تحولات لبنان و فلسطین

بسیاری از خانواده‌ها تصور می‌کنند از زمانی که کودک آن‌ها به مدرسه می‌رود باید به فکر علاقه‌مند کردن فرزندشان به کتاب باشند در حالی که تمایل به خواندن از همان سنین خردسالی اتفاق می‌افتد یعنی از همان زمانی که کودک می‌تواند اجسام را به دست بگیرد و با حس لامسه‌اش، دنیا را کشف کند. کتاب‌های مناسب سن خردسال با کاغذهای خاص و محتوایی مناسب می‌تواند در تربیت آن‌ها به عنوان فردی کتابخوان در سال‌های آینده زندگی‌شان،  مؤثر باشد. 

کتاب‌های شعر خردسالان شگفتانه ندارد

قدس آنلاین: پدران و مادران امروز بیش از والدین گذشته به کتابخوانی فرزاندانشان و خرید کتاب برای آن‌ها  اهمیت می‌دهند. شاید بازار و ناشر هم متوجه همین علاقه‌مندی و توجه والدین شده، چون حجم وسیعی از کتاب‌هایی که در بازار کتاب وجود دارد، مربوط به کتاب‌های گروه سنی کودک و نوجوان است؛ تعداد زیاد کتاب‌های کودک و نوجوان گاهی موجب می‌شود انتخاب یک اثر خوب و ارزشمند برای خانواده‌ها سخت باشد.

صفحه ادب و هنر امروز به کتاب‌های گروه سنی خردسالان توجه کرده تا در قالب یک گفت‌وگو با افسانه موسوی گرمارودی، ویژگی‌های اثر خوب را برای خوانندگان کوچک بشناسیم.

 افسانه موسوی گرمارودی، نویسنده، ویراستار، سردبیر رشد نوآموز، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی‌ و دکترای زبان و ادبیات فارسی است. در کارنامه او آثار زیادی به چشم می‌خورد که از جمله می‌توان به «بوی خوش گل محمدی»، «کوچک‌ترین سرباز عاشورا»، «من با دکترم دوستم»، «مهد کودک»، «جای خودم می‌خوابم»  اشاره کرد. آثار این بانوی شاعر در جشنواره‌هایی مثل کتاب سال رضوی، جشنواره شهید حبیب غنی‌پور، جشنواره مطبوعات کانون و بسیاری از جشنواره‌های دیگر برگزیده شده است.

* ضرورت سرودن شعر و ترانه برای مخاطب خردسال چیست؟  

** ببینید شعر و ترانه با هم متفاوت هستند اما  معمولاً حتی در میان شاعران حرفه‌ای هم ترانه و شعر در یک مجموعه قرار می‌گیرند  در حالی که به نظر من یکی می‌تواند زمینه‌ساز دیگری باشد. برخی شاعران با ترانه‌سرایی به شعر رسیده‌اند. برخی هم ترانه‌سرا باقی مانده‌اند. در شعر خردسال دو مقوله شعر و ترانه هردو دیده می‌شوند. ترانه می‌تواند فقط یک کلام منظوم و وزن و ریتم داشته باشد، شعر نباشد. البته این بدان معنی نیست که سرودن و خواندن ترانه برای بچه‌ها ضروری نیست؛ چون ترانه کودک را سرگرم می‌کند. البته ترانه‌هایی هم هستند که به شعر تنه می‌زنند. یعنی در ترانه‌سرایی ما الزامی ‌به تخیل شاعرانه نداریم اما الزام به ریتم، موسیقی و عروض داریم. اگر شاعر توجه کند شعری بسراید که در آن علاوه بر ویژگی‌های برجسته شعری، به تخیل، موسیقی، ردیف و قافیه و ریتم هم توجه کند، ترانه‌ای درخور آفریده است. در شعر کودک به علت سادگی الفاظ، برخی شعرای تازه کار ترجیحشان بر این است که ترانه بسرایند تا شعر و حتی برخی از آنان توجهی به این تفاوت ندارند.

* با این تعریف در میان آثار کودک بیشتر ترانه دیده می‌شود.

** شاعر وقتی با ریتم می‌خواهد مطلبش را منتقل کند بیشتر از ترانه استفاده می‌کند؛ چون ریتم برای مخاطب کودک دل‌انگیز است و لذت یادگیری را دوچندان می‌کند. البته در شعر خوب، آموزش و یادگیری به خوبی اتفاق می‌افتد. هدف ادبیات این است که بتواند موضوع هدفمندی را به مخاطب در قالب مشخصی منتقل کند. عنصر خیال می‌تواند فرق شعر و  ترانه باشد، نه اینکه ترانه خیال ندارد، خیال ضرورت ترانه نیست، وقتی شاعر می‌خواهد کلامش را با ریتم و خیال طرح کند یا باید ترانه‌ای متفاوت بسراید و یا باید دست به خلق شعر بزند؛ یعنی در ضمن زیبایی کلام پیچش ادبی هم در آن ایجاد می‌کند تا مخاطب با باز کردن این گره‌های ادبی، به مطالب یا تعابیر شاعر از سرودن شعرش در موضوعات مختلف دست یابد.

در سال‌های اخیر متأسفانه شاعرانگی در اشعار کودک کم شده است اما در واقع وقتی ما از اصطلاح شعر استفاده می‌کنیم، منظور ما مطلبی است که  باید تخیل شاعرانه داشته باشد.

