تحولات لبنان و فلسطین

با وقوع هر بحران، بخش‌های مختلف یک جامعه اعم از دولتی و غیردولتی به میدان می‌آیند تا به حل مشکلات ناشی از آن بحران بپردازند. در ایران نیز مانند تمام نقاط جهان، سازمان‌های مردم نهاد دینی و غیردینی به عنوان یکی از بازوهای خدمت‌رسان، ایفای نقش می‌کنند.

سرمایه اجتماعی تشکل‌های مذهبی و بازیابی اعتماد سیاسی

قدس آنلاین: با وقوع هر بحران، بخش‌های مختلف یک جامعه اعم از دولتی و غیردولتی به میدان می‌آیند تا به حل مشکلات ناشی از آن بحران بپردازند. در ایران نیز مانند تمام نقاط جهان، سازمان‌های مردم نهاد دینی و غیردینی به عنوان یکی از بازوهای خدمت‌رسان، ایفای نقش می‌کنند. اما به نظر می‌رسد در بحران‌های اخیر از جمله کرونا سهم تشکل‌های مذهبی بیشتر از سایر سازمان‌هاست. در گفت‌وگو با دکتر محسن ردادی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی ابعاد مختلف مشارکت‌های مردمی در قالب سازمان‌های مردم نهاد دینی و غیردینی در زمان بحران پرداخته‌ایم.

آقای ردادی! اگرچه مشارکت مردم در تمام مدل‌های حکمرانی دنیا امری بدیهی است اما همواره این مهم در لابه‌لای امور سیاسی کمرنگ شده است. آیا می‌توان وقوع بحران کرونا و پررنگ شدن نقش مردم در مهار آن را به عنوان فرصتی برای بازتعریف نقش مردم در حکمرانی در نظر گرفت؟

ابتدا باید بحران را تعریف کنیم؛ هر بحران دو رکن اساسی دارد، یک رکن نیاز به اقدام فوری است که این اقدام را نمی‌توان به تأخیر انداخت و دوم اینکه مسئله به قدری حیاتی است که بقای سیستم و اجتماع مورد تهدید قرار می‌گیرد. با این تعریف می‌توان گفت همه‌گیری کرونا یک بحران به شمار می‌رود. اتفاقی که در این بحران و در بحران‌های پیش از آن هم وجود داشت این است که دولت‌های ملی معمولاً به تنهایی از عهده آن برنمی‌آیند. در کل دنیا وقتی بحرانی رخ می‌دهد بدون حضور مردم نمی‌توانند بحران را کنترل کنند. اتفاقی که در این بحران رخ داد و در چند دهه اخیر بی‌سابقه بود بحث جهانی بودن آن است، تا حدی که نهادهای بین‌المللی هم از عهده مهار آن برنیامدند و به همین دلیل ضرورت مشارکت مردم بیش از گذشته درک شد. قبلاً تصور ما این بود اگر در یک نقطه سیل یا زلزله‌ای رخ دهد دولت‌های دیگر به کمک می‌آیند تا مشکل رفع شود پس به گونه‌ای نظم جهانی و قدرت غالب جهانی وجود دارد که می‌تواند کمک کند. بحران کرونا نشان داد وجود نظم و قدرت جهانی یک توهم است. مشارکت مردم در سراسر جهان مؤثر بود، اما ما چون مردم ایران را می‌بینیم فکر می‌کنیم فقط در ایران است. در تمام دنیا مردم بسیار توانمند حاضر شدند و این نشان می‌دهد ما به سمتی می‌رویم که کم کم دولت‌ها نسبت به مردم و قدرت آن‌ها دچار افول می‌شوند و آنچه بیشتر در نظام جهانی می‌تواند مؤثر باشد حضور مستقیم و مشارکت مردم است و این باید مورد توجه آینده پژوهان و سیاست‌گذاران قرار گیرد که ما در دنیای آینده بیش از اینکه به دولت‌ها و به شرکت‌های چندملیتی قدرتمند تکیه داشته باشیم، با خود مردم مواجه هستیم و این خود مردم هستند که قدرت را در دست دارند.

