قدس آنلاین: در تمام تاریخ بشری و مکاتب الهی، مبارزه بین حق و باطل وجود داشته و تمام انبیا و امامان با باطل مبارزه میکردند. مبارزاتی که همیشه پیروز نهایی، حکومت اسلامی بود، زیرا شرک، باطل و اسلام، حق است. به گواه تاریخ، این نبرد شیوهها و وجهههای متفاوتی داشته است؛ گاهی به انجام مذاکره و صلح و گاهی به نبرد ختم میشد، مانند ماجرای صلح حدیبیه، صلح امام حسن(ع) و یا قیام عاشورا و مذاکره امام حسین(ع) با جبهه کفر و یا اتفاقاتی که در زمان سایر ائمه(ع) افتاد.
از آنجایی که یکی از مسائل مهم جامعه امروز ما چگونه برخورد کردن با دشمنان اسلام و انقلاب است، با حجتالاسلام دکتر جواد سلیمانی امیری، محقق و پژوهشگر، استاد حوزه و دانشگاه، دکترای تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به گفتوگو پرداختیم. او از ملاک و مبنای مذاکره با معاندان و شرایط انجام مذاکره در اسلام سخنانی شنیدنی دارد.
در شرایطی مذاکره وظیفه شرعی است
حجتالاسلام دکتر جواد سلیمانی امیری در ابتدا و در بیان معنای مذاکره میگوید: مذاکره معانی متعددی دارد که یکی از آنها دعوت است. سیره همه پیامبران، دعوت مردم به دین و دینداری بوده است. آنها حتی سلاطین جور را دعوت کرده و برای پذیرفتن دین با آنها مذاکره میکردند. همچنانکه در آیه ۶۷ سوره مائده آمده است: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ، آن چیزی که از طرف پروردگار به تو ابلاغ شد، به مردم برسان. در این مذاکره مردم برای حقانیت دین دلیل خواسته و حضرت معجزاتی آورده و استدلال میکردند.
او اضافه میکند: چند بار در قرآن مجید آمده است حضرت موسی(ع) با فرعون مذاکره کرد. مذاکره به معنای دعوت او به دین که چرا خدای یکتا را پرستش نمیکنی و بنی اسرائیل را برده خود نکن. این سبکی از مذاکره است که نظام جمهوری اسلامی با تمام دنیا دارد. امام خمینی(ره) گفتند: انقلاب اسلامی مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت(عج) است. امام اظهارنظر میکرد و دشمنان هم پاسخ میدادند و از دیپلماتها، نمایندگان سیاسی و چهرههای فرهنگی توضیحاتی درباره انقلاب اسلامی و ابعاد آن میخواستند. کاری که همان دعوت و تبلیغ است و نه تنها کاری خوب که حتی گاهی اوقات وظیفه شرعی است.
در اسلام به رفتار مسالمتآمیز با سایر مذاهب توصیه شده است
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به نوعی دیگر از مذاکره اشاره کرده و توضیح میدهد: این شیوه از مذاکره یعنی با مردمانی که همسایه و مخالف ما هستند، دین و مرامی دیگر داشته و با آنها همعقیده نیستیم، روابط مسالمتآمیزی داشته باشیم. به طور نمونه رسول خدا(ص) پس از فتح مکه مردم را به دین اسلام دعوت کرد، اما عدهای نپذیرفتند. حضرت(ص) با آنها مذاکره کرد و با هم پیمان و معاهده صلح بستند که مسیحیان نجران دین خود را داشته باشند، ولی به مسلمانان جزیه و خراج دهند، مسلمانان هم امنیتشان را حفظ کرده و زندگی به دور از اضطراب را برای آنها فراهم کنند.
دکتر سلیمانی امیری یادآور میشود: این معنای مذاکره هم به معنای رفتار مسالمتآمیز داشتن با سایر مذاهب، همسایگان و... در اسلام وجود دارد؛ آنجا که آمده است: لا اِکْراه فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی، اکراهی در دین نیست، هیچ کسی را اجبار نمیکنیم. یعنی همه را دعوت میکنیم، اگر نپذیرفتند، مذاکره کرده و پیمان روابط مسالمتآمیز را امضا میکنیم.
او با اشاره به نوع سوم مذاکره میگوید: شیوه دیگر، مذاکره با افرادی است که دشمن اسلام و نظام اسلامی بوده و به دنبال براندازی نظام هستند. این جریان در تاریخ و در مقابل رهروان اهل بیت(ع) به نام جریان زرسالار برانداز وجود داشته است. جریانی که در دنیا به جز زر به چیز دیگری اعتقاد نداشت و دنبال براندازی حکومت اسلامی و اسلام بود. انحصارطلب بود و به صورت حزبی عمل میکرد. برنامهریزی و توطئهگری میکرد و حیات خود را در نابودی اسلام میدید.
صلح حدیبیه یکی از شگفتیهای تاریخ اسلام است
این پژوهشگر دینی تأکید میکند: اصل رفتار اهل بیت(ع) با جریان زرسالار برانداز، چالش بود و تنها در موارد استثنایی که خطر نابودی اسلام وجود داشت با آنها سازش میکردند. مذاکره کردن با این جریان یعنی امتیاز دادن به آنها، زیرا آنها از مذاکره به عنوان ابزاری برای امتیازگیری استفاده میکردند. در طول تاریخ اسلام این جریان در بنیامیه و در رأس آن معاویه و بعد افرادی مانند یزید و عبدالملک تجلی داشت. اهل بیت(ع) تا توانستند با آنها جنگیدند و مراقب بودند در حکومت و جامعه اسلامی نفوذ نکنند، اما چند بار هم با آنها مذاکره کردند.
