تحولات منطقه

۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۱
کد خبر: ۶۹۲۵۷۰

حضرت امام (ره) در ابتدای حرکتش، مسئله‌ای را تشخیص داد که به‌عنوان راهبرد اساسی شناخته می‌شود؛ اگر انسانیت در جهان بخواهد به آزادی برسد و مسلمانان روی پای خود بایستند، لازم است که دایره نفوذ و سلطه آمریکا در جهان تا رفع کل فتنه‌ها از جهان کم شود.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

حضرت امام (ره) در ابتدای حرکتش، مسئله‌ای را تشخیص داد که به‌عنوان راهبرد اساسی شناخته می‌شود؛ اگر انسانیت در جهان بخواهد به آزادی برسد و مسلمانان روی پای خود بایستند، لازم است که دایره نفوذ و سلطه آمریکا در جهان تا رفع کل فتنه‌ها از جهان کم شود.

امام خمینی (ره) در گام نخست، با پشتیبانی امت، آمریکا را از داخل مرزهای ایران خارج کرد. پس از پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی و قطع ارتباط آمریکا با ایران گام دوم کاهش دایره نفوذ آمریکا در ایران رقم‌زده شد. چنانچه برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا که در طول مدت‌زمان با آمریکا مقابله کرده، اما نتوانسته بودند آن را محقق کنند (مانند اتمام جنگ جهانی دوم که آمریکا از بسیاری کشورها همچون ژاپن و آلمان خارج شد، اما پایگاه‌های نظامی در آنجا برجای گذاشت) اما برای نخستین بار در قرن حاضر با تدبیر امام(ره) دایره نفوذ آمریکا از ایران کم شد و این یک ضربه اساسی به منافع و حیثیت آمریکا محسوب می‌شد.

در گام بعدی امام(ره) دعوت از سران کشورهای اسلامی برای ایستادگی در برابر مطامع و چپاولگری آمریکا در کشورهای مسلمان منطقه را در پیش گرفت و همزمان با این مطالبه، راهبرد دعوت از ملت‌های مسلمان را هم اتخاذ کرد؛ مثلاً به بهانه‌های مختلف به‌خصوص در ایام حج،  در پیام‌هایی از آن‌ها درخواست کرد تا هم خروج آمریکا از کشورهایشان را از سران خود مطالبه کنند و هم خودشان اقدام‌هایی را رقم بزنند. با این اقدام‌ها، موج آمریکاستیزی در منطقه ایجاد شد.

آخرین اقدام امام(ره) در راستای این هدف کلان انقلاب، دستور تشکیل هسته‌های مقاومت در مقابل آمریکا در جهان اسلام بود، اما ایشان فرصت تحقق آن را پیدا نکردند. پس از امام راحل این هدف توسط رهبر انقلاب تداوم یافت که مهم‌ترین آن انسجام و قدرت یافتن سپاه قدس بود؛ سپاه قدس در کشورهای اسلامی-متناسب با درجه ارتباط ما با آن کشورها- اقدام‌هایی را رقم زد و آمریکا نیز تلاش می‌کرد برای جلوگیری از کاهش دایره نفوذش در منطقه برنامه‌های متعددی را اتخاذ کند. جنایت‌های ۳۰ سال اخیر آمریکا در کشورهای مختلف اسلامی از کودتاها تا کشتارها و تظاهرات، جنگ‌ها و ترورها و... همه برای تثبیت منافعش در منطقه و مقابله با نفوذ سپاه قدس رخ داده است. ایجاد داعش مهم‌ترین اتفاقی بود که آمریکایی‌ها برای جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی در جهان اسلام انجام دادند تا هم جلو گسترش انقلاب را گرفته و هم حضور خود را افزایش و تثبیت کنند. از اینجا به بعد نقش حاج قاسم پررنگ می‌شود؛ کار مهم حاج قاسم نه صرفاً مقابله با داعش، بلکه تشکیل هسته‌های مقاومت مردمی در منطقه مطابق با آرمان امام(ره) بود و این کار چیزی بود که آمریکایی‌ها نه نرم‌افزارش را بلد بودند و نه آن را می‌فهمیدند؛ چراکه عنصر اصلی قوام آن، ایمان بود.

به دلیل همین عدم درک هم نتوانستند برایش تدبیری داشته باشند؛ بنابراین در تقابل و رویارویی میان این دو، برنده نهایی حاج قاسم بود و این امر ضربه‌ای کاری به منافع آمریکا زد؛ چراکه هزینه میلیارد دلاری آمریکا برای تثبیت در منطقه با ظهور هسته‌های مردمی ازمیان‌رفته است.

شهادت حاج قاسم را می‌توان به انقلاب سوم تعبیر کرد که آغاز خروج آمریکا از منطقه را رقم خواهد زد. هنر حاج قاسم تعامل با مردم و گروه‌های مردمی مقاومت بود که آداب خاص خود را می‌طلبد. حاج قاسم سلیمانی این مسئله را در هشت سال جنگ تحمیلی تجربه کرده بود و توانست با همان ویژگی‌ها و آن تجربه خاص، هسته‌های مردمی را ساماندهی و تقویت کند.

اگر با خط سیر حاج قاسم، از طریق تعامل با هسته‌های مقاومت پیش برویم، آمریکا به‌مرور از منطقه خارج می‌شود؛ چراکه آن‌ها می‌دانند هسته‌ها و گروه‌های مقاومت مردمی در کشورهای اسلامی منطقه در برابر برنامه‌ها و هجمه‌های آمریکا ساکت نمی‌نشینند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.