سرور هادیان/
ادبیات مقاومت و پایداری سالهای سال است که در ادبیات پایداری ما جایگاه خاصی دارد و بخشی از تاریخ کشورمان است و به کمک ادبیات و هنرهای مختلف میتوان آن را به نسل آینده انتقال داد.
ابوالقاسم علیزاده آقویی، متخلص شعری (آل یاسر)، متولد ۱۳۳۶ در تربتحیدریه، کارشناس نظامی و سرهنگ بازنشسته که در لشکر ۵ نصر حضور جدی داشته است. او رزمندهای است که درعملیاتهای والفجر۳و۸ در سالهای ۶۲ و ۶۴ و عملیات کربلای۱، ۴ و ۵ در سال ۶۵ حضور داشته است. گفتوگو با او که به عنوان راوی، نویسنده و شاعر در عرصه دفاع مقدس سالها گام برداشته را باهم میخوانیم.
• از انشا تا «دختری بر صلیب»
او درباره ورودش به فضای ادبیات میگوید: سال ششم دبستان در امتحانات نهایی از امتحان انشا ۱۱گرفتم. به یاد دارم در روزنامه اطلاعات ۲۹ اردیبهشت سال۵۹ مطلبی با عنوان «دختری بر صلیب» چاپ شده بود که خواندن آن مرا منقلب کرد. بنا به توصیه دوستم دکتر محمدحسن زمانی که آن زمان معاون پیشین امور بینالملل حوزه علمیه قم بود، یادداشتی با عنوان «رسالت دختری برصلیب» نوشتم که او مرا بسیار تشویق کرد، از فردای آن روز در قالب یادداشت مداوم نوشتم و همان تشویق سبب علاقهمندی من به نوشتن شد.
این نویسنده عرصه دفاع مقدس درباره ادامه نوشتن در سالهای همزمان با کار، میافزاید: سال ۷۲ در نیشابور مسابقهای به مناسبت حدیث سلسله الذهب برای امام رضا(ع) برگزار شد و من فضایی را توصیف کردم که امام رئوف در آنجا این حدیث را میفرمایند. یک دوره ۶ جلدی فرهنگ عمید به من جایزه داده شد. در سال ۸۲ که شهدای گمنام کوهسنگی را آوردند، مسابقات مقالهنویسی برگزار شد که در آنجا نیز با ارائه مقالهای با نام «خدا را نشانهای است» توانستم رتبه نخست کشوری را بدست آوردم. در همان مدت که در کنگره بودم یک دوره آموزش ادبیات داستانی برای نویسندگان مشهدی با حضور استادان برگزار کردم، همچنین پیگیر امور مربوط به نویسندگی و کارهای فرهنگی بودم و گاهی هم دلنوشته و یادداشت روزانهای داشتم.
• بازنشستگی و آغاز جدی نویسندگی
این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان میکند: در سال ۸۵ بازنشسته شدم و در حوزه ثبت و ضبط تاریخ شفاهی رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس وارد شدم و بیش از ۱۰۰هزار دقیقه مصاحبه تاکنون انجام دادهام تا شاید جبران روزهایی باشد که در صحنههای حماسه و جنگ حضور مستقیم نداشتهام.
• چاپ نخستین کتاب
ابوالقاسم علیزاده درباره نخستین کتابش بیان میدارد: اولین کتابم که به چاپ رسید «بی خواب تر از دریا» نام داشت که به روایت خاطرات «شهید مجید ابطحی» فرمانده گردان والعادیات از لشکر ۲۱ امام رضا(ع) که اهل فریمان بود، پرداختم و بعد از آن زندگینامه و خاطرات شهید «علی اصغر سبزیکار» با عنوان «داماد اروند» را به رشته تحریر درآوردم.
• راهیان نور و «فانوس نگاه»
وی که سالها به عنوان یکی از راویان دفاع مقدس در راهیان نور حضور دارد، اظهار میدارد: از سال ۸۲ در راهیان نور حاضر بودم و نوشتههایی را درباره راهیان نور داشتم که آنها در قالب مجموعهای به نام «فانوس نگاه» به چاپ رسید. پس از آن کتاب بررسی تحلیلی درباره دستنوشتههای «شهید سیدکریم خوش قلب طوسی» با نام «رد پای ستاره» را نوشتم.
• خاطرات نخستین زن اسیر ایرانی
بعد از آن با خانم خدیجه میرشکار که نخستین زن اسیر ایرانی بود در جمع راویان آشنا شدم که خاطرهای از اسارتش تعریف کرد و همان موجب شد مصاحبههایی را انجام دهم و کتاب «تا نیمه راه» را نوشتم. همسر او سردار شهید حبیب شریفی، فرمانده سپاه دشت آزادگان بود.
وی راجع به آثار در دست چاپش نیز میگوید: درحال حاضر درباره خاطرات «شهید محمدعلی قنبری» کتاب «با پرستوها میآید» را در حال نگارش دارم و یک مجموعه شعرنو به نام «قبله سرخ» نیز در دست چاپ است.