سلیمانی امیری به صلح حدیبیه اشاره کرده و یادآور میشود: در صلح حدیبیه قبایل عرب آمادگی پذیرش اسلام را پیدا کرده بودند ولی از ابَرقدرت بنیامیه میترسیدند. رسول خدا(ص) با این صلحنامه در سال ششم هجری آزار دشمنان را از آنها برداشت.
این استاد تاریخ اسلام تصریح میکند: صلح حدیبیه یکی از شگفتیهای تاریخ اسلام و از نشانههای خرد سیاسی و الهی رسول خدا(ص) است که تأثیر شگرفی در روند توسعه دین اسلام داشت. اقدامی که با وجود ظاهر سازشگونهاش، اسلام را گسترش داد و نظام شرک را منهدم کرد. ابوسعید خدری، یکی از صحابه رسول خدا(ص) نقل میکند، در فاصله میان صلح حدیبیه با فتح مکه که چند ماه بیشتر نبود، آمار ایمانآورندگان بیش از تعداد ایمان آورندگان از آغاز بعثت تا پیش از صلح حدیبیه بوده است.
پیام خون شهدا در زمان امام حسین(ع) دریافت میشد
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اضافه میکند: نمونه دیگر مذاکره با کفار، ماجرای حکمیت در اواخر جنگ صفین است. در لشکر امام علی(ع) عدهای از جنگ خسته شده و عدهای هم از منافقان بودند که با معاویه هماهنگ شده و اصرار بر صلح داشتند. اما امام علی(ع) بر این باور بود که با قدری مقاومت بیشتر، پیروز میشویم، اما اگر با فشار حداکثری معاویه امتیاز بدهیم باید همیشه امتیاز دهیم. امام علی(ع) با اکراه این صلح را پذیرفت، زیرا اگر این کار را نمیکرد حکومت اسلامی از بین میرفت.
او با یادآوری صلح امام حسن(ع) نیز میگوید: امام حسن(ع) میخواست جنگ با معاویه ادامه پیدا کند ولی یارانش متفرق و چند دسته شدند تا حدی که دیگر حضرت با آن لشکر نمیتوانست بجنگد. او احساس کرد اگر بجنگد همه شیعیان کشته شده و پیام خون شهیدان هم به نسلهای بعدی منتقل نمیشود، زیرا معاویه خدعهگر بود و این قیام را به عنوان شورش جلوه میداد. هنوز ماهیت بنیامیه برای جامعه فاششده نبود.
دکتر سلیمانی اضافه میکند: در زمان امام حسین(ع) ماهیت بنیامیه فاش شده بود. او رسماً گفته بود که من برای اجرای دین نیامدهام و به دنبال حکومت هستم. او فشار و ظلم زیادی به مردم و شیعیان روا کرد تا حدی که همه متوجه شده بودند معاویه آدم فاسدی است و آمادگی قیام در جامعه پیدا شد. هر چند کوفیان وفا نکردند، اما این بار پیام خون شهدا توسط جامعه دریافت میشد، زیرا مردم به ماهیت پوشالی یزید آگاه شده بودند و همه این موارد سبب شد امام حسین(ع) قیام کند.
اگر ملت ایران کوتاه بیاید دیگر روی خوش نخواهد دید
او بیان میکند: مذاکره در اسلام فضیلت است. همزیستی مسالمتآمیز با سایر مذاهب و مخالفان در صورتی که درصدد توطئه و براندازی نظام اسلامی نباشند در اسلام ممدوح و مذاکره با دشمنی که دنبال براندازی نظام اسلامی است و قدرت دارد، مذموم است. ضمن اینکه در اسلام اصل بر تقابل است نه تعامل، مگر در موارد استثنایی زیرا تعامل با دشمن به معنای نفوذ او و زمینهسازی برای سلطه بخشیدن است. هرگز با چنین دشمنی نباید مذاکره و همزیستی مسالمتآمیز کرد، مگر بر او مسلط بود.
سلیمانی در پایان تصریح میکند: در زمانه امروز، آمریکا مصداق جریان زرسالار برانداز است. او دشمن ایمان مسلمانان است و طی سالها پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرتب دنبال توطئه، برنامهریزی و عملیات تشکیلاتی علیه نظام اسلامی است. او از راههای نظامی، فرهنگی و اقتصادی کشور اسلامی ما را زیر فشار قرار داده که جنگ اقتصادی او هنوز ادامه دارد. به نظر میرسد اکنون به نقطه حساس تاریخ رسیدهایم. دشمنی که از روزنه اقتصادی هنوز امید به پیروزی دارد را باید با مقاومت و ایستادگی خود ناامید کنیم. اگر شرایط حساس تاریخی را درک نکرده و ایستادگی نشان ندهیم، شکست بزرگی در پیش خواهیم داشت. همچنانکه رهبر معظم انقلاب فرمودند: ملت ایران تسلیم بشود ایران و ملت ما دیگر روی خوش و آسایش و آرامش را نخواهد دید.
نظر شما