احمدی شیروان - فاطمینژاد/
عرفه است و حال و هوای نیایش در این روز؛ فرصتی در رتبه شبهای قدر برای فرار به آغوش خدا از هیاهوی زندگی امروزی؛ روزی که با دعا و استغفار آمیخته و با نام و یاد سیدالشهدا(ع) عجین شده است. حضور استاد شیخ حسین انصاریان در مشهد، فرصتی شد تا درباره بندگی و ارتباط با خدا با ایشان به گفتوگو بنشینیم؛ شخصیتی که با نوای گرم دعای او، عرفههای دلنشینی را تجربه کردهایم.
جناب استاد انصاریان! سبک زندگی امروزی کمتر به انسان معاصر فرصت خلوت داده است؛ انسان در این فضا چه باید بکند؟
از زمان حضرت آدم تاکنون هیچ بندهای از بندگان خدا بیفرصت قرار داده نشده است. اینکه فردای قیامت بگوییم وقت نداشتیم، خداوند این عذر را نخواهد پذیرفت. هم امیرالمؤمنین(ع) و هم موسیبنجعفر(ع) و هم بعضی از انبیا مردم را به تقسیمبندی وقت توصیه کردهاند. یک قسمت باید برای کار و معاش مشروع اعم از کشاورزی، معماری، کار اداری و مانند آن باشد؛ پس بخشی از وقت باید برای کسب درآمد بهمنظور اداره امور زندگی هزینه شود. هیچ روایتی نیز نداریم که انسان باید 24 ساعته کار کند و تنها یکی دو ساعت استراحت کند که این شرعی، اخلاقی و عقلانی نیست. اروپاییها که از هشت ساعت کار در روز حرف میزنند، حرف امیرالمؤمنین(ع) را تکرار میکنند. کار و شغل مشروع عبادت است و هیچ دین و آیینی نگاهش به شغل و کار مثل نگاه اسلام نیست. پس از هشت ساعت کار، بدن هزینه میدهد و نیاز به بازسازی دارد؛ پروردگار این بازسازی را در خواب قرار داده و به همین دلیل میگوید «جعلنا النوم سباتا» که حقیقت سبات یعنی آرامش، تمدد و بازیافت آنچه از بدن هزینه شده است. هشت ساعت باقیمانده را طبق نظر ائمه(ع) باید برای درک مسائل، علم، مباحثه و عبادت و خلوت خدا قرار داد. همه مردم دنیا میتوانند 24 ساعت را تقسیم به سه بخش کرده و یک بخش آن را با خدا خلوت کنند. اگر کسی بگوید وقت ندارد، دارد دروغ میگوید، چرا که این زمان را دارد جای دیگری صرف میکند. کار کردن زیاد و درآمد زیاد نیز لازم نیست، چرا که همان درآمد چهار حق را بهوجود میآورد؛ حق خانه، حق مخارج خانه، حق مرکب و حق لباس؛ وقتی تأمین شد بهتر است بقیه آن ثروت را برای خدا هزینه کند که خود نوعی خلوت با خدا محسوب میشود.
انسانهای مؤمن و مسلمان اگر بخواهند با خدا خلوت داشته باشند لازم نیست به گوشهای تاریک بروند که کسی آنجا نباشد، بلکه خلوت به این معناست که بین خود و خدای خود مانعی نداشته باشند. همین که برای خدا نماز بخوانیم، علمی فرا بگیریم، به مردم خدمت کنیم و به آبرومندان کمک کنیم، همه خلوت با خدا محسوب میشوند. پس نمیشود چنین مسائلی را به گردن تمدن، روزگار و فرهنگ جدید انداخت و بگوییم نمیشود و فایده ندارد و خود را به این عذر و بهانهها نابود کنیم.
جایگاه روزهای خاص مثل روز زیارتی حضرت رضا(ع)، روز عرفه و سایر ایام مورد سفارش اهل بیت(ع) در کنار این تعریف شما از خلوت کجاست؟
نکته نخست اینکه هر روزی که قرآن یا روایات اهل بیت(ع) از آن نام برده باشند، روز خاص است و نمیشود بیدلیل روزی را به عنوان روز معنوی نامگذاری کرد. هر چند تمام روزها و اوقات، معنوی هستند ولی برخی روزها و شبها مثل شب قدر، روز عاشورا، ولادت یا شهادت اهل بیت(ع) و ایام خاصی که برای عبادت تعیین شدهاند، مثل روز نهم ذیالحجه که مردم به عرفات میروند، روزهای خاص و بهترین فرصت برای عبادت و کار خیر هستند. حتی در چنین روزهایی مردم لازم نیست وقتشان را فقط صرف دعا و قرآن خواندن کنند، بلکه تلاش کنند در کنار دعا، به مردم خدمت کرده و حوائج مسلمین را برطرف کنند.
امام حسن(ع) در حال طواف بودند که فردی به ایشان مراجعه کرد و گفت: من طلبکاری دارم که میگوید همین الآن باید پولش را بدهم، ولی فعلاً همراهم نیست و در مدینه میتوانم پولش را بدهم. حضرت طواف خود را قطع کرده، ضمانت آن فرد را برای پرداخت طلب پیش طلبکارش کردند و سپس به ادامه طواف مشغول شدند. در حالی که گفته شده انسان نباید طواف را قطع کند؛ عدهای این ایراد را به ایشان گرفتند، حضرت گفتند: حل مشکل یک مشکلدار پیش آمد. یعنی روزهای خاص مربوط به روزه، نماز و دعا نیست، بلکه بالاترین کار در آن روز رفع حاجات مردم و مشکلداران است.