* شاعرانگی در شعر خردسال چقدر ضرورت دارد؟

** کاملاً ضرورت دارد. تفاوت در هنر شاعر کودک است؛ در اینکه بتواند تخیل را در حد مخاطب خود به کار گیرد. اگر قرار است بنای پایه‌های شعری را در سنین پایین‌تر بگذاریم و بچه‌ها را با تخیل بکری که دارند به سمت تفکر نظام‌مند ببریم، لازمه‌اش این است که فقط از ریتم و نظم در شعر استفاده نکنیم و از تخیل آن‌ها در شاعرانگی استفاده کنیم و کلام را در قالب شعر بریزیم. 

البته همه آرایه‌های ادبی را نمی‌توان در شعر کودک به کار برد و باید ببینیم از چه آرایه‌ای باید استفاده کنیم که برای کودک قابل فهم باشد. شاید از استعاره نتوانیم استفاده کنیم اما خردسال تشبیه را می‌فهمد. ممکن است نتوانیم از ایهام پیچیده‌ای استفاده کنیم اما ایهام‌های ساده قابل استفاده‌ هستند.  مثل شعر خانم مهری ماهوتی که سنجاقک را در دو معنا حیوان و گل سر هردو به کار گرفته و کاملاً برای کودک قابل درک است. مهم این است که بدانیم از چه ابزاری برای شعر کودک استفاده کنیم و با این تصور که کودک تخیل و شاعرانگی را درک نمی‌کند، به سمت نظم مطلق نرویم. این ساده‌انگاری است.

* چرا با اینکه شعر خردسال پیچیدگی‌های خودش را دارد اما ساده‌انگارانه به این شعر نگاه می‌شود و متأسفانه بیش از سایر آثار گروه‌های سنی دیگر در معرض بازاری بودن است؟ 

** در مورد داستان هم این اتفاق افتاده است. ما در قرنی به سر می‌بریم که حرف اول را ناشر می‌زند . به جای اینکه بعد فرهنگی یک کتاب غالب باشد بعد اقتصادی آن غالب است. وقتی بعد اقتصادی غالب باشد، شاعر ممکن است به شعر نگاه اقتصادی و سفارشی هم داشته باشد البته استثنا هم هست و شاعران بزرگ همه تلاششان را می‌کنند تا شعر خوبی بسرایند اما شعرهای  تقلیدی و بازاری هم وجود دارند . در حالی که شعرهای ماندگار سفارشی نیستند و اگر هم سفارشی بوده‌اند، شاعر برای سرودنش زحمت زیادی کشیده تا مفهوم را با تعابیر خودش درآمیزد و از درون آن شعر ناب خلق کند. هر کسی هدفش ارتقای ذائقه مخاطب است، شعر مطلوبتری سروده است. همه اشعار موضوع دارند اما ممکن است مضمون و درونمایه خوبی نداشته باشند. موضوعات همیشه تکرار می‌شوند اما نحوه ورود به موضوع متفاوت است. چرا شعر حافظ با اینکه مربوط به قرن‌ها پیش است، ماندگار شده، چون موضوع‌های مشترک بین همه انسان‌ها را مطرح کرده است. مثال گویاتر مقایسه دو اثر «شوهر آهو خانم» و «بامداد خمار» است.  موضوع هر دو اثر شبیه به هم است اما نگاه و نوع ورود نویسنده‌ها به موضوع متفاوت است. درونمایه یک کتاب درد مشترک زنان یک جامعه و درونمایه دیگری درد محبوبه خانم، شخصیت اول داستان است. کتابی که از درد مشترک همه زنان حرف می‌زند، ماندگارتر است، تاریخ مصرف ندارد و نسل به نسل هم می‌چرخد و باز هم خواندنی است.

* چه طور یک شاعر و نویسنده می‌تواند وارد جهان کودک شود؟

** باید مخاطبش را خوب بشناسد. این شناخت یا از سر تجربه حاصل می‌شود و یا با همراهی مداوم این گروه سنی بدست می‌آید. ممکن است نویسنده به دنبال کسب مهارت‌هایی برای شناخت این گروه سنی باشد مثلاً کتاب‌های روان‌شناسی مربوط به این گروه را مطالعه کند تا ویژگی‌های رفتاری آن‌ها را بشناسد و مسائل مورد توجه آن را در شعرش مطرح کند. شاعرانی که با شناخت این گروه سنی شعر گفته‌اند، اشعار ماندگاری خلق کرده‌اند. گاهی کتابی مورد توجه بوده اما برای آن گروه سنی جذابیت نداشته و بزرگسالان و پدر و مادرها بیشتر از خواندنش لذت برده‌اند . این کتاب‌ها به دلایلی مثل انتخاب موضوع و مضمون نامناسب، زبان نامناسب و یا نوع انتخاب واژگان برای خردسال جذابیت نداشته‌اند. به هر حال شاعری که تجربه و ممارست در شعر داشته باشد، موفق‌تر است.

* مهم‌ترین آسیب کتاب‌های خردسال چیست؟ 

** خلأ محتوا. کتاب‌های این گروه سنی خیلی به هم شبیه شده‌اند. موضوع کتاب، لفظ و حتی تصویرگری‌ها شبیه به هم هستند و آن شگفتانه‌ای که قرار است در کتاب‌ها اتفاق بیفتد و بچه‌ها را به وجد بیاورد، وجود ندارد. مسئله بعدی این است که شاعران به نخستین تراوشات ذهنی‌شان اطمینان می‌کنند و برای چاپ کتاب وسوسه می‌شوند. بسیاری از شاعران کهنه‌کار هم آثار اولشان را دوست ندارند، چون به نظر می‌رسد شعر را سهل گرفته‌اند و یا رگه‌های تقلید در آن‌ها دیده می‌شود. آنچه شعر کودک را ماندگار می‌کند توجه به نیاز واقعی مخاطب و دلسوزانه نوشتن برای آنان است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.