با پایان نامنویسی نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم، یک ماراتن ۱۴ هزار نفری برای نشستن بر ۲۹۰ کرسی بهارستان آغاز شده است و برای تصاحب هر صندلی پارلمان بیش از ۴۸ نفر رقابت میکنند. اگرچه این تعداد پس از بررسی صلاحیتها در هیئتهای اجرایی و نظارت به طور طبیعی کاهش خواهد یافت، اما رقابت نفسگیر و فراگیر در انتخابات پیش رو دور از انتظار نیست.
از هم اکنون نیز رجزخوانیهای جریانها و جبهههای سیاسی علیه یکدیگر آغاز شده و هر جریانی تلاش میکند به نحوی ردای وکالت را برقامت نامزدهای مورد حمایت خود بپوشاند. دراین میان نامزدهای مستقل از جریانهای سیاسی نیز سعی میکنند تا اوضاع را به نفع خویش رقم بزنند و کرسیهای بیشتری را تصاحب کنند .
کالبد شکافی و شناخت آسیبهای رقابت سیاسی در کشور هم میتواند به اصلاح رفتار رقبا کمک کند و هم آینهای را در برابر کارگزاران نظام قرار دهد تا شاید برای درمان این آسیبها تدبیری بیندیشند و مسیرهای قانونی برای هدایت رقابت سیاسی به سوی معیارهای انقلاب اسلامی را هموار سازند.
نبود تحزب و احزاب سیاسی در رقابت انتخاباتی نخستین آسیب در این روند است. واقعیت آن است که در سپهر سیاسی ایران در شرایط کنونی هیچ حزب بالغ سیاسی با مشخصهها و چارچوبهای حزبی وجود ندارد و جایگزین آن جبهههایی متشکل از گروههای سیاسی هستند که به باشگاههای قدرت شباهت بیشتری دارند! جبهه هایی که نه تنها همچون احزاب واقعی نقشی در کانال کشی فکری، سیاسی، دینی و عقیدتی برای هدایت مردم به سمت آرمانها ندارند، بلکه در هر انتخابات به صحنه میآیند و برای کسب قدرت رقابت میکنند. پس از انتخابات نیز، اگر پیروز شدند به تحکیم پایههای قدرت خود میپردازند و اگر شکست خوردند به دنبال تخریب رقیب هستند و آنچه در این میان به حاشیه میرود، منافع و مصالح ملی و خدمتگزاری صادقانه برای حل مشکلات مردم و پیشرفت وتعالی کشور است.
جبهههای سیاسی بر خلاف احزاب واقعی در برابر عملکرد خود پاسخگو نیستند و سازوکاری نیز برای پاسخگو کردن آنها وجود ندارد. جریانها و جبهههای سیاسی عمدتاً متشکل از گروههایی هستند که بیشتر کارکرد باندی دارند و مشخصه بارز باندهای سیاسی نیز قدرت طلبی و ترجیح منافع گروهی بر منافع ملی است. جریانهای سیاسی، شخصیت محور هستند و در نتیجه رقابتفردی را جایگزین رقابت حزبی میکنند. شاید بسیاری از فسادهای اقتصادی که امروز جامعه از آن رنج میبرد، حاصل نبود احزاب پاسخگو و میدانداری باندهای سیاسی باشد .
نکته دیگر اینکه اخلاق مهمترین مشخصه رقابت سیاسی در تراز انقلاب اسلامی است. نظام جمهوری اسلامی با آموزه« سیاست عین دیانت» تحقق یافت و پرچم «اخلاق مداری» را در سیاست بر افراشت. اما در گذر زمان شیب «اخلاق زدایی» از سیاست تندتر شد و بد اخلاقی سیاسی در رقابتهای سیاسی نمود بیشتری یافت. اکنون متأسفانه تخریب، دروغ،تهمت وافترا به مشخصه بارز ماراتنهای انتخاباتی تبدیل شده است و هر فرد، شخصیت یا جریانی تلاش میکند کاخ پیروزی خود را بر ویرانههایی که از رقیب خویش میسازد، بنا کند.دراین میان آنچه آسیب میبیند «اعتماد مردم»یعنی بزرگترین سرمایه اجتماعی انقلاب است. مردم به عنوان صاحبان اصلی انقلاب با موجی از تخریب جریانهای سیاسی علیه یکدیگر مواجه هستند و چون هر دو جریان خود را منتسب به انقلاب و نظام میدانند روند «اعتمادزدایی» متوجه انقلاب میشود. کالبدشکافی رقابت سیاسی را باز هم ادامه خواهیم داد.
نظر شما