در مناسکی چون حج که خداوند فرصتی را برای بریدن از تعلقات برای انسان فراهم آورده چطور؟ چه پیوندی بین حج و خلوت با خدا وجود دارد؟
این نیز یک نوع خلوت با خدا و بریدن از تعلقات است. نه صرفاً تعلقات طبیعی مانند زن و بچه و مِلک و نه انقطاع کامل از آن ها، بلکه معنای آن سپردن این امور به افراد مورد اعتماد است تا عبادت و خلوت با خدا بدون دغدغه انجام شود و حاجی در این یک ماه، بیشتر به فکر سازندگی خود و رفتار و کردارش باشد.
چگونه میشود از فرصت خلوت با خدا در روزی مثل عرفه بیشترین بهره را برد؟
اگر کسی بخواهد دعای عرفه را درک کند، باید پیش از خواندن آن یکی دو روز قبل از عرفه روی این دعا کار کند و حداقل دعا را با ترجمه بخواند. اکنون ترجمه و شرحهای خوبی از این دعا نوشته شده است. دو روز پیش از رفتن به عرفات در مکه این دعاها را با معنی بخواند و به خودش انتقال بدهد تا با خواندن آنی بشود که دعا میگوید، یعنی با دعا خواندن به طرف عبدالله شدن واقعی حرکت کند.
شما بارها دعای عرفه را برای مردم خواندهاید. دعاخوان برای انتقال این مفاهیم چه باید بکند؟
اگر دعاخوان عالِم باشد، میداند چطور فرازهای لازم را با توضیحات باحال و صحیح به مردم انتقال بدهد. آنی که علم به دعا و متن آن ندارد، نمیتواند معارف را منتقل کند و درنهایت کارهایی میکند که مردم صرفاً گریه کنند.
یکی از فرازهای دعای عرفه این است «تردد و توجه به آثار، راه وصل به خدا را دور کرده است». انگار امام حسین(ع) در مقام معرفت نیز سراغ خلوت با خدا را میگیرند؟
توحید مراتبی دارد که در یک مقاله نمیگنجد. یک توحید برای اهلش توحید کشف است یعنی پردهها کنار میرود و حقیقت برای آنها تجلی میکند. نه اینکه خدا را ببینند بلکه موانع بین دل و خدا برطرف میشود و اینها به مشاهده قلبی میرسند. یک عدهای نیز به مشاهده عرفانی میرسند، یعنی دعا را هضم میکنند و میفهمند و با فهم خود، محبت و عاطفهشان به پروردگار فوران شدیدی میکند. در این میان آن کسی که خودش دنبال اینها نباشد، چیزی گیرش نمیآید.
نظر شما درباره این ادعا که مجالس عزای اهل بیت(ع) سبب افسردگی جامعه شده، چیست؟
به طور یقین و برمبنای تجربه پنجاهوپنج سالهام میگویم رفتن به مجالس ائمه(ع) بهخصوص ابیعبدالله(ع) و گریه، آدم را سبک کرده و برای او نشاط میآورد، چرا که انسان در معرض آمرزش پروردگار قرار میگیرد. انگار بار انسان را میریزند و حالت درونی مثبتی برای او پیدا و آدم سبک میشود. چرا انبیا و ائمه(ع) اینقدر مصر به نصف شب، گریه و نماز و مناجات بودند؟ چرا که واقعاً سرحال میشدند و خستگیشان برطرف میشد. این از لوازم دعا و گریه برای اهل بیت(ع) است که بهقول تهرانیها آدم حال میآید.
در پایان تحلیلتان را در مورد ادعای رواج بیدینی در جامعه بفرمایید.
اول از همه، قرآن میگوید «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» یعنی جهان در حال حرکت به سوی خوبی است و چراغ بدی در حال خاموشی است. از زمانی که به دنیا آمدهام تا به حال، کفر خیلی ضعیفتر شده است. یعنی زمانی انگلیس خدای روی زمین بود ولی اکنون بدبخت آمریکا شده است. آمریکا روزی میداندار بود ولی امروز داریم میزنیم توی سرش. آنکه در جامعه ما بیدین میشود به این خاطر است که مواظب خودش نیست و دارد توفیق خودش را از دست میدهد. وقتی محرمِ تهران، فاطمیه و ماه رمضان را میبینیم آنقدر هم که میگویند جامعه بیدین شده، نیست. آن طور که عدهای فکر میکنند طناب دین به اندازه موی باریکی شده و امروز و فردا پاره میشود، اینجور نیست. کفر در شکل کلیاش بیمار است و دارد ضعیفتر میشود و ان شاءالله نابود خواهد شد، در حالی که دین در حال قویتر شدن است؛ چرا که رویکرد مردم دنیا به فرهنگ اهل بیت(ع) در پنج قاره دارد قوی میشود. البته ما باید بدانیم که اگر رو برگردانیم خدا ملتهای دیگر را جلو میاندازد، پس باید حواسمان را جمع کنیم تا ضرر نکنیم.
نظر شما