قدس آنلاین: برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری، شب گذشته (شنبه ۳خرداد) میزبان علی اوجی و رضا یزدانی بود. علی اوجی تهیه کننده کارهای رضا یزدانی است و سابقه دوستی آنان نزدیک ۱۶ سال است. این دو نفر در بخشی از برنامه درباره این دوستی و قدمتش صحبت کردند.
در ابتدای برنامه، رضا یزدانی که یک کت خاص به تن داشت، با نشستن روی صندلی برنامه «دورهمی»، دچار مشکل شد و با کوچکترین حرکتی، صدایی ایجاد میشد که گفتوگو را به هم میزد و به همینخاطر مهران مدیری به یزدانی گفت «یا تکان نخور یا کتت را دربیاور.» یزدانی هم که یک کت اضافه همراه خود داشت، در میان برنامه، پوشش خود را تغییر داد.
در ادامه برنامه، مهران مدیری درباره دستمزد رضا یزدانی از او سوال کرد و گفت: «۴ سال پیش که آمدی اینجا درآمدت ۱۰ میلیون تومان بود، حالا که خط فقر ۹ میلیون تومان است، چه گونه زندگی میکنی؟»
یزدانی در پاسخ گفت: «در حال حاضر که اوضاع بسیار خوب است، من حدود ۶ماه است که هزارتومان پول هم در نیاوردهام و اوضاعم به قدری خراب است که اگر علی پیشنهاد دزدی بدهد، میتوانم قبول کنم چون تقریبا از آذر، شرایط به گونهای پیش رفت که من هیچ فعالیت هنری نداشتم.»
مدیری، در ادامه، درباره رابطه این دو نفر پرسید؛ « چی شد؟»، «اول کی چی گفت؟». علی اوجی در پاسخ به این سوال گفت: «16 سال پیش، رضا یک آلبومی را با نام «پرند پرنده» منتشر کرد که از همه لحاظ بسیار عالی و بی نقص بود. یکبار که او را دیدم، گفتم آقای یزدانی، آلبوم جدیدتان فوقالعادست، آن زمان من کار ساخت کلیپ و تدوین را انجام میدادم، به او گفتم بیا برای این آلبوم چند کلیپ بسازیم که خودمان کیف کنیم، قرار گذاشتیم و کم کم باهم رفیق شدیم و من شدم تهیهکننده آثارش و با یکدیگر ۹ آلبوم منتشر کردیم. البته من تا کنون نزدیک ۱۰۰آ لبوم منتشر کردهام و این کار را به طور حرفهای دنبال میکنم.»
در بخشی دیگر از این برنامه، علی اوجی یک خاطره جالب از نترس بودن رضا یزدانی تعریف کرد: «یکبار من و پژمان جمشیدی و همایون شجریان و رضا یزدانی رفته بودیم مسافرت. رضا خوابیده بود، ما سه نفر هم تصمیم گرفتیم او را بترسانیم، رفتیم یک تفنگ دو لول آوردیم، دوربین را دادیم دست پژمان تا فیلمبرداری کند، همایون اسلحه را گرفت، من هم پاهای همایون را گرفتم که فشار اسلحه او را پرتاب نکند. همایون تیر هوایی زد، پژمان با اینکه میدانست قرار است چه اتفاقی رخ دهد، ترسید و دوربین را رها کرد، همه ما ترسیدیم، ولی تنها کاری که رضا انجام داد، این بود که چشمهایش را باز و ما را نگاه کرد و دوباره خوابید، ما سه نفر هم رفتیم آب قند خوردیم، اما هدفمان ترساندن رضا بود.»
انتهای پیام/
نظر شما