در بحران کرونا به نظر می‌رسد مشارکت در قالب سازمان‌های مردم نهاد دینی پررنگ‌تر از سایر سازمان‌هاست، چه تفاوت‌هایی بین سازمان‌های مردم نهاد دینی با دیگران وجود دارد که موجب مشارکت بیشتر می‌شود؟

در کل دنیا حتی در کشورهای غربی، سازمان‌هایی که بر پایه دین قرار داشته‌اند موفق و تأثیرگذار بوده‌اند؛ در سابق هم خیریه‌های مذهبی اعم از یهودی، مسیحی و سایر ادیان بسیار موفق بوده‌اند. در ایران نیز به همین شکل سازمان‌های مذهبی بسیار موفق‌تر هستند. اگر برگردیم به علت موفقیت تشکل‌های مذهبی در ایران (تشکل‌هایی که در مقابل سازمان‌های مردم نهاد غیرمذهبی که عمدتاً از نگاه‌های لیبرال و سمن‌هایی که در جامعه مدنی غربی تعریف شده نشأت گرفته‌اند) می‌خواهم روی کلیدواژه سرمایه اجتماعی تأکید کنم؛ تشکل‌های مذهبی به دلیل اینکه از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار بودند موفق‌تر بودند. سرمایه اجتماعی هم سه رکن دارد؛ رکن نخست شبکه ارتباطی است، سازمان‌ها و تشکلات مذهبی، شبکه‌های غیررسمی بسیار قدرتمندی دارند، چه در مسجد و هیئت، چه در ارتباطی که بین مؤمنان وجود دارد. این شبکه ارتباطی در مواقع بحران فعال می‌شود و به ارائه کمک می‌پردازد.

رکن دوم هنجارهایی است که سبب می‌شود مردم به هم کمک کنند. در جامعه‌ای که این هنجارها فعال باشد، گروه و جامعه، سرمایه اجتماعی بیشتری دارد. در این مورد هم سرمایه اجتماعی تشکل‌های اسلامی نسبت به سازمان‌های هم‌عرض که نگاه‌های غیردینی دارند، بیشتر است. چرا؟ چون دقیقاً هنجارهای متقابل دینی در این گروه‌ها وجود دارد که در گروه‌های غیردینی وجود ندارد، هنجارهایی مثل صدقه، احساس برادری و اخوت و... به اضافه اینکه این تشکل‌های مذهبی یک ریشه دینی و ایرانی دارند که باز هم سازمان‌های مردم نهاد که به تقلید از غرب درست شدند فاقد آن هستند. در این ریشه‌های بومی یکسری هنجارهای ایرانی وجود دارد که موجب می‌شود ارتباطات قوی ایجاد شود، مثل همیاری، جوانمردی و... نمونه‌اش در بحران اخیر اینکه یک کاسب سعی می‌کند با پول خود وسایل بهداشتی را تهیه کند و به صورت صلواتی جلو مغازه‌اش قرار دهد. رکن آخر، اعتماد ریشه‌داری است که بین مردم و این سازمان‌های مذهبی وجود دارد؛ چراکه این‌ها در بطن جامعه هستند و ارتباط خوبی با مردم برقرار کرده‌اند.

