حجت الاسلام امیر بنفشه کارشناس امور دینی در گفتوگو با خبرنگار قدس آنلاین به تبیین اهداف و فلسفه قیام امام حسین(ع) و نهضت عاشورا پرداخت و گفت: فلسفه قیام را خود امام حسین(ع) بارها فرمودهاند و نوع رفتاری که داشتهاند فلسفه نهضت را مشخص کرده است؛ هدف و فلسفه نهضت عاشورا حفظ و حراست از ارزشهای اسلامی بود یعنی اگر قیام عاشورا نبود آن انگیزهها و ارزشهای والای انسانی که پیامبرگرامی اسلام پیام آور آن بودند مصادره به مطلوب میشد و یک شرابخوار میمون بازی که به هیچ یک از ارزشهای اسلامی پایبند نیست خلیفه و مدیر جامعه اسلامی شده بود. بنابراین یکی از مهمترین اهداف قیام عاشورا نجات اسلام از بیراههها و انحرافات بود.
حجت الاسلام بنفشه افزود: همچنین قیام عاشورا برای دوره ما و هرکسی که میخواهد آزادی خواه باشد و آرمانی را در سطح جامعه خود فریاد بزند، یک کارکرد اجتماعی فوقالعاده دارد بنابراین یکی دیگر از فلسفههای قیام عاشورا و نهضت امام حسین این است که راهی را برای آزادی خواهی باز و الگو و چارچوبی را در این زمینه معرفی کند.
کارشناس امور دینی در پاسخ به این سؤال که معاویه هم به مانند یزید حاکم فاسد و ظالمی بود اما چرا در آن زمان امام حسن صلح کردند و در زمان امام حسین قیام صورت گرفت، توضیح داد: فلسفه قیام عاشورا را مطرح کردیم اما این قیام درسهایی هم دارد. یکی از این درسها این است که تا مردم و جامعه بستر پذیرش حق را نداشته باشند این حق نمیتواند به ظهور و بروز برسد یعنی تا زمانی که مردم قیام و انقلاب را نپذیرند و نپسندند و متوجه کارکردهای آن نباشند، نه انقلابی و نه قیامی صورت نخواهد گرفت. خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ» خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.
وی اضافه کرد: در زمان امام حسن(ع) جامعه بستر لازم برای پذیرش قیام را نداشت و شاید هنوز فساد معاویه به چشم همه نیامده بود و بسیاری معاویه را فاسد که نمیدانستند بلکه او را حاکم مجتهد اسلامی میدانستند، اما یزید چون سیاستهای ابوسفیانی معاویه را نداشت و تخلفاتی را که معاویه در خفا انجام میداد، علنی و مقابل چشم مردم انجام میداد، به همین خاطر قیام در زمان او برای مردم بیشتر قابل پذیرش بود. در واقع امام حسن(ع) چون در زمان معاویه بستر قیام فراهم نبود با عملکرد خود، امر به معروف و ایجاد بینش در بین مردم بستر لازم برای قیام در دوره پس از معاویه را فراهم و جامعه را برای پذیرش آن آماده کردند و مردم تا حدی متوجه تفاوت مدیر مذهبی و معنوی با غیر مذهبی و معنوی شدند.
حجت الاسلام بنفشه گفت: این توجه در زمان امام حسین(ع) به ظهور و بروز رسید و مردم کوفه در نامههایی که نوشتند و این نامهها در زمان امام حسن(ع) نبود، اعلام کردند که ما از این مدل مدیریت جامعه واقعا ناراضی هستیم و از ایشان دعوت به قیام کردند، در حالی که زمان امام حسن(ع)، معاویه در قالب تزویر و نفاق و ریا جا خوش کرده بود و هنوز سره از ناسره متمایز نشده بود و توانسته بود با امکاناتی که در دستگاه تبلیغاتی خود داشت مردم را تحت تأثیر این نفاق قرار دهد اما به یزید گفته بود که تو سیاستمدار خوبی نیستی و حکومت ما را ازبین میبری که با کارهایی که انجام داد همین اتفاق هم افتاد.
کارشناس امور دینی توضیح داد: بنابراین امام حسن(ع) امکان قیام نداشتند، چراکه اصحابی نداشتند حتی اگر اصحابی هم میداشتند و قیام میکردند، بازهم جامعه زیاد حق را به امام حسن(ع) نمیداد ولی در زمان امام حسین(ع) اینگونه نبود و فساد حاکم برای همگان روشن بود و از این رو پس از واقعه عاشورا تا زمان امام رضا(ع) هر قیامی شکل میگرفت به خونخواهی اباعبدالله الحسین بود و این نشان میدهد که جامعه بستر پذیرش قیام ایشان را داشته است.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا علی رغم آنکه بستر جامعه برای پذیرش قیام آماده بود و خود اهالی کوفه برای امام نامه نوشته بودند اما در میدان نبرد با ایشان همراهی صورت نگرفت، گفت: یکی از مهمترین دلایل حدوث این واقعه آن بود که مردم به ظلم و فساد یزید پی برده بودند اما امام را میخواستند تا منافع فردی آنها را تأمین کند و به خاطر وضعیت خودشان از حکومت راضی نبودند. امام را برای امامت نمی خواستند بلکه برای خلافت می خواستند تا دنیایشان پررنگتر شود که از این رو یزید این افراد را با مال خود تطمیع و سیر کرد.
حجت الاسلام امیر بنفشه افزود: تعدادی دیگر بصیرت نداشتند و نمیدانستند که کارکردهای امام چیست و متأثر از جو حاکم بودند که یزید و دست نشاندگان او این افراد را با ترس و ارعاب از همراهی با امام منصرف کرد. اما آنهایی که نیاز به امام را نیاز واقعی خود میدانستند و بصیرت داشتند پای امام حسین(ع) ایستادند؛ در واقع آنهایی که امام را برای دنیاطلبی میخواستند با تطمیع یزید امام را کنار گذاشتند و آنهایی که به ضرورت وجود امام برای هدایت بشریت پی نبرده بودند با ارعاب کنار کشیدند، اما کسانی که امام حسین را هادی خود به سمت اهداف متعالی میدانستند دست از امام برنداشتند.
کارشناس امور دینی گروهی دیگر از کسانی که امام را تنها گذاشتند، جاهلان معرفی کرد و گفت: بنا به دلایلی امر بر تعدادی مشتبه شده بود که خلیفه اسلامی چه کسی باید باشد که بیشتر آنها متشرعین بودند. آنها طبق فتوای شریح قاضی عمل کردند. شریح کسی بود که با استناد به برخی آیات حکم به قتل امام حسین(ع) داد و اعلام کرد که ایشان در جامعه اسلامی اختلاف افکنی میکند بنابراین باید کشته شود. این متشرعین به فتوا عمل کردند اما در انتخاب مرجع فتوا بصیرت نداشتند و با دقت عمل نکردند.
انتهای پیام/
نظر شما