دو هفته پس از ماجرای گرانی بنزین و اعتراضات و حوادث پس از آن، این موضوع همچنان در کانون توجه صاحبنظران، منتقدان و رسانههاست. رسانههای داخلی هر یک از منظری به مسئله مینگرند و رسانههای بیگانه نیز ماهی اهداف خود را از این آب گل آلود صید میکنند. امابه نظر میرسد جدا از هرگونه نگاه سیاسی و جناحی و به مصداق «گذشته چراغ راه آینده»، لازم است حلقههای گمشده تدبیر در این قضیه مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا زمینه تصمیمسازیهای مدبرانهتری در کشور فراهم شود. این نقد در سه بخش؛ بررسی دلایل و مستندات گرانی، نحوه اجرای مصوبه و پیامدهای پس از آن تقدیم خواهد شد.
اول: موافقان مهمترین دلایل برای گرانی بنزین را «مدیریت مصرف سوخت » و «جلوگیری از قاچاق بنزین» عنوان میکنند. در خصوص این دلایل چند نکته حائز اهمیت است:
الف - نخستین حلقه گمشده تدبیر در این حوزه حذف کارت سوخت از چرخه توزیع بنزین در آغاز کار دولت بود.
به نظر میرسد یکی از چالشهای رقابت سیاسی در کشور ما سیاه و سفید دیدن رقیب است. جریانهای سیاسی، رقیب خود را یکسره سیاه میبینند و رفیق خود را سفید! و با روی کار آمدن هر جریان، همه اقدامات جریان رقیب تخریب، حذف و یا تغییر داده میشود. این در حالی است که هر دولت یا جریان سیاسی نقاط قوت و ضعف عملکردی دارد و باید با تقویت نقاط قوت و اصلاح نقاط ضعف رو به آینده رفت.
اگرچه نقدهای جدی برعملکرد دولت احمدینژاد وجود دارد، ولی انصافاً یکی از اقدامات قابل دفاع دولت قبلی ایجاد سامانه کارت سوخت بود، اما متأسفانه با حذف کارت سوخت در آغاز دولت روحانی از چرخه توزیع بنزین، یکی از بهترین ابزارهای مدیریت مصرف از دسترس دولت خارج شد.
دولت میتوانست با حفظ کارت سوخت سقف سهمیه آن را افزایش دهد و هرگونه توزیع بنزین خارج از کارت سوخت را ممنوع کند. با این شیوه هم امکان مدیریت پرمصرفها فراهم بود و هم امکان پیشگیری از قاچاق به طور نسبی فراهم میشد. علاوه برآن حذف کارت سوخت و برقراری مجدد آن میلیاردها تومان هزینه برای کشور و مردم ایجاد کرد.
ب- قانونگذار دولت را موظف کرده است؛ به تدریج و در مدت چند سال قیمت بنرین را افزایش دهد؛ چرا این افزایش تدریجی جای خود را به شوک ناگهانی داد؟ آیا دولت دراین زمینه کوتاهی کرد یا مجلس با عدم نظارت و یا عدم تصویب افزایش قیمت در بودجههای سالیانه مقصر است؟ و یا هردو؟ به هرحال بررسی علل اجرایی نشدن قانون وبرخورد با عوامل آن یک مطالبه بحق از سوی مردم است.
ب- اگرچه مافیای قاچاق سوخت به ویژه بنزین لایهها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد و قطعاً کانونهای قدرت و ثروت در آن نقش جدی دارند، ولی کارت سوخت ابزار خوبی برای کنترل قاچاق به شمار میآید. روشن است که وقتی کشتی کشتی سوخت قاچاق میشود و در برخی مناطق مرزی کاروانهای قاچاق سوخت وجود دارد، باید نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی کشور و نیز دولت از طریق کنترل مراکزومبادی تولید و توزیع بنزین به طور ریشهای و بنیادین برای مبارزه با قاچاق سوخت برنامهریزی میکردند.
ج - یکی دیگر ازعوامل بالا بودن مصرف بنزین در کشور پایین بودن کیفیت خودروهای داخلی است. گفته میشود متوسط مصرف سوخت در کشور حداقل ۵۰ درصد بیشتر از متوسط جهانی است و البته نسبت به کشورهای پیشرفته چهار برابربیشتر است، این بدان معناست که مردم ما امروز در مقایسه با متوسط جهانی هر لیتر بنزین را ۴هزارو500 تومان و در مقایسه با کشورهای پیشرفته ۱۲هزار تومان میخرند! چرا در سالهای متمادی در مجالس ودولتهای مختلف برای ارتقای کیفیت خودروهای داخلی با هدف مدیریت مصرف سوخت و پیشگیری از آلودگی هوا تدبیری اندیشیده نشد، تا امروز مصرف و قاچاق بنزین وآلودگی هوا به مسائل اول کشور تبدیل نشود؟ چرا همه راه ها برای مدیریت مصرف و مبارزه با قاچاق، به جیب مردم ختم میشود؟
نظر شما