به گزارش قدس آنلاین ، هنگامی که پاییز 1396 و پس از جنجال خبر «تعطیلی باغ وحش وکیلآباد» و در ادامه پیگیری آخرین وضعیت باغ وحش مشهد به آنجا میرفتم -با توجه به بازدیدهایی که پیش از این بهعنوان یک گردشگر از باغ وحش کرده بودم- پیشزمینهای از وضعیت ظاهری باغ وحش داشتم، اما تا آن زمان، از نزدیک شاهد نحوه نگهدای حیوانات در این باغ وحش نبودم.
باغ وحش مشهد که از سال 1359 در فضایی 4 هکتاری در مجاورت باغ وکیلآباد احداث شده است، پس از گذشت حدود 40 سال همچنان بدون داشتن مجوز بهرهبرداری و تغییر محسوس فضای نگهداری حیوانات و انجام اصلاحات به فعالیت خود ادامه میدهد.
محیطی به شدت محدود، سازههایی فرسوده، قفسهای کوچکِ سبزرنگ با کفهای شنی و سیمانی و حیواناتی غالباً بیحال، فضایی است که هرکسی که تا کنون از باغ وحش وکیلآباد بازدید کرده باشد به چشم دیده است. البته از دو سال پیش تا کنون تغییراتی محدود در اندازه قفسها صورت گرفته.
آنچه اما بسیاری ندیده و از وضعیت آن بیاطلاعند فضای پنهان و غیرقابل رویت باغ وحش است. در میانه باغ، این فضای خصوصی و پنهان قرار دارد که با میلههایی سبزرنگ که توسط گل و گیاه پوشانده شده از فضای عمومی باغ وحش جدا شده است. در این فضا که ساختمان مدیر باغ وحش نیز در آن قرار دارد تمام فعالیتهای مورد نیاز از زادوولد و نگهداری توله حیوانات گرفته تا درمان حیوانات بیمار و جراحی آنان هم انجام میشود.
در آن زمان، ورود و مشاهده این محیط تنها پس از مصاحبه با مالک باغ وحش و برای اثبات اینکه آنان از حیوانات به خوبی نگهداری میکنند، میسر شد.
هنگامی که وارد این محیط شدم در گوشهای از باغ تعدادی پرنده در قفسهای کوچک مشاهده میشدند که به گفته مسئولان باغ وحش بیمار بودند و برای مراقبت و درمان از سایر پرندگان جدا شده و به اینجا آورده شدهاند. در آن سوی باغ نیز تعدادی حیوان کوچک و بزرگ دیگر قرار داشتند.
نکته مهم و قابل تأمل محل نگهداری توله ببرهای تازه متولدشده باغ وحش بود. برای مشاهده آنها پس از گذر از میانه باغ به ساختمان کوچک قدیمی رسیدم. هنگامی که وارد این محیط حدوداً 10 متری شدیم، فضا به قدری کثیت و متعفن بود که به سختی میتوانستم نفس بکشم. در وسط این ساختمان یک بخاری قدیمی قرار داشت و در گوشهوکنار آن پرهای پرندگان ریخته بود. تار عنکبوت تمام سقف را پر کرده و وسایل اضافی در گوشهای انبار شده بود.
در آن زمان، حداقل دو تولهببر در آنجا قرار داشتند. هر کدام از آنان را درون یک جعبه موز و در گوشهای قرار داده بودند. توله ببرها بیحال در درون جعبههای موز که کف آن را با کمی پوشال پر کرده بودند افتاده بودند، قلبشان تندتند میزد و حرکتی نمیکردند.
با وجود اینکه وضعیت اسفبار نگهداری تولهببرها و بیحالی آنان هیچ جای دفاعی نداشت، اما مسئولان باغ وحش ادعا میکردند ببرهای باغ وحش کاملاً سالم هستند. آنان حتی در میانه سخنان خود بر این نکته تأکید میکردند که تعداد ببرهای باغ وحش مشهد بسیار زیاد است و با توجه به زاد و ولد آنان باغ وحش هر ساله تعدادی از آنان را به باغ وحش دیگر نیز منتقل کرده و میفروشد.
نکته تأسفبار دیگر این بود که از این محیط علاوهبر نگهداری گونههای مختلف در یک محیط کوچک، حیوانات تازه متولد شده و حیوانات بیمار نیز در آنجا نگهداری میشدند و حتی درمان و جراحی آنان نیز در همین محیط انجام میشد.
با وجود اینکه در آن زمان وضعیت باغ وحش مشهد جنجال زیادی به پا کرده بود و زمزمههایی از تعطیلی آن به گوش میرسید، اما مسئولان باغ وحش که سالها با کمترین فشاری با همان وضعیت اولیه به فعالیت خود ادامه داده بودند، هیچ عزمی برای اصلاح وضعیت باغ وحش نداشتند. پس از تغییر رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و تغییر و تحولات پس از آن نیز عملاً استانداردسازی باغ وحش به فراموشی سپرده شد.
اکنون که پس از قریب به دو سال و با انتشار خبر مرگ تولهببرها در باغ وحش وکیلآباد مشهد وضعیت نامناسب این باغ وحش بار دیگر مورد توجه قرار گرفته انتظار میرود بدون هیچگونه اغماض به وضعیت این باغ وحش رسیدگی شود تا بار دیگر شاهد خبر مرگ حیوانات نباشیم. انتظاری که با توجه به تجربههای پیشین، کمتر امیدی به تحقق آن وجود دارد.
منبع : ایسنا
انتهای پیام
نظر شما