• نقش شعر در ادبیات پایداری
علیزاده با اشاره به این نکته که خوشبختانه شعر دفاع مقدس رسالت خودش را انجام داده است، خاطرنشان میکند: به اعتقاد من شعر از متن خیلی بهتر نقشش را در دفاع مقدس ایفا کرده است و درباره چرایی و چگونگی جنگ شعر بسیار زیبا آن را توصیف کرده و شاعران خوبی در این زمینه داریم.
وی تأکید میکند: به نظرمن باید نویسندهها ارتباطشان را با منابع انسانی که در جنگ حضور داشتند، نزدیکتر کنند و متولیان امور فرهنگی کشور نیز با برگزاری جلسات و عصر خاطره رزمندهها از آنها دعوت کنند تا خاطراتشان را بیان کنند و نویسندهها هم حضور داشته باشند. هر چقدر نویسندهها با این خاطرات انس بگیرند، راحتتر میتوانند بنویسند و برای انتقال گنجینههای بسیاری که هنوز بیان نشده است، تلاش کنند.
• نسل جدید و کارخوب
این نویسنده درباره ارتباط نسل جدید با آثار دفاع مقدس نیز بیان میکند: اگر کار خوبی باشد به طور قطع کتاب مخاطب خودش را پیدا میکند و آثار خوبی مثل «دا» و «خاکهای نرم کوشک» که حتی توسط رهبرمعظم انقلاب قدردانی شده است، نشان از قلم پخته نویسنده دارد و مردم هم از آن استقبال میکنند.
او در ادامه تأکید میکند: به اعتقاد من جلسات نقد و بررسی را باید پیش از چاپ یک اثر برگزارکرد تا بتوان از نظرات منتقد قبل از چاپ بهره برد و آن را بازنویسی کرد.
• نیاز به نگاه زنانه در ادبیات دفاع مقدس
وی در پاسخ به این پرسش که حضور نویسندگان زن در عرصه ادبیات پایداری چقدر نیاز است، اظهار میدارد: حضور زنان در عرصه نویسندگی دفاع مقدس یک ضرورت است. مردان بُعد حماسی جنگ را پررنگتر میتوانند بنویسند، اما دفاع مقدس به نگاه زنانه هم نیاز دارد، زیرا زن در بعدهای عاطفی، تربیتی و خانواده بسیار بهتر از مردان میتواند آن را بیان کند و این درحالیست که یک رزمنده یا شهید پیش از آنکه شهید یا رزمنده باشد، یک انسان و شهروند است و زندگی معمولیاش را انجام میداده و روابطی که با مادر، همسر، خواهر یا دخترش داشته به مراتب توسط نگاه زنانه یک نویسنده زن بهتر میتواند توصیف شود؛ بنابراین حضور زنان در عرصه ادبیات مقاومت و پایداری بسیار خوب است، همچنین جامعه را نیمی از زنان تشکیل میدهند پس نیاز به نگاه آنها داریم تا فرهنگ دفاع مقدس را ترویج دهند.
• ارتباط با سوژه و خواسته نسل نو
این رزمنده دفاع مقدس درباره آنکه نسل جدید با چه سوژههایی و با چه نوع روایتی ارتباط بهتری برقرار میکند، تصریح میکند: به نظر من نوع سوژه مهم نیست، نوع پرداختن آن مهم است. یک نویسنده باید با ادبیات کودک و نوجوان و نسل نو آشنا باشد. در جبههها سوژه فراوان بود و اگر کسی بخواهد بنویسد اول باید با آن ارتباط نزدیکی برقرار کند.
وی با ذکر خاطرهای از دوست شهیدش، میگوید: دوستی داشتم به نام شهید «حسین رستم پور» که شعری را برای او سرودهام. او خیلی خوشسیما و خوشصحبت بود و در عملیات خیبر شهید و مفقود شد و پیکرش هم برنگشت. پیش از آنکه به منطقه اعزام شود با دخترخالهاش زهرا حیدری ازدواج کرد و سه ماه بیشتر از دوران عقد آنها نگذشته بود که حسین شهید و مفقود شد، رفتار او آنقدر خوب بود که همسرش ۲۷ سال بعد از او ازدواج نکرد و با وجود اینکه مادر شهید خودش پزشکی را برای خواستگاری او معرفی کرده بود، او ازدواج نکرد و در نهایت در سال ۹۰ به مکه رفت و قبل از مشرف شدنش گفته بود که من از این سفر باز نخواهم گشت او در هنگام طواف به ملکوت اعلا پیوست و حتی پیش از رفتنش ولیمهاش را داده بود. این شعر را برای او سرودم: بر لبش گل /بر رخش گل /در دلش صد دسته گل /میرود در باغ گل / گوید به گل /با رمز گل /آمدم با زخم گل /چون گفتهام آری به گل /با غنای نینوا رقصیدهام /چون رقص گل /ای خدا، ای آفرینش از تو گل /هیچ نیست او آیا نیست بذر گل.
نظر شما