مریم احمدی شیروان/
خداوند در آیه پنجم سوره قصص میفرماید: «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّهَ وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین»؛ اما پرسشی که مطرح میشود این است که «مستضعفان که در این آیه به آنها اشاره شده چه کسانی هستند»؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش فرمودند: «مستضعفان را بد معنا میکنند؛ مستضعفان را به افراد فرودست یا حالا اخیراً اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند] یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند... مستضعفان یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه عالَم بشریّت». برای تبیین بیشتر معنا و مفهوم «مستضعف» در قرآن، با حجتالاسلام علیرضا پناهیان گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید:
مستضعفان صرفاً به معنای محرومان نیست
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در ابتدا با اشاره به آیه ۵ سوره مبارکه قصص، میگوید: بر اساس این آیه، خدا میخواهد مستضعفان را «ائمه و وارثینِ قدرت و ثروت» قرار بدهد؛ نه اینکه صرفاً برای آنها امامی فرستاده شود تا نجات پیدا کنند؛ بعد از «نَجعَلَهُم أئمّه» هم میفرماید: «و نَجعَلَهُم الوارثین»؛ دوباره «نَجعَلَهُم» را تکرار میکند؛ یعنی تأکید میکند تا بفرماید نه تنها میخواهم شما را امامان زمین قرار بدهم، بلکه میخواهم شما را وارثان زمین قرار بدهم و طبیعتاً به عنوان مقدمه، نجات مستضعفان از دست طاغوت هم اتفاق خواهد افتاد.
وی در پاسخ به این پرسش که «خداوند متعال میخواهد کدام مستضعفان را در جریان ظهور، وارثان و ائمه زمین قرار بدهد؟» تصریح میکند: مستضعفان صرفاً به معنای محرومان نیست، بلکه انسانهای شایستهای هستند که به دلیل ظلم طواغیت در جایگاه خود قرار نگرفتهاند. در رأس این افراد شایسته طبیعتاً خود حضرت ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) است و طبیعتاً هر کسی که شایستگی قرار گرفتن در عداد یاران آن حضرت را دارد.
حجت الاسلام پناهیان با تأکید بر ضرورت کسب آمادگی برای این مسئولیت الهی، میافزاید: مستضعفان اگر میخواهند ائمه و وارثان زمین بشوند، باید به این ظرفیت برسند که وقتی سفره غنائم برای آنها پهن شد، دچار آسیب نشوند و بتوانند با غنائم و ثروتهایی که در زمین هست درست برخورد کنند؛ ظرفیت یافتن برای اداره عالم و قدرت و مکنت پیدا کردن، آنها را از زهد خارج نکند؛ توانایی اداره جهان را داشته باشند، نگذارند یک فقیر در جامعه باقی بماند، اجازه ندهند کسی از راه نامشروع ثروتمند شود و با مدیریت خود موجب آبادانی زمین شوند. به عقیده او، این آیه هم چشماندازی از آینده انقلاب اسلامی است و هم ترسیم مسیر حرکت ما تا هنگام ظهور.
مستضعفان باید برای بیرون آمدن از استضعاف قیام کنند
تولیت مدرسه علمیه دارالحکمه همچنین با اشاره به آیه ۱۱ سوره رعد ادامه میدهد: خداوند متعال سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنها ابتدا خودشان سرنوشت خودشان را تغییر بدهند و برای تغییر سرنوشت خودشان اقدام کنند؛ «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ». با کنار هم گذاشتن این دو آیه میتوان به این نتیجه رسید و بیان کرد مستضعفانی که خدا میخواهد آنها را ائمه و وارثان زمین قرار بدهد، باید خودشان هم برای بیرون آمدن از استضعاف، قیام کنند و برای کسب آمادگیهای لازم تلاش کنند؛ اصلاً فلسفه جمهوری اسلامی همین است.
او با بیان اینکه این انقلاب قیام مستضعفان علیه مستکبران است، میگوید: حضرت امام(ره) کلمه مستضعفان را از قرآن گرفت و در ادبیات سیاسی جامعه جاری کرد؛ در طول مدتی که تا ظهور مانده است، مستضعفان باید زمینه و ظرفیتِ ائمه شدن و وارثان زمین شدن را در خود ایجاد کنند. به اعتقاد پناهیان، برای این کار دو شرط اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه زندگی مستضعفان، به سبک زندگی درست اسلامی باشد و دیگر اینکه مدیران جامعه مستضعفان، مدیران لایق و شایستهای باشند. در یک جامعه دینی هر دو روی این سکه باید در اوج سلامت و صحت باشد؛ مردم طوری زندگی نکنند که بشود آنها را به سادگی به بردگی کشید و مدیران جامعه طوری زندگی نکنند که به سمت طواغیت بروند.
مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها میافزاید: این استضعاف وقتی از بین میرود که مستضعفان با هم برای معیشتشان تلاش کنند؛ بهخاطر ایمانی که بینشان هست به هم اعتماد کنند و بهخاطر دینداریشان به هم خیانت نکنند. اگر مستضعفان هر یک به تنهایی پولدار شوند، میشود همان نظام سرمایهداری؛ اما وقتی مؤمنان، هیئتیها و مسجدیها با هم جمع شده و معیشت خود را نجات دهند، مستضعفان نه مستکبر میشوند و نه در استضعاف باقی میمانند.
فرهنگ معیشت و کسب و کار باید اصلاح شود
پناهیان، امروز را زمان تمرین امامت و وراثت میداند و توضیح میدهد: در جریان این تمرین، مردم باید زندگی درستی داشته باشند تا زمینه پدید آمدن طاغوت به وجود نیاید؛ مثلاً اگر اموال خودمان را بهصورت گروهی و تعاونی در مسیر تولید و تجارت قرار دهیم، جلو بسیاری از رانتخواریها را خواهیم گرفت؛ این بهترین راه جلوگیری از مفاسد و مظالم است. همان چیزی که رهبر انقلاب میفرماید: «اقتصاد باید مردمی باشد» و اخیراً هم فرمودند: کسی که کارآفرینی میکند رزمندۀ راه خداست؛ یعنی برای اینکه جامعه از استضعاف در بیاید؛ باید فرهنگ معیشت و کسب و کار درست بشود.
او همچنین به ضرورت اصلاح مدیران جامعه و شیوه مدیریتشان میپردازد و میگوید: برای اصلاح مدیران همۀ ما باید اهل مدیریت و اهل درک مدیریت باشیم تا هیچ مدیری سر مردم کلاه نگذارد. مستضعفان اگر میخواهند مستضعف نباشند، باید از جریان مدیریت خبر داشته باشند، بهحدی که وقتی یک مدیر کار آنها را بهدست گرفت، بگوید: سر اینها را نمیشود کلاه گذاشت؛ یا اگر این مدیر بخواهد یک تصمیم اشتباه بگیرد، از مردم بترسد؛ نه اینکه با سلبریتیبازی و لودگی و تمسخر، بخواهد قدرت پیدا کند و جامعه را به شیوۀ نظام سرمایهداری غربی اداره کند و تولید فقر کند.
برخی میخواهند جامعه ما را به جوامع غربی شبیه کنند
به عقیده تولیت مدرسه علمیه دارالحکمه، حکمرانان در غرب با فریب افکار عمومی، بر مردم حاکم میشوند و هر کسی قدرت تبلیغاتی بیشتری داشته باشد رأی می آورد؛ افکار عمومی برای آنها ملعبه شده است و مردم به معنای واقعی اصلاً دخالتی در اداره امور ندارند. سرمایهدارهای زالوصفت یک لقمه بخور و نمیر به برخی از مردم یعنی کارمندان و متخصصان ارشد خود میدهند و ما بقی مردم بهویژه جوانان را سرگرم بازیهای بیهوده میکنند تا کسی به غارتگری آنها کاری نداشته باشد.
او اضافه میکند: بعضیها میخواهند جامعه ما را به جوامع غربی شبیه کنند و دیکتاتوری مدرن با روکش دموکراسی را بر جامعه ما حاکم کنند. بعضی از سیاسیون وقتی در انتخابات به جای ارائه برنامه برای نجات اقتصاد به طرح موضوعات عوامفریبانه و تفریحی میپردازند و با مسئله کردن موضوعاتی که مسئله جدی جامعه نیست، دوقطبیهای کاذب و هیجانانگیز و سرگرمکننده ایجاد میکنند، در حال پیریزی دیکتاتوری مدرن و اغواگری هستند.
پناهیان در پایان راه مقابله با اینگونه عوامفریبیها را آشنایی آحاد جامعه با اصول مدیریت صحیح معرفی میکند و تأکید میکند: جامعه باید به معنای واقعی کلمه سیاسی باشد؛ از همان ابتدا و در کودکستانها، دبستانها و... باید اصول مدیریت آموزش داده شود؛ باید همه بفهمند مسئول بوده و به افرادی که مدیریت را تجربه میکنند، تبدیل شوند. اگر مستضعفان میخواهند «ائمه» شوند، باید استعداد، فهم، نطق و ظرفیت مدیریت را داشته باشند؛ به حدی که یکی از یکی دیگر لایقتر باشد؛ در این صورت جامعه فریب دموکراسی غربی را نمیخورد و افراد نالایق حاکم نمیشوند.
نظر شما