قدس آنلاین: سپاه پاسداران انقلاب اگرچه این روزها آنقدر قدرتمند است که خوابهای آمریکا در منطقه را پریشان کرده و همیشه به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در تحولات منطقهای حضور دارد، اما مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده و دورههای مختلفی را از جمله آشوبهای اوایل انقلاب، جنگ تحمیلی، سازندگی و تروریسم منطقهای آمریکا، گذرانده است.
با سید محمد غرضی از چهرههای موثر در تشکیل این نهاد گفتگو کردهایم. غرضی قبل از سقوط رژیم شاهنشاهی جزو مبارزانی بود که سابقه فعالیتهای چریکی داشت. همچنین او جزو زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است و بعد از آزادی مدتها در سوریه، لبنان و نجف اشرف بهسر برد و همراه امام به نوفللوشاتوی پاریس رفت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایفای نقش کرد.
غرضی به طرح دیدگاههای خود درباره آرمانها و اهداف اولیه پیدایش این نهاد انقلابی پرداخت.
ایده اولیه تشکیل سپاه چگونه ایجاد شد؟ آیا این ایده در ذهن امام (ره) یا اعضای شورای انقلاب بود و به عبارتی از ردههای بالای حاکمیتی این ذهنیت شکل گرفت یا در بین نیروهای انقلابی این ضرورت احساس میشد که نیروی مردمی تحت عنوان سپاه پاسداران شکل بگیرد؟
من در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بین ۱۱ تا ۱۲ سال سن داشتم و دیدم که حکومت مصدق چگونه با یک تانک سرنگون شد. در مبارزات ملت ایران این عقده به دلمان ماند که چگونه جماعت ۲۰ میلیونی از پس یک تانک بر نیامد.
از سوی دیگر تشکیل ارتش در ایران وجوه بسیار مثبتی داشت، اما این نیروی نظامی در دوران پهلوی اول و دوم، نه به رضا شاه و نه به محمدرضا شاه وفا نکرد؛ بنابراین من قبل از انقلاب که در نجف اشرف و نوفل لوشاتو به مدت پنج سال در خدمت امام خمینی بودم و همچنین در دفتر ایشان حضور داشتم و فعال بودم خدمتشان عرض کردم که این ارتش در بخشهایی نیاز به بازبینی دارد.
یک اینکه ساختارش غربی است و کشوری که میخواهد استقلال داشته باشد نباید هیچ بخش از ساختارش را مطابق ساختار غربی تنظیم کند. چون اگر ارتشی مثل ارتشهای آمریکا، اسرائیل یا فرانسه نظم بگیرد ساختارش برای دشمن احراز شده است و در نهایت به کشور ضربه خواهد زد.
دوم اینکه این ارتش با این ساختار برای حمایت از نظام شاهنشاهی تشکیل شده نه برای حمایت از ملت. از این رو خیلی در تب و تاب بودم تا اینکه در ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ اطرافیانی که دور امام بودند تاییدیه ارتش را از ایشان گرفتند.
من خوابم نبرد و با مرحومه خانم دباغ در دوم اردیبهشت خدمت امام رسیدیم. من آنجا عرض کردم که من ۲۸ مرداد را دیدم و هیچ چیزی انقلاب را بهجز کودتا تهدید نمیکند و بایستی ما نیروی نظامی دیگری داشته باشیم. امام هم بر این اساس تشکیل سپاه پاسداران را مورد توجه قرار دادند.
اسم سپاه پاسداران از کجا آمد؟
این اسم هم ابداع من است. در آن زمان تمام تاسیسات اطلاعاتی مربوط به ساواک زیر نظر من بود و تعداد زیادی نیروی انسانی هم دور و بر من جمع بود و ما از انقلاب حفاظت میکردیم و بین خودمان این کلمه یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را متداول کردیم.
پسوند ایران هم از ابتدا نبود و در فرمان امام هم عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است. به محض اینکه این صحبتها را خدمت امام عرض کردم ایشان با دست مبارک به شورای انقلاب نوشتند که تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واجب است و شما در این زمینه اقدام کنید.
من این نامه را به خانم دباغ دادم و از طرف ایشان برای شورای انقلاب ارسال شد و نامه به دست آیتا... مطهری رئیس شورای انقلاب رسید. این نامه در بین اعضای شورای انقلاب گشت و پاسخی که از سوی این مجموعه شنیده شد این بود که فرمان امام روی چشممان، اما در مورد مدیریت، نظر موافقی درباره سید محمد غرضی وجود ندارد. من هم گفتم که اساسا مدعی این سمت نیستم. مبنای ما برای تشکیل سپاه بر این کلام بود که جاهدوا باموالکم و انفسکم.
