تحولات لبنان و فلسطین

از آن جا که اشعار و ترانه‎های محلی نمایشگر ابعاد گوناگونی از زندگی مردم مناطق مختلف است و با مراجعه به اشعار هر منطقه، هویت فردی و اجتماعی، ساختار ذهن و روان و خلقیات و رفتار مردم آن ناحیه را می‎توان به‎خوبی درک کرد، حفظ و نگهداری این سروده‌ها و ترغیب شاعران به سرودن آن ها اهمیت زیادی دارد.

نگذاریم سروده‌های محلی، محفلی بمانند

قدس آنلاین: در گذشته ، برای حفظ و مطالعه چنین ترانه‎هایی ارزش چندانی قائل نبودند و در مقابل اشعار رسمی، توجه چندانی به این نمونه اشعار نمی‎شد اما طی چند دهه اخیر اهتمام ویژه‎ای نسبت به گردآوری و تجزیه و تحلیل شعر محلی شکل گرفته است. 

در گزارش به دنبال پاسخی برای این پرسش ها هستیم که وضعیت شعر محلی در سال های گذشته چگونه است ؟

شعر محلی چقدر مورد توجه شاعران امروز است و چقدر این اشعار مجال انتشار و دیده شدن دارند؟

رغبت شاعران نسبت به سرودن شعر محلی بیشتر شده است

قاسم رفیعا اعتقاد دارد در حال حاضر نسبت به گذشته شاعران بیشتر از قبل به سمت سرودن شعر محلی رفته اند مخصوصا این علاقه در 5 سال گذشته بیشتر بوده است و محلی سرایان هم از نظر کمی و هم کیفی سروده هایشان رشد داشته است.

شاعر شعر معروف «بچه محل امام رضا(ع)» توضیح می دهد: «نباید شعرای محلی سرا را با شاعرانی که با زبان معیار شعر می گویند، مقایسه کرد،چون کسی که با زبان معیار شعر می گوید به دنبال طیف وسیعی از مخاطب است اما شاعر محلی سرا بخشی از مخاطبین خود را از دست می دهد. از طرفی بخش عمده ای از شاعران، نوپردازان و سپید سراهایی هستند که به دلیل ساختار شعر محلی که معمولا ساختار کلاسیک دارد، به سمت سرودن شعر محلی نمی روند البته اینطور نیست که نشود در قالب نیمایی یا آزاد شعر محلی گفت اما از آن جا که واژگان در شعر آزاد بسیار ساختارمند هستند و  تا حدود زیادی با روح ساده و صمیمی شعر محلی جور در نمی آید، شاعران به سمت خلق این نوع شعر نمی روند.» 

رفیعا با بیان اینکه در طول تاریخ شاعران به صورت تفننی به سمت سرودن شعر محلی رفته اند  و سرودن این نوع شعر به صورت خاص، دغدغه شاعران نبوده است از چند شاعر محلی سرا نام می برد که هم شعر محلی می سروده اند و هم شعر با زبان معیار، « شاعرانی مانند عماد خراسانی، بهار و در عصر حاضر مرحوم کمال و حتی برزگر و نیک با اینکه استعداد سرودن شعر محلی دارند اما باز هم به صورت خاص به سمت سرودن این نوع شعر نرفته اند چون حس کرده اند مخاطب محدود می شود. در بین شاعران خراسان و معاصر استاد قهرمان بیش از همه شاعران، اشعاری با لهجه محلی و تربتی دارد البته آقای میر خدیوی هم با اینکه استعداد اصلی اش گویندگی است و به صورت تفننی شعر می گوید اما هم شعر با زبان معیار دارد و هم اشعار محلی. پس می بینید که شاعران کمی به صورت خاص به دنبال سرودن شعر با لهجه محلی بوده اند. »

 رفیعا جزء شاعرانی است که هم شعر با زبان معیار دارد و هم محلی اما به گفته خودش اشعار محلی اش بیشتر مورد توجه مخاطب واقع شده است و برای همین او هم تلاش کرده بیشتر ذائقه شعری اش را مصروف سرودن شعر محلی کند.  شاعر«اوسنه» حالا توجه بیشتری به سرودن شعر محلی و با لهجه محلی دارد و برای اینکه  شعرش مورد توجه مخاطبان بیشتری باشد لهجه را در گفتمان به کار برده است و نه اصطلاحات. 

شعر محلی، محفلی شده است

رفیعا می گوید:« برای اینکه بدانید امروز شعر محلی بیشتر سروده می شود یا نه به دنبال ملاک ها و معیارهایی مانند انتشار مجموعه شعرهای محلی نباشید مگر الان چقدر کتاب شعر چاپ می شود که شاعر محلی سرا مجال انتشار کتاب داشته باشد.»

