در ماجرای سقوط پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین که به شهادت ۱۷۹ نفر مسافر و خدمه این هواپیما که اکثر آنها را هموطنان ایرانی تشکیل میدادند، منجر شد، چندین خسارت مهم به کشور تحمیل گردید که بخش عمده آن را باید خسارت مضاعف ناشی از قلب و واقعیت و تاخیر غیر قابل توجیه در بیان حقیقت دانست.
مهمترین و بزرگترین خسارت البته از دست رفتن جانها و امید و آرزوها و آینده درخشان و طولانی مقابل انسانهای بیگناهی بود که مظلومانه تاوان سیاستهای تجاوزکارانه و جنگطلبانه دولت ایالات متحده آمریکا و رئیس جمهور دیوانه این کشور را دادند.
افرادی که قربانی تحمیل فضای تهدید و ارعاب و تجاوز و ایجاد ناامنی فراگیر و عام در منطقه توسط دولت آمریکا شدند. دولت متجاوزی که با حضور نیروهای نظامی خود و تعرض به امنیت ملی و منافع کشورهای منطقه از جمله ترور فرمانده عالی محور مقاومت، سردار سپهبد قاسم سلیمانی شرایط جنگی را بر منطقه حاکم کرده و در شب حادثه نیز با تحرکات تهدیدآمیز جنگندههای خود در سایه تهدید حمله به 52 هدف راهبردی کشور، سامانه پدافندی نیروهای مسلح کشور را در بالاترین حالت هشدار و دفاعی قرار داده و با زیر فشار گذاشتن سامانه دفاعی موشکی کشور و پرسنل آن در بروز این حادثه و خطای فنی و انسانی بوجود آمده دخیل بودند.
هیچ چیز مهمتر و بالاتر از این خسارت و ضرورت جبران آن که شاید عملی هم نباشد نیست از اینرو پذیرش مسئولیت، تسلای خاطر بازماندگان و عذر خواهی از آنها از سوی دولت و دیگر دستگاههای دارای نقش در این فاجعه و مجازات مقصران و خاطیان گام اول در این مسیر است.
خسارت دوم و مضاعف تاخیر و تعلل در اعلام واقعیت از سوی مسئولان داخلی و لطمهای بود که بر اعتماد عمومی به گزارشهای رسمی و دولتی وارد آمد.
برای افکار عمومی در داخل و خارج از کشور این سوال وجود دارد که چرا در سه روز گذشته تمامی مقامات کشوری و لشکری در مقابل گمانهها و احتمالات مربوط به گزینههای دیگر بجز نقص فنی هواپیمای بوئینگ به شدت مقاومت کرده و با قاطعیت تمام از یک حادثه و نقص فنی به عنوان عامل سقوط سخن میگفتند. حتی زمانی که نخست وزیر و دیگر مقامات دولت کانادا یک روز پس از حادثه رسما از نشانهها و شواهدی در مورد احتمال هدف قرار گرفتن این پرواز سخن گفت، باز هم مسئولان دولتی این احتمال را رد کرده و و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری در تلویزیون حضور یافته و صراحتا این گزینه را ناممکن خواند.
سوال دیگر در این ماجرا اینست که چطور ممکن است سامانه پدافندی نیروهای مسلح اقدام به رهگیری، شلیک و انهدام یک هدف در آسمان پایتخت یا پیرامون آن یا بر فراز یک پایگاه مهم نظامی کرده باشد و این اقدام گزارش نشده و به اطلاع مقامات ارشد و فرماندهی نیرو نرسیده باشد؟.
به بیان سادهتر نیروهای نظامی که میدانستند سامانه پدافندی آنها به یک هدف شلیک و آنرا هدف قرار داده است. پس چرا در این مدت سکوت کرده اند.
چرا در این سه روز مقامات سیاسی و کشوری و دولت و شورای عالی امنیت ملی در جریان این گزارش قرار نگرفتهاند تا دولت به صورت رسمی و با قاطعیت تمام در این مدت در سطح بینالمللی در مقابل تمامی رسانهها و در تمامی رایزنیهای دیپلماتیک رسمی بر رد این گمانهها و تاکید بر یک حادثه و نقص فنی هواپیما اصرار نکنند.
