احمد فیاض/
یازدهمین محفل فکری فعالان فرهنگی مشهدالرضا(ع) با عنوان جریان انقلابی و انتخابات مجلس در مشهد مقدس برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، یک فعال فرهنگی با مطرح کردن «شاخصگرایی در لیست منتخبین» به فضای انتخابات طی ادوار گذشته اشاره کرد و گفت: میتوان ادعا کرد که شاخصگرایی پس از یک دوره کشمکش و تقابل بین احزاب و جریانات سیاسی اصلی از یک طرف و با تشکلها و گروههای مردمی و انقلابی از یک طرف، در انتخابات دوره چهارم شورای شهر در مشهد مطرح شد.
مجید عسگری خاطرنشان کرد: امروزه مشاهده میشود که در هر محفل سیاسی که میخواهد فهرست ارائه نماید؛ در کنار بحثهای جدی مانند انتخاب صالح مقبول و اصلح و یا مسئله وحدت؛ بحث شاخصگرایی نیز آورده میشود. انتخاب کاندیداها براساس شاخص؛ یک رشد و پیشروی برای جریان انقلاب است که توانسته حالا جریانات سیاسی را ملزم کند که باید کاندیداهایشان را با یکسری شاخصها معرفی نمایند در حالی که طی 10 سال پیش از آن این فضا وجود نداشت.
وی با تأکید بر ضرورت محافظت از این فضای مثبت اظهار کرد: رجوع جدی و کارشناسانه به سیره انتخاباتی امام راحل و رهبری انقلاب میتواند در حوزه حفاظت از این دستاورد مهم مفید واقع شود. همچنین آسیبشناسی کسانی که قبلاً انتخاب شده در تبعیت از سیره امام و رهبری نیز اهمیت مییابد.
شاخصگرایی نباید دچار آفت شود
عسگری در ادامه با ذکر این نکته که شاخصگرایی نباید دچار آفت شود، افزود: حضور فعال و گسترده جریانات سیاسی به مقوله شاخصگرایی، پاشنه آشیل و یک خطر بزرگ است؛ چرا که میتواند کارایی آن را از دست داده و فقط در حرف مطرح شود و کسی عمل نکند.
وی در تبیین آسیبشناسی شاخصگرایی با ذکر سه نکته اساسی بیان کرد: اول اینکه مبادا شاخصگرایی صرفاً در انتخاب کاندیدا باشد و نه در فرایند انتخابات. این نگرانی وجود دارد که شاید برخی از جریانات سیاسی با شعار شاخصگرایی به همان شیوه قدیمی رفتار نموده و نباید این ویژگی تبدیل به بازی سیاسی و فردمحور شود.
این فعال فرهنگی در باب نکته دوم اظهار کرد: شاخصگرایی باید در یک پازل کلی و کلان دیده شود. تجربه ثابت کرده برخی جریانات سیاسی، شاخصگرایی را مشروط به تحمیل نظریات حزبی و جناحی میدانند. یعنی کاندیدا باید در نهایت با اهداف حزبی همراه شود وگرنه مردود خواهد شد. شاخصگرایی یک جزء از کل بزرگ است که ذیل مبانی امام و رهبری مطرح میشود.
وی در پایان گفت: نکته سوم آنکه شاخصگرایی بدون معیار و ملاک خود دچار فساد شده و در نهایت آسیب میزند. بر این اساس باید چارچوبهایی برای شاخصگرایی عنوان کرد که مهمترین آن شفافیت است.
فرهنگ، سیاست و اقتصاد، منابع قدرت نرم
مدرس و پژوهشگر حوزه قدرتافــزایی نــرم و رسانه نیز در این نشست با تأکید بر نقش مردم و تشکلهای مردمی؛ ذات انتخابات را رفتاری بر محور نرم دانست و اظهار کرد: سه منبع اصلی قدرت شامل فرهنگ، سیاست و اقتصاد، منابع قدرت نرم را محقق مینمایند و با یک سلسله از فرایندهای اجرایی این سه منبع منتشر و مورد بهرهمندی واقع میشوند.
مرتضی آجیلچی در بیان این فرایندها خاطرنشان کرد: آرمانها و شعارها همان مبانی هستند که موجب خلق گفتمان میشوند. عدهای نیز به صورت یک سلسله عناصر فعال و پیشران این شعارها را فریاد میزنند. برای تحقق این نیز محل و فضایی مورد نیاز است که اجازه میدهد این افراد و اشخاص براساس آن گفتمانها محل طرح و بیان و ظهور داشته باشند و آنجا جایی نیست جز تشکل و تشکیلات. به عبارتی تشکیلات همسوی با آرمانها و اهداف مهمترین ابزار برای ایجاد قدرت نرم و انتقال قدرت و یا جابهجایی مبانی قدرت در جامعه هستند.
وی درباره اهمیت تشکل و تشکیلات و قدرت آن تصریح کرد: ذات تشکل به دلیل مردمی بودنش توانایی مدیریت و اداره دارد. همچنین مفاهیمی مانند رساندن، تبلیغ و روشنگری و... را میتواند بر عهده داشته باشد و این عملیات روشنگری میتواند منجر به ارتقای سطح و مقام جامعه شود.
این فعال رسانهای افزود: در عین حال تشکل انقلابی مجموعهای جمع شده از جوانان مؤمن انقلابی است. جوانان مؤمن انقلابی مخاطبان اصلی تحقق موضوعی به نام گام دوم انقلاب اسلامی هستند. یعنی اگر در کشور میخواهد اتفاق مهمی رقم بخورد یا گام رشد عملیاتی شود و یا به واسطه مطالبهگری، ساز و کار سیستم حاکم بر کشور تغییر یابد و یا تغییر بنیادی صورت پذیرد؛ وظیفه همین تشکل است؛ چرا که گام دوم این درخواست را داشته و مخاطب اصلی گام دوم و اصلیترین عنصر تحقق گام دوم نیز همین جوانان هستند.
آجیلچی گفت: همچنین تشکلها محوریترین نقطه توجه رهبری انقلاب هستند که منجر به نقشآفرینی در معادلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و... میشوند. رهبری انقلاب تصریح فرمودهاند برای رفع مشکلات کار دیگر از دست سازمانها، ارگانها و نهادها خارج شده و وظیفه ایجاد تغییر بر عهده عناصر جوان مؤمن انقلابی در تشکلهاست. ماحصل اینها نیز کنشگری اجتماعی را رقم میزند که به خاطر ارتباط تشکلها با بدنه جامعه و ارتباط با آن، قدرت ایجاد کار اجتماعی و رفتار اجتماعی را بدست آوردهاند. در حالی که امروزه ثابت شده جریانات و احزاب سیاسی قابلیت کنشگری اجتماعی را از دست دادهاند.
نظر شما