محبوبه علیپور/
شاید با ما همنظر باشید که این روزها پیدا کردن و همصحبت شدن با آدمی که حال دلمان را خوب کند، آنقدر کمیاب شده که اگر روزی از سر نیکبختی گذرمان به چنین همنشینی برسد، باید هرلحظه کوتاه را غنیمت و تحفهای گرانمایه دانست که شاید دیگر به سادگی نصیبمان نشود. همکلامی با پروفسور مهدی بلالیمود، یکی از همین ارزشمندترین فرصتها و تجربیات است، چراکه ذات این فرهیخته خراسانی چنان ارجمند و شاخص است که دهها عنوان ملی و بینالمللی نیز یارای گرفتار کردنش را در قالبهای متداول و مرسوم دانشگاهی و تخصصی ندارند. به هرروی انتخاب این استاد فرزانه را به عنوان برگزیده پنجمین دوره جایزه علامه طباطبایی بهانهای قرار دادیم که زمانی هرقدر کوتاه همصحبتش باشیم.
* الگوسازی برای جوانان با تجلیل از پیشکسوتان
بنابر اطلاعات مختصری که در ویژهنامه این دوره از جایزه علامه طباطبایی قید شده، پروفسور بلالی مؤلف چهار کتاب مرجع به زبان انگلیسی بوده و در کارنامه علمی خود تؤلیف 78 مقاله در نشریات ملی و 117 مقاله در نشریات بینالمللی را دارد. پروفسور بلالی این جایزه را بالاترین جایزه بنیاد ملی نخبگان دانسته و میگوید: شروع دریافت این جایزه به پنج سال پیش بازمیگردد که از سوی بنیاد یادشده از من خواستند فرمها و اطلاعاتی را ارسال کنم، پس از چندماه یکی از استادان فارماکولوژی و توکسیکو لوژی در تهران خبر برگزیده شدنم را اعلام کرد و یادآور شد که از بین استادان این رشته در کشور، همراه با دکتر عباس ادیب از پیشکسوتهای فارماکولوژی انتخاب شدهام. ملاک این ارزشیابی نیز ارائه خدمات علمی، پژوهشی و درمانی اثرگذار بوده که از این موارد میتوان به تربیت نیروی متخصص، انجام پژوهشهایی در سطح بینالمللی و دریافت جوایز ملی و جهانی اشاره کرد. همچنین چهار سال پیش براساس نظرسنجی به عمل آمده از سوی انجمن سمشناسی، استادان و پژوهشگران رشته سمشناسی، بنیاد ملی نخبگان مرا به عنوان «پدرعلم سمشناسی ایران» معرفی کرده و نکوداشتی به همین علت در دانشگاه بیرجند برگزار شد. البته پیش از این موارد نیز جایزه بینالمللی صلح شیمیایی در لاهه به من تعلق گرفت. به این ترتیب به دلیل آنکه در سال جاری امکان اهدای جایزه وجود نداشت و در واقع چهارمین دوره جایزه علامه طباطبایی در سال 1393 برگزار شده بود، ازهمین رو در سال جاری، 19 تن از برگزیدگان چهار دوره گذشته انتخاب و معرفی شدند.
این صاحبنظر در حوزه سمشناسی درباره نقش چنین رویدادهایی در توسعه علم و حمایت از جامعه نخبگانی نیز اظهار میکند: هدف تجلیل از پیشکسوتان و اهدای جوایز به منتخبان این رویداد علمی؛ ارج نهادن به خدمت صادقانه و مؤثر در رشتههای متعدد است تا به این ترتیب برای نخبگان جوان نیز الگوسازی شود. چنانکه علاوه بر جایزه نقدی به برگزیدگان، بودجهای پژوهشی نیز درنظر گرفته شده که مطابق آن، افراد انتخاب شده میتوانند سه دانشجوی دکترای پژوهش محور و سه دانشجوی پسادکترا را به عنوان محقق دستیار انتخاب کنند. البته گرچه امیدوارم دانشگاه مشهد امکاناتی را برای استفاده از این فرصت در اختیارم بگذارد، اما چنانچه به طور کامل موفق نشدم، بخشی از مزایای این جایزه را برای جذب دانشجویان یادشده در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند صرف خواهم کرد.