این اعتماد بیشتر به افراد مذهبی است یا نهادهای مذهبی؟

آمارهای دولتی نشان می‌دهد روحانیت یکی از قشرهایی است که به شدت مورد اعتماد مردم است. برای مثال در خیلی از این هیئت‌ها روحانیت وجود دارد که از دیرباز مورد اعتماد مردم بوده‌اند. فارغ از بحث‌هایی که علیه روحانیت گفته می‌شود، تشکل‌های مذهبی به دلیل اینکه در این سه رکن قوی‌تر هستند توانسته‌اند نسبت به سازمان‌های مردم نهاد غیردینی موفق‌تر حاضر شوند. در همین جریان کرونا هم می‌توانیم ببینیم که تشکل‌های مذهبی خیلی موفق‌تر بودند؛ با اینکه کمتر مورد حمایت‌های دولتی بودند. در وزارت کشور معاونتی داریم که مسئول رسیدگی به سازمان‌های مردم نهاد است، در حالی که هیچ بخشی مسئول رسیدگی به هیئت‌ها نیست. به این نکته هم باید توجه داشت تجربه‌نگاری که می‌توانستیم در مورد هیئت‌ها و تشکلات مذهبی انجام دهیم تا در بحران‌های بعدی برای تقویت سازمان‌ها استفاده شود مورد غفلت قرار گرفته شده است. اگر قرار است برای بحران‌های بعدی درسی از بحران کرونا بگیریم این است که نقش نهاد مذهب و مردم را جدی بگیریم. ترکیب این دو می‌شود مردم مذهبی مؤمن در جامعه، مؤمنان به صورت مطلق عرض می‌کنم مؤمنان مسلمان و مسیحی باید مورد توجه دولت‌ها قرار گیرند و اگر دولتی می‌خواهد برای آینده برنامه‌ریزی و آینده را تا حدی پیش‌بینی کند باید بداند که آینده در دست مؤمنان است. چرا؟ چون این مؤمنان هستند که بین خودشان پیوستگی دارند، به یکدیگر اعتماد دارند، حاضر به ایثار برای جامعه هستند و به عنوان گروه‌های مرجع جامعه در هر جامعه مسلمان و مسیحی و یهودی قرار می‌گیرند. البته گروه‌های متشکل و منسجم از مؤمنان، نه پراکنده می‌توانند به دولت‌ها در بحران‌ها کمک کنند. بنابراین باید مورد توجه دولت‌ها قرار گیرند چون در این گروه‌ها انباشت سرمایه اجتماعی نیز وجود دارد.

نسبت میان مشارکت مردم در بحران و اعتماد سیاسی به دولت

اعتماد سیاسی در میزان مشارکت مؤثر است. دولتی که مورد اعتماد باشد وقتی می‌گوید در خانه بمانید، فاصله اجتماعی را رعایت کنید، مغازه‌ها را باز نکنید، مردم با آن همراهی می‌کنند. درحالی که آمارهای نهادهای مختلف دولتی مثل افکارسنجی دانشجویان نشان می‌دهد اعتماد به دولت در چندسال اخیر به‌شدت کم شده و با این کم شدن، انتظار می‌رود مشارکت مردم کاهش پیدا کند؛ اما جالب اینجاست مشارکت افزایش هم یافته است! این امر دلایل متعددی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم؛ یک اینکه مردم خطر را خیلی جدی می‌دیدند و می‌گفتند اگر در این مقطع با دولتی که به آن اعتماد نداریم همراهی نکنیم کسی که متضرر می‌شود خود ما هستیم. علت دیگر می‌تواند همین سازمان‌های مذهبی باشد؛ وقتی این‌ها وارد عرصه شدند خود به خود سبب شد اعتماد مردم به دولت تقویت شود، به طوری که یک نوع جهش موفق و نه مداوم افزایش اعتماد سیاسی را در مقطع خاص داشته باشیم که البته کسی هم پیش‌بینی نمی‌کند ادامه‌دار باشد. علت بعدی اینکه یک اجماعی در بین همه جناح‌ها صورت گرفت و دیگر کسی، کسی را متهم نکرد که تو داری دزدی می‌کنی یا سوءاستفاده می‌کنی، همه با وحدت پشت دولت ایستادند. این باز نشدن پای رقابت‌های سیاسی به این مسئله موجب شد اعتماد مردم نیز جذب شود و نکته آخر گفت‌وگوی مداوم دولت با مردم بود. سخنگوی ستاد مدیریت بحران کرونا هر روز با مردم صحبت می‌کرد و گزارش می‌داد. البته اگر دولت بتواند از این فرصت استفاده کند این ارتباط تبدیل به یک اعتماد مداوم می‌شود و می‌تواند ادامه پیدا کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.