تحولات لبنان و فلسطین

در حالیکه معامله به مفهوم تبادل منافع میان دو طرف است، مضمون آنچه معامله قرن به هیچ وجه این قاعده را رعایت نکرده و همه چیز را برای یک طرف یعنی رژیم صیهونیستی خواسته است.

معامله قرن؛ از تناقض بین عنوان و مضمون تا فرصت‌سازی برای محور مقاومت

به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین، هنگامی که متن سخنان با عنوان آن تناقض داشته باشد عقل خیلی سریع متوجه این موضوع می شود که حقایقی وجود دارد که بر آن سرپوش گذاشته می شود و بازیگران درصدد گمراه کردن مخاطب از آن هستند. این موضوع در رابطه با طرح ترامپ موسوم به معامله قرن هم انطباق دارد؛ به گونه ای که عنوان آن با مضمونش هیچ ارتباطی ندارد.

علی رغم آنکه این معامله ادعایی فضایی از خشم و نگرانی را به بار آورد، اما با تجزیه و تحلیل دقیق تر متوجه فرصت هایی می شویم که گروه های مقاومت می توانند از آن بهره ببرند.

«ایهاب شوقی» نویسنده پایگاه خبری «العهد» در مقاله ای پیش از بررسی این فرصت ها از دیدگاه گروه های مقاومت، تناقض موجود میان عنوان و مضمون معامله قرن و علت ضعف آن را توضیح داده و می نویسد:

اول آنکه معامله به مفهوم توافقی است که در آن منافع و مصالح میان دو طرف تبادل می شود، در حالیکه آنچه دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو اعلام کرده اند در واقع بلعیدن مسئله فلسطین و از بین بردن آن و نیز نقض صریح توافقنامه ها، پیمان نامه ها، وعده ها و قطعنامه های قانونی بین المللی از سوی آمریکا و اسرائیل است.

در نتیجه آنچه اعلام شد نه معامله که یک سیلی است؛ اما سیلی به کسانی که به گزینه مذاکره دلخوش کرده بودند و توهم صلح با اشغالگر را داشتند نه سیلی به کسانی که گزینه مقاومت را از همان روز اول اشغال انتخاب کردند.

دوم آنکه تناقض میان مضمون نابودگر و عنوانی که الغاگر صلح است نشان می دهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی چیزی در چنته ندارند و صراحتا اعلام کرده اند که از ادامه سرپوش گذاشتن بر قوانین بین المللی و پنهان شدن در پس این قوانین عاجزند.

در واقع آنچه اعلام شده اعلام استعمار صریح و سرکشی ظالمانه از قانون است و تاکید می کند ترامپ و نتانیاهو دیگر نمی توانند جهان را فریب دهند؛ کاری که آمریکا و اسرائیل طی دهه های گذشته با سوء استفاده بیش از حد از زور و قدرت خوب انجام داده اند.

البته در همین حین اعلام معامله قرن نشانگر ضعف آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز است؛ چراکه اگر این دو رژیم در موضع قدرت بودند عنوان آن با مضمونش هماهنگی داشت؛ درحالی که عنوان الغاگر صلح و شکوفایی و مضمون خلاف آن است که این موضوع ضعف آنها را آشکار می کند.

به طور خلاصه آنچه اعلام شده فقط یک معامله برای رژیم صهیونیستی و نشانگر هراس واقعی آن از محور مقاومت و تهدیدی است که علیه موجودیت این رژیم و ماهیت استعماری آمریکا وجود دارد.

اکنون می توانیم بعضی از نکات مثبت و درواقع فرصت هایی که معامله قرن برای محور مقاومت فراهم می کند را برشمریم؛ البته نکات مثبتی که عکس آن چیزی است که دشمن تبلیغ آنر ا می کند:

-سیلی که به طرفداران مذاکره و گفتگو با دشمن خورد، دروغین بودن این ادعا که مذاکره در مورد اصول و موارد اساسی می تواند حقوق فلسطینی ها را بازگرداند را برملا کرد و ارزش گزینه مقاومت به عنوان تنها گزینه ممکن را چندبرابر کرد.

-این معامله ادعایی نقاب از چهره واقعی دولت ها و حکام عربی که مزدوری خود برای آمریکا و اسرائیل را در پس ادعای صلح و معرفی مقاومت به عنوان گزینه انتحاری پنهان می کردند، فرو انداخت و امروز مشخص شده است که مذاکره در مورد اصول و مقدسات به مثابه خودکشی است و دیدارهای صورت گرفته کاری بس بیهوده بوده است.

-این معامله فرصت های بسیار خوبی را برای وحدت گروه های مختلف فلسطینی پس از اثبات تهدید دشمن و درست بودن گزینه مقاومت فراهم آورده و این فضای مثبتی است که پس از ورود اصطلاح مذاکره به فرهنگ لغت فلسطین سابقه نداشته است.

شاید آمریکا با نامگذاری این طرح به معامله قرن خواسته مفهوم جدیدی را در قرن حاضر ترویج کند و عنوان قرن گذشته که قرن استعمار نام داشته و مفهوم به اصطلاح قانونی بر نظام جهانی غالب بوده را با قانونی کردن اشغالگری رژیم صهیونیستی و مجرم خواندن محور مقاومت تغییر دهد.

شاید آمریکا تمام تلاش خود را برای تحقق این هدف همسو با خیانت حکام عرب به کارگیرد، اما معامله ای اینچنیی بدون موافقت رسمی فلسطین، حتی با توسل به زور محقق نخواهد شد و امری غیرممکن است. مقاومت تنها گزینه ماست و آنچه اعلام شده به هیچ وجه گروه های مقاومت را غافلگیر نکرد، بلکه تاکید کرد که گزینه و اعتقاد آنها درست بوده و کسانی که تاکنون به مقاومت باور نداشتند امروز باید به این باور برسند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.