او معتقد است: « در سال های اخیر شعر های محلی در محافل شعری و ادبی خوانده می شود و اگر می گویم تعداد سرایندگان شعر محلی در سال های اخیر بیشتر شده با توجه به آمد و شد به همین محافل ادبی می گویم. شاعرانی مانند دکتر مجتبی فدایی ، صاحبی ، مرصعی، خداپرست، عندلیب، حشمتی و شاعران دیگرشعر محلی می گویند اما به صورت جدی این شعر را دنبال نمی کنند چون شعر محلی مثل رباعی است . معمولا شاعران رباعی را تفننی می گویند . شعر محلی هم همینطور است.» 

نویسنده مجموعه « فرهنگ اصطلاحات طرقبه ای » با بیان اینکه ظرفیت شعر محلی به گونه ای هست که منتشر شود اما  وضعیت فعلی نشر این امکان را از شاعر می گیرد، از مجموعه اشعار آماده چاپ خودش می گوید. او توضیح می دهد:« 5 مجموعه شعر با لهجه محلی دارم که ناشری برای انتشار آن سرمایه گذاری نمی کند.  من هم شاعری نیستم تا برای انتشار کتاب هایم پول بدهم چون باور دارم کتاب باید با سرمایه گذاری ناشر یا حامی منتشر شود.»

نه دغدغه انتشار کتاب دارم و نه پولش را

این شاعر طنز پرداز توضیح می دهد: «من نه دغدغه انتشار کتاب دارم و نه پولش را . وظیفه من به عنوان یک شاعر شعر سرودن است نه انتشار کتاب و توزیع آن. اگر متولیان فرهنگی استان دغدغه حمایت از شاعری که به صورت تخصصی در عرصه شعر و ادبیات محلی فعالیت می کند، ندارند من چرا باید داشته باشم. من شعرم را می گویم و وظیفه ام را انجام می دهم اما نه سودای مشهور شدن دارم و نه پولش را تا برای انتشار کتابم ده میلیون تومان هزینه کنم  و بعد برای برگشت سرمایه ام دنبال مخاطب و مشتری بدوم. ناشران شاعران را به کجاها که نرسانده اند!»

رفیعا می افزاید: «من تن به انتشار 200 نسخه از کتابم را نمی دهم . کتاب حداقل باید با تیراژ 1000 تایی چاپ شود تا مخاطب اثر را ببیند.»

در روزگار ما کتابی موفق است که با حمایت نهادها منتشر می شود و توزیع می شود . نویسنده «باغ ماهی ها» با بیان این نکته توضیح می دهد: «خودمان می دانیم بسیاری از کتاب هایی که به چاپ های چندم رسیده قبل چاپ و یا بعد چاپ توسط نهاد و ارگانی حمایت می شوند . این کتاب ها بعد انتشار در جلسات و بزرگداشت ها به مدعوین داده می شود و این گونه به چاپ های متعدد می رسند. سوال من این است چرا این عزم و تلاش برای پاسداشت فرهنگ و ادبیات محلی توسط هیچ ارگانی تا به حال انجام نشده تا ادبیات و شعر محلی جان بگیرد و نمیرد. مگر وظیفه این ارگان ها حفظ ادبیات و فرهنگ ملی نیست و آیا حفظ ادبیات ملی با بی توجهی به شعر و ادبیات محلی و شاعر محلی امکان دارد؟ »

سرودن شعر وظیفه شاعر است نه انتشار آن

 وی می گوید: «آستان قدس رضوی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد ارگان هایی هستند که در مشهد می توانند فعالیت های فرهنگی انجام دهند اما آستان قدس فقط از آثار آیینی و شاعران آیینی حمایت می کند. حوزه هنری از شاعران و شعرهای انقلابی و شهرداری از اشعاری که در جهت ترویج فرهنگ عمومی و حقوق شهروندی هستند برای انتشار حمایت می کند . من به عنوان شاعری که به دنبال حفظ لهجه شهر و سرزمینم تلاش می کنم، تحقیق می کنم و وقت می گذارم هیچ جایگاهی ندارم و آثارم منتشر نمی شود. آیا فرهنگ اصطلاحات ما و اشعاری که برای حفظ لهجه شهرمان محلی سروده می شوند، در جهت حفظ حقوق شهروندی نیست؟!

این مسایل باعث می شود در این موقعیت یک شاعر محلی سرا فقط به فکر کار تفننی باشد و به فکر انتشار کتاب نباشد.»