در این فضا فشارهای رسانهای و سیاسی کشورهای مرتبط با این اتفاق از جمله دولت اوکراین و کانادا که مدعی شواهدی از اتفاقی دیگر داشتند، سبب شد که سخنگوی دولت در اولین دقایق بامداد جمعه و در نیمه شب، رسما بیانیه صادر کرده و بر موضع دولت در مورد عامل نقص فنی و فضاسازی و شایعه پراکنی بیگانگان، تاکید ورزد.
این اتفاق ضربه قابل توجهی را به اعتماد عمومی نسبت به اطلاع رسانی رسمی و دولتی و حتی نیروهای مسلح کشور وارد میآورد تا آنجا که حتی سفیر جمهوری اسلامی ایران در انگلستان ناگزیر به عذر خواهی بابت انتقال اطلاعات رسمی مقامات کشور به رسانههای بریتانیایی میشود.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران امروز در یک برنامه زنده تلویزیونی در تشریح این واقعه گفت که در همان ساعات اولیه از احتمال هدف قرار گرفتن یک پرنده خودی به مسئولان کشور اطلاع رسانی کرده است. البته سردار حاجی زاده اظهار داشت که این گزارش به ستاد کل نیروهای مسلح داده شده و معلوم نیست چرا تا عصر جمعه دولت و رئیس جمهور آنگونه که معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری مدعی شده، در جریان این اطلاعات و تحقیقات قرار نگرفتهاند.
خسارت سوم، لطمه جدی بود که در این میان بر پیکره رسانههای رسمی و جامعه خبری کشور در مقابل شبکههای غیر رسمی و شایعه ساز در بزنگاهها و شرایط حساس و بحرانی وارد آمد. جامعه رسانهای که به اعتبار موضعگیریها و اطلاعات و گزارشهای مقامات رسمی و دولتی و بر اساس فرضیات و اطلاعات کارشناسان کاملا به دفاع از دیدگاه و نظریه حادثه نقص فنی و رد احتمال اصابت موشک به هواپیمای مسافری اوکراینی پرداخته و حالا احساس میکند بخشی از اعتبار و جایگاه خود را در جامعه از دست داده است و هیچ توجیهی هم ندارد.
گام اول در جبران این خطا و مدیریت نادرست بحران، امروز و با تکمیل تحقیقات ستاد کل نیروهای مسلح، اعلام واقعیت و دستورات صادر شده از سوی مقام معظم رهبری، رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه برای برخورد با مقصران این رویداد و انجام اصلاحات و تغییرات لازم برای جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث و عذرخواهی از خانواده جان باختگان برداشته شد.
اقدام فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار حاجی زاده در پذیرش صادقانه مسئولیت این خطا و عذر خواهی از مردم در رسانه ملی هم اقدامی ارزشمند و بسیار موثر بود که نشان داد نیروهای مسلح در دفاع کیان و امنیت و تمامیت ارضی کشور تا چه حد مسئولیت خطیر و سنگینی را بر عهده دارد و با چه خطرات و شرایط دشوار و حساسی روبروست.
نباید فراموش کرد که نیروهای مسلح کشور، جان بر کف و در سختترین شرایط در مقابل دشمنان نظام و انقلاب و کشور که به پیشرفته ترین تسلیحات و امکانات نظامی مجهز هستند ایستاده است.
همین نیروها در روز حادثه دست به عملیاتی عظیم برای گرفتن انتقام سردار محور مقاومت سپهبد سلیمانی زدند که شاید در جهان هیچ نیروی مسلح و ارتش و دولت دیگری جرات انجام یا حتی تهدید کلامی و بر زبان راندن آنرا هم ندارد.
یک پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم هدف دهها موشک قرار گرفت و ویران شد. فرماندهای که مسئول اجرای این عملیات بود مقابل دوربینها قرار گفت و مسئولیت خطای نیروهایش در هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافری اوکراینی را پذیرفت تا جلوی خسارت بیشتر به اعتماد عمومی و اعتبار کشور گرفته شود. با وجود همه زیانها این را اما باید به فال نیک گرفت و ارج نهاد.
انتهای پیام/
نظر شما