قدس آنلاین: حسن شامی در این بیانیه به برخی سوالات و شبههها درباره پرونده ربودن پاسخ داده است.
در متن این بیانیه آمده است :
میپرسند راز این مرد چیست؟ چه در دوران حضورش و چه در دوران غیبت «تحمیلی و غریبش».
پاسخ من این است راز در «تفاوت» های اوست عزیزان.
معاصرانش این «تفاوت» را لمس میکردند و نسلهای بعدی نیز با خواندن سیره و سرگذشتش به آن پی میبرند.
این تفاوتهای تعیینکننده در همه زمینههاست:
عقل روشن و روشنگر، پذیرفتن دیگران به همان سان که هستند، قرین ساختن حرف و عمل، پاکی بیکرانه، دعوت همگان به اعتدال و گفتوگو، هم برادران و همکاران و هم دوستان و همسایگان و به فرموده امیرالمؤمنین «همسانان در خلقت» را. (طبیعتا غیر از اسرائیل که شر مطلق است).
برخی میپرسند میخواهید باور کنیم تمام این مدت واقعا منتظر بودهاید؟!
عجبا! حال که ما حداقل سه زندان پیشین موسی صدر را در مناطق جنزور و سبها و مکتب النصر شناسایی کردهایم و دیدهایم، دست برداریم؟!
احمد زبیر سنونی ۳۵ سال در زندانهای مخفی قذافی به سر برد و سال ۲۰۱۱ در حالی که بیش از ۹۰ سال سن داشت آزاد شد. حال که او و بسیاری از موارد مشابه را دیدهایم، ناامید باشیم؟!
دیگری میپرسد تا الان چه کردهاید؟ آیا واقعیتی را از مردم پنهان میکنید؟
پاسخمان این است که ما به لیبی یعنی میدان اصلی فعالیتمان و هر جا که میشد سفر کردیم تا مگر به خبر، سند، شاهد، اطلاعات یا حتی یک روایت تقریبا کامل دست پیدا کنیم. اگر بخواهم وضعیت امروزمان را بیان کنم باید بگویم: ما فقط و فقط زندان فعلی ایشان را پیدا نکردهایم. به جز این، هیچ واقعیت دیگری برای ما ثابت نشده است که پنهانش کرده باشیم و منفعتی نیز در کتمان کردن یا دروغ گفتن نداریم. ما الحمدلله دروغ نمیگوییم زیرا پیامبر(ص) ما را از این آفت نهی کرده است و توصیه خود موسی صدر نیز صداقت و صراحت و رعایت عدالت، هم در وسیله و هم در هدف است.
و برخی از اخبار و تحلیلها و شایعات میپرسند…
شما را به خدا آیا میتوان سخن کینهتوزانی را باور کرد که جز نابودی یاد این امام مظلوم هیچ دغدغهای ندارند؟! از نسلهای قبلی بپرسید چه کسانی از موسی صدر کینه به دل دارند. چون او با منش صواب و درستش نشان داد که آنان مردم و فقرا و حقوقشان و دلبستگی به لبنان و یاری جنوب تحت اشغال را بازیچه و دستمایه تجارت خود ساختهاند. و در پایان نیز خود موسی صدر هزینه جلوگیری از تبدیل جنوب به سرزمینی سوخته یا حداقل میدان درگیری را پرداخت. بگردید و ببینید چه کسی سال ۲۰۰۵ با گستاخی تمام نوشت: «ما از موسی صدر دلخور بودیم چون در جنگ داخلی مشارکت نکرد و ستارهای بر فراز همه فرقهها بود». اگر این مقاله را و روزنامه دوستش را پیدا کردید، آن وقت بسیاری مسائل برایتان روشن خواهد شد.
ما در تحقیقاتمان پی بردیم که برخی افراد آرزو داشتند موسی صدری در میان نباشد، و آرمانش و نامش و عکسهایش و اصولش و همه ادبیات «انسانی»اش از میان برچیده شود. آن هم به یک علت ساده: چون با آنها در تناقض است و البته با حامی مالیشان یعنی معمر قذافی که مجلس سنای ایتالیا نیز به صورت رسمی بر این موضوع صحه گذاشت. افزون بر این، قذافی وارثانی نیز دارد و هنوز افرادی هستند که بر نفاق خود استوار مانده و دوست دارند جیب ها و خزانههایشان را پرتر کنند.
و برخی دوستان که میپرسند آیا از تهدیدها نمیترسید؟ بهویژه پس از بازداشت هانیبال در لبنان ؟
و ما میگوییم اگر میترسیدیم پرچمدار این قضیه مقدس نمیشدیم و اعضای این هیئت هر روز و هر لحظه بدون چشم داشت آماده فعالیت نبودند و شور غسان و ابراهیم و محمد و مرشد و فؤاد و جوزف و شادی و مریم و سامر و سمیح و رائد و هیثم و حسن و محمد و وسیم و علی و خالد[۱] از من بیشتر نبود. من اگر از هدف دست بردارم از وصیت محمد علی حسینی و نمر الشامی[۲] تخلف کردهام و رضا و حلا و رجا[۳] مرا مقصر خواهند دانست.
یادآوری می کنم که مبادا کسی با این حرف شما را بفریبد که هانیبال هنگام ربایش امام بچه بوده است. چه کسی گفته او به این سبب ساده لوحانه تحت تعقیب بوده است؟! صورