که متأسفانه امکانات محدودی داریم، شرایط برای رشد هنرمندان نوپا مساعد نیست و در بستر دانشگاه ها امکانات و ابزار لازم وجود ندارد.

وی معتقد است: باید به وزیر صنعت یادآور شد با چه استدلالی می‌گوید ملزومات هنری جزو کالای لوکس است. رنگ و قلم چطور جزو کالاهای لوکس مطرح می شود در حالی که ابزار اولیه کار یک هنرمند است و امروز می‌بینیم همین مسئله کار را برای هنرمندان سخت کرده است و با خریدهای بدون کارشناسی هنری هم به این معضلات دامن زده می‌شود.

این مدرس دانشگاه در پایان خاطرنشان می کند: ما باید به داشته ها و دانش ملی خود احترام بگذاریم و بدانیم این زایش از بیرون نمی‌آید و در کالبد فرهنگی ما وجود دارد و اگر نتوانیم هنرمندان را جذب کنیم آنها منزوی و پراکنده می‌شوند. حراج تهران یک افتخار برای ملت ما و حرکت فرهنگی بزرگی است و امیدوارم بانک‌های عامل و یا سازمان‌هایی که امکانات لجستیکی در اختیارشان است به این حوزه ورود کنند. ما باید به ساحت هنر احترام بگذاریم و برای اثر هنرمند یک قیمت واقعی تعیین کنیم در این شرایط است که هنرمند هرگز منزوی و گوشه گیر نخواهد شد و پای مردمش می‌ایستد و در عزت طلبی و افتخارآفرینی برای فرهنگش خدمت می کند. شأن نزول هنرمند این است که در خاک خودش باشد و کارش را انجام دهد. لذا باید به بحث اقتصاد هنر عاقلانه و تعمیق یافته ورود کنیم و از آن حمایت کنیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.