*افتخاری طبابت میکنم
پروفسور بلالی با اظهار گلایه از بیمهری به رشته سمشناسی در کشور، میگوید: این رشته از سالهای گذشته چندان مورد حمایت مسئولان نبوده است، چنانکه امکانات و حمایتهایی را نیز که از سوی نهادهای بینالمللی و سازمان بهداشت جهانی جذب کردهام را به دلیل آنکه در بیمارستان و دانشگاه استفاده میشد، باید پلاک این مراکز را دریافت میکرد، به دنبال هر سفر وغیبتی که داشتم این تجهیزات را منتقل میکردند. به طوری که حدود 25-26 سال پیش فاکس پاناسونیک و یارانهای را که هدیه سازمان بهداشت جهانی به من بود را پس ازغیبتم به دلیل مأموریتی علمی، به اتاق رئیس بیمارستان بردند. همچنین تحقیقات مشترکی با دانشگاه نیوکاسل انجام میدادیم و ازهمین رو، بودجههای جذب شده از این محل را صرف تهیه تجهیزات و ابزار مورد نیاز آزمایشگاه میکردم. این درحالی بود که به محض بازنشستگیام، آزمایشگاهی که در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا(ع) تجهیز کرده بودم را منحل و در آزمایشگاه مرکزی ادغام کردند. این درصورتی بود که مرکز یادشده به عنوان آزمایشگاه سمشناسی بالینی رفرانس در کشور شناخته میشد و نمونههایی از تهران و شیراز برای بررسی به این محل ارسال میشد، چراکه دستگاههایی که از محل طرحهای پژوهشی بینالمللی دریافت کرده بودم همانند دستگاه جذب اتمی گرانقیمت بود و از محل بودجههای دانشگاهی یا بیمارستانی تهیه نشده بود. به هرروی با وجود مشقتهایی که متحمل شدم، همواره به دانشجویان و همکاران تأکید داشتم که «مرد باید که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد»
*می خواستم فرزندانم از پدر بودنم لذت ببرند
این فرهیخته خراسانی همچنین تأکید میکند: هرانسانی سه بعد در زندگی دارد که شامل سلامت فردی، کار و خانواده میشود، این عناصر مکمل هم محسوب میشوند. البته اولویت نخست با سلامت فرد است از این رو انسان باید در تأمین سلامت همه جانبه خود کوشا باشد، چراکه با این وضعیت میتواند به درستی به فعالیت و اشتغال بپردازد. همچنین باید کار را با عشق انجام داد، زیرا در این حالت فعالیت خود را به درستی انجام داده و خسته نمیشوییم.
دکتر بلالی در ادامه میگوید: پس از 12تا 14 ساعت فعالیت مستمر و دشوار در محل کار، هیچوقت با خستگی به خانه برنگشتم، چراکه باور داشتم در اینجا من دیگر پزشک یا استاد دانشگاه نبوده و نقش پدری و همسری دارم.
*منیتها افزایش یافته است
• مهاجرت متخصصان از سر بیتوجهی
این متخصص پیشکسوت در ادامه تأکید میکند: گرچه در تربیت نیروی متخصص موفق بودهایم، اما در جذب آنها موفق عمل نکردیم، به طوری که درحال حاضر نهادهای متعددی نیازمند کارشناسان سمشناسی هستند، اما جایگاهی برای جذب اینها در نظر گرفته نمیشود. از این رو بسیاری از این متخصصان ناچار به مهاجرت شدهاند. همچنین امکانات و تجهیزات ما نیز در مراکز درمانی نسبت به سالهای آغاز دفاع مقدس برای مقابله با حملات و حوادث شیمیایی توسعه چندانی نیافته است به نحوی که قرار بود بخشی ویژهای در مرکز اورژانس عدالتیان به این امر اختصاص یابد، اما با تغییر مدیران بیمارستان این قضیه منتفی شد و حتی بخش مسمومین را منتقل کردند.
*ادامه همان رسم همدلی
زمان گفتوگو تمام میشود و قرار است پروفسور بلالی در جلسهای شرکت کند، اما چند مجروح شیمیایی که از شهرستان برای مداوا آمدهاند، منتظرند. بنابراین دکتر سراغ بیمارانش میرود... .
نظر شما