رفیعا شاعر با بیان اینکه انتشار کتاب هایی که با لهجه محلی سروده می شوند، زحمت انتشارشان بیشتر از کتاب های عادی است، توضیح می دهد:« شعرهایی که با لهجه محلی سروده می شوند باید اعراب گذاری شوند و یا همراه با سی دی منتشر شود تا بتواند با مخاطب ارتباط بهتر و جدی تری برقرار کند اگر این اتفاقات برای مجموعه شعرهای محلی نیفتد نمی تواند مورد توجه مخاطب باشد، برای همین انتشار این کتاب ها پر زحمت است.  با همه این ها مطمئن هستم اگر از این آثار حمایت شود شعرهای شاعران از کشوهایشان در می آید و در پی انتشارش خواهند بود. در این شرایط این شعرها دیگر محفلی نمی شوند و می شود در عرصه نشر و تاثیری که می گذارند هم درباره اش صحبت کرد. با همه این ها من معتقدم شاعران کم کاری نکردند و کارشان را انجام داده اند. »

تذکره شاعران خراسانی در انتظار ناشر

جواد کلیدری به دنبال انتشار تذکره ای از شاعران محلی سرای خراسانی است. او چندین سال است مجموعه اشعار شاعران محلی سرای خراسان را گردآوری کرده است اما هنوز موفق به انتشار این مجموعه نشده است.

 به گفته این شاعر  تا به حال مجموعه ای که به همه شاعران محلی سرای خراسانی از ابتدا تا الان پرداخته باشد وجود نداشته و به دلیل همین خلاء، او  به سمت نوشتن این کتاب و جمع آوری اشعار رفته است.  

شاعر مجموعه «قطار ساعت هفت» با تحقیق میدانی و کتابخانه ای منتخبی از اشعار محلی سرای خراسان را گردآوری کرده و از هر شاعر چند شعر انتخاب کرده و در مجموعه اش آورده است این مجموعه مفصل که چهارصد و اندی صفحه دارد مربوط به 30 شاعر محلی سرای خراسانی است. اولین شاعری که به عنوان شاعر محلی سرای خراسانی در این کتاب مطرح شده  مربوط به قرن 11 است و بیشتر شاعران مربوط به سده معاصر هستند. 

با اینکه این مجموعه اولین تذکره شاعران محلی سرای خراسانی است اما هنور ناشری برای انتشار آن سرمایه گذاری نکرده است و کلیدری منتظر اعلام آمادگی یک ناشر است البته چون پیش از این، یک ناشر برای انتشار این تذکره اعلام آمادگی کرده، کتاب هم مجوزهای نشر را از ارشاد دریافت کرده است اما به دلیل گرانی کاغذ و مشکلات نشر، کتاب منتشر نشده است و در انتظار سرمایه گذاری یک ناشر است.

موضوع اشعاری که در این کتاب جمع آوری شده است مضامین اجتماعی، معرفی اماکن عمومی مثل حرم امام رضا (ع)، شکایت از زمانه و یا  انتقاد به حاکمان وقت است.

کلیدری با توجه به تحقیقاتی که برای گردآوری این مجموعه داشته، با نظر رفیعا هم عقیده است. او می گوید: «در سال های اخیر شاعران علاقه بیشتری به سرودن اشعار محلی نشان داده اند . قبل از انقلاب چند شاعر بودند که به صورت تفننی شعر محلی می گفتند. مثل محمدتقی بهار و عماد خراسانی اما بعد از انقلاب تا 5 سال گذشته، شاعران به سمت سرودن این اشعار نرفتند چون لهجه خراسانی و مخصوصا مشهدی در 40 سال اخیر به خاطر سیاست های نادرست صدا و سیمای خراسان به شدت منزوی شد.»

شاعر«کادوی غمگین»  توضیح می دهد: «در سال های اخیر صدا و سیما لهجه خراسانی و مشهدی را برای افرادی به کار می برد که شخصیت مثبتی نداشتند و یا استفاده طنز از این لهجه می کرد و با این کاربردهای نادرست، شاعران و مردم را از به کار بردن این لهجه گریزان کرد اما خوشبختانه در 5 سال اخیر شاعران دوباره به لهجه خودشان رجوع کرده اند و با افتخار با لهجه محلی شان شعر می گویند.» 

کلیدری می افزاید: «صرف نظر از کیفیت اشعار سروده شده، این نوع سروده به لحاظ کمیت بیشتر از قبل مورد توجه شاعران قرار گرفته اند و بسامد مضمامین عاشقانه و اجتماعی نسبت به موضوع های دیگر در این اشعار بیشتر است. »

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عباسعلی حشمتی شاعر محلی ۱۹:۴۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۶
    0 0
    سلام استاد رفیعای عزیز بسیار عالی مصاحبه شما برآورده از حرف دل شعرای محلی سرا بود دغدغه های شما وجناب کلیدری دغدغه های ماست افسوس که شعر محلی مظلوم واقع شده ومتاسفانه حمایتی از سوی اداره ارشاد و.... صورت نمی پذیرد با این حال خودم را میگویم تا زمانی که زنده ام دست از تلاش شعر محلی برنخواهم داشت منتظر توجه وکمک آقایان در اداره ارشاد نبوده ونیستم