قدس آنلاین: چهار دهه گذشته است، اما بهراستی ما با تمام ابزار پیشرفته و امروزی که در اختیار داریم، از شرح آنچه در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بر این مردم و سرزمین گذشت ناتوانیم. همه ساله دهه فجر برای نسل نوپای ما که آن روزها را ندیده و همواره با جعل تاریخ از سوی دشمنان مواجه بوده، مساوی است با انبوهی از برنامههای عبوس و تکراری، از ریسه بستن کاغذهای رنگی در کلاسهای دانشآموزی تا سخنرانیهای بیحاصل و کم مخاطب محافل دانشجویی، در رسانه نیز مشتی فیلم و برنامه تکراری که از فرط تجدید پخش همه آن را حفظ شدهاند همزمان به نمایش درمیآید. یکجور رفع تکلیف تا این ۱۰روز بگذرد و وظیفه شرح دقیق انقلاب و آرمانهای آن که گویی تنها به این دهه منحصر شده است در تقویم تمام شود.
نتیجه این رفتار رقت بار آن شده که وقتی نسل جوان و حتی میانسال ما، پایش به خارج از مرزهای این سرزمین میرسد و با برخی از مخاطبان واقعی و متأثر از انقلاب اسلامی در اقصی نقاط جهان روبهرو میشود یا تصاویر و مستندهایی از آنها در رسانههای بیطرف را مشاهده میکند، توانایی هضم این حقیقت را ندارد. این حقیقت که انقلاب اسلامی پایههای فکری و حکومتی همه نظامهای جعلی و ظالم آن عصر را تا امروز تهدید کرده و میکند و ملل بسیاری از آن درس گرفته و تا امروز متأثر از آنند. اینجاست که شهروند ایرانی از خود میپرسد؛ «بهراستی در بهمن ۵۷ و ماهها و سالهای پیش از آن در کشور من چه رخ داده و بر سر مردمم چه آمده که چنین حرکت عظیمی دستاورد آن بود؟ و متعاقب این پرسش از اینکه در رسانههای خودی اثری از این مباحث ریشهای نیست، حیران میماند.
باری هدفم از این مقدمه طولانی آن بود تا یادآوری کنم که اگر ما با هزینههای سنگین و حتی با منت و صرف هزینههای نجومی برای عدهای که هیچگاه درک درستی از این وقایع نداشتهاند، متوسل به ساخت شوها، سریالها و برنامههایی میشویم که یگانه قوت آن سرگرمی (به هر قیمتی) برای مخاطب محسوب میشود، عیبی ندارد. به عنوان یک نیمه کارشناس دنیای رسانه میگویم؛ خسته نباشید! زیرا یکی از کارکردهای هر رسانه جمعی، میتواند و گاه باید سرگرم کردن مخاطب باشد. اما آیا ما اولویتهای خود را رعایت و به اهداف اصلیمان که همانا شناساندن انقلاب اسلامی و ریشههای آن به نسل پس از انقلاب بوده، رسیدهایم که اکنون چنین با سرعت نور به سمت گزینههای سرگرم کننده دیگر غش کرده و برنامههای مرتبط با انقلاب اسلامی را به مناسبتها منحصر کردهایم؟
آیا دست اندرکاران فرهنگی و رسانهای ما هرگز اندیشیدهاند چرا انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای سرزمیناش، دقیق و منزه و پاکیزهتر از آنچه در ذهن غایب نسل امروز ماست، شناخته میشود؟ مگر نه آنکه جوانان غربی و عربی و آفریقایی و خاور دور و... اصلاً در برد رسانهای ما نیستند، بسیاری شناخت شفاف و واقع بینانهای از نبرد استکبار با این مردم و آرمانهای انقلابی آنها دارند؟ چرا؟ باری به گمان این قلم عطف به همین واقعیت تلخ نشان میدهد دستگاههای عریض و طویل فرهنگی و رسانهای ما در انجام وظایف خود، یعنی معرفی حقیقت انقلاب اسلامی جدا از عملکردها و تشکلهای جناحی فعلی حاکم بر نظام، به نسل امروز ناتوان بودهاند؛ زیرا بیشتر خود آنان نیز در این عرصه سینه چاک جناح و جهتی بودهاند. بیایید همه با هم برای رفع این نقص بزرگ چارهاندیشی کنیم؛ چرا که فردا بسیار دیرتر از آن است که فکرش را میکنید!
نظر شما