قبل از انقلاب که در تشکیلات سیاسی و نظامی فعال بودیم همین دو شرط را برای عضویت افراد در نظر میگرفتیم. هر کسی که میخواهد جهاد کند باید خود هزینهاش را پرداخت کند و نفسش درگیر آن شود نه اینکه از اموال و انفس دیگران هزینه کند. از این رو در مدتی که تشکیل سپاه پاسداران به عهده من بود به همه میگفتم اموالی اگر دارید در صندوقی بگذارید تا هر کس هر نیازی که دارد از این صندوق بردارد.
صندوق مورد نظر به همین واسطه پر شد و عده زیادی جمع شدند و بعد از بحث و بررسی، ماهی سیصد تومان را برای هزینههای اعضا در نظر گرفتند و در تمام استانها از این رویه استقبال شد. به هر صورت همان طوری که گفتم با فرماندهی من بر سپاه پاسداران در شورای انقلاب مخالفت شد و در نهایت جواد منصوری به عنوان فرمانده سپاه انتخاب و بعد از چند ماه هم عباس دوزدوزانی و بعد عباس آقازمانی (ابوشریف) به عنوان فرماندهان بعدی تعیین شدند. زمانی که در حال شکل دادن به سپاه بودم حرفمان این بود که سپاه نباید وابسته به هیچ دسته و حزب و تشکیلاتی باشد و این نیرو نباید در سیاست دخالت کند.
فعالیتهای چریکی شما قبل از انقلاب هم در شکلدهی ذهنیتهای شما در ابتدای تشکیل سپاه نقش داشت؟
بالاخره علت اینکه ما تبدیل شدیم به یک نیروی رزمنده این بود که تاریخ به ما نشان میداد تنها با نیروی مجاهد میتوانید بنای استقلال کشور را تعریف کنید. این البته به مطالعات من در حوزه تاریخ ایران و سلسلههای مختلف و تحولات سیاسی و تاریخی هم مربوط میشد. این سیر مطالعات نشان میداد که یک مجاهد متکی به اعتقاد و ابزاری است که خودش میسازد. قبل از انقلاب وقتی دوستان میگفتند انقلاب اسلحه میخواهد من به شوخی میگفتم که سلاح موجود است و همین اسلحههایی که دست ارتشیان است میتواند به عنوان سلاح شما به کار آید و شما باید بروید این اسلحهها را از دست آنها بگیرید. در ایام انقلاب البته این مساله تحقق پیدا کرد و تمامی سلاحها و تجهیزات و تشکیلات ارتش به مردم رسید.
طراحی لباس و آرم سپاه چگونه انجام شد؟
اینها بعدها معمول شد و وقتی تشکیلات شکل گرفت این لباس و آرم برای افراد سپاهی در نظر گرفته شد.
نظم فیزیکی سپاه را قبول دارم و بر این باورم که این نظم فیزیکی در مقابل نظم فیزیکی آمریکا در منطقه از چیرگی و فزونی فراوانی برخوردار است و آن را ناشی از کارآمدی میدانم. از اینروست که میبینیم سپاه با پشتوانههای قویتری که در این زمینه دارد بر آمریکا پیروز میشود. کارآمدی نظام فیزیکی ثابت شده است، اما باید با نظم اجتماعی هماهنگی داشته باشد تا بتواند از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار باشد.
توجه به هرکدام از این نظمها و کمتوجهی یا بیتوجهی نسبت به نظم دیگری باعث خسارت میشود. در سال ۵۷ نظم اجتماعی، ۶ میلیون نفر را به استقبال امامخمینی (ره) آورد. در آن موقع جمعیت کشور ۳۶ میلیون نفر بود و به عبارتی یک ششم از جمعیت ایران از بنیانگذار انقلاب استقبال کردند.
۴۰ سال بعد بزرگی مثل قاسم سلیمانی شهید میشود و ۲۵ میلیون نفر پیکر او را تشییع میکنند. جمعیت کشور ۸۰ میلیون نفر است و به عبارتی یک سوم جمعیت ایران، این سرباز وطن را بدرقه کردند. اینجاست که میگویم نظم اجتماعی، تمام نظامهای فیزیکی را به چالش میکشد.
منبع: جام جم
انتهای پیام/
نظر شما