قدس آنلاین: بیگمان خانواده اولین و شاخصترین نهاد اجتماعی است که غالب انسانها از زمان متولد شدن در ساختار این نهاد مهم حضور دارند و نقشآفرینی میکنند. خانواده محل شکلگیری و قوامیافتن شخصیت، احساسات، باورها، عادات و منشهاست. مهمترین و تأثیرگذارترین معلمان هر فرد والدین و سایر اعضای خانواده هستند. نهاد خانواده میتواند تشکیلدهنده اقوام، جوامع، نسلها و ملیتها باشد. نکته قابل تعمق این است که خانواده در هر قالب و فرمی همسان با سایر نهادهای اجتماعی برای خود ساختار، قوانین و مبانی دارد. شناخت اصولی قوانین منطقی حاکم بر هر خانواده موجب تحکیم و ثبات خانواده و بالطبع بروز انسجام در بستر جامعه میشود. ازهمپاشی بنیاد خانوادهها بزرگترین آسیب اجتماعی به حساب میآید و میتواند تأثیر مخربی بر جوامع و ملتها بگذارد. اگر دولتی بخواهد جامعهای سالم، پویا و موفق داشته باشد باید ابتدا تلاش کند با دادن آگاهی لازم مشکلات و مصائب بهوجود آمده در بستر خانوادهها را رفع کند.
در این میان ادبیات داستانی به دلیل ساختار و اسکلتبندی منسجم، منعطف و پیچیدهاش میتواند تمام مسائل مختلف ساحت هستی را در دل خود مطرح، بررسی و تحلیل کند. از دیرباز نهاد خانواده پس از شخصیتهای داستانی مهمترین سازه داستانی به حساب میآید. در غالب رمانهای مطرح، خانواده نقش بسیار مهمی را در روند شکلگیری حوادث و طرح مسائل عمیق محتوایی ایفا میکند. در داستانهای ایرانی نیز همواره به خانواده به عنوان محور اصلی داستان توجه شده است، اما آنچه در این ارتباط روایت میشود صرفاً شبحی از ساختار و بنیاد این نهاد مهم است. متأسفانه به دلیل کماطلاعی اغلب نویسندگان ایرانی به دانش جامعهشناسی، روانشناسی، فلسفه، دین، سیاست و اقتصاد، معمولاً خانواده به صورت عمیق و کاونده در زیرساخت رمانها تحلیل و بررسی نمیشود. توقع نمیرود نویسنده در رمان به مقولات صرفاً تخصصی در این حوزه بپردازد، اما دانش او در حوزه علومانسانی به او این توانمندی را میدهد که در بطن داستان، حوادث و گفتوگوها بتواند نگاه عمیق خود را تصویرسازی کند. نویسنده باید همچون پژوهشگری علاقهمند در این خصوص تحقیق کتابخانهای و میدانی داشته باشد. صحبت با عموم مردم از هر قشر، گروه، سن و جنسیت میتواند در شناخت خانواده و جامعه روز تأثیرگذار باشد. کسب تجارب و باورهای مردم کمک زیادی به نویسنده میکند تا در شناخت فرد و نقشی که در خانواده و جامعه ایفا میکند، موفق باشد. در جامعه امروز جهانی ما با بسیاری از آسیبهای بزرگ اجتماعی چون طلاق عاطفی، ازدواج سفید، بروز روابط نامشروع خاصه همجنسگرایی مواجه هستیم. شاید یکی از عوامل بروز چنین اتفاقهای ناخوشایندی در اهداف و برنامههای سیاست جهانی ابرقدرتها خلاصه بشود که ترویجدهنده آن هستند. آنها به واسطه فیلمهای سینمایی، رمان، سلبریتیها و ... تلاش میکنند تا خانوادها و جوامع بیهویتی را ساماندهی و گاه متلاشی کنند. اما از سویی این وظیفه مهم ادبیات داستانی است تا این مسائل را با توجه به ساختار و بافت جامعه ملی و بومی خود بررسی کند. از نمونه شاخص رمانهای برتر اجتماعی میتوان به آثار جینآوستین اشاره کرد که در قالب داستان، نقش خانواده انگلیسی را به درستی تحلیل میکند. بیشک نویسندگان ایرانی در این مسیر بسیار عقب افتادهاند، آنها ابتدا باید به اصول نوشتن رمان براساس دادههای رشتههای علومانسانی آشنا بشوند، پس از آن تازه میتوان توقع داشت تا به درون و بنمایه خانواده ایرانی و سبک زندگی ایرانی رسوخ و نقاط مثبت و منفی آن را پیدا و تحلیل کنند. متأسفانه در ایران نویسندگان توانایی طرح مسائل را دارند، اما در بخش تحلیل و دستیازیدن به نتیجهگیری منطقی و اصولی، بسیار ضعیف عمل میکنند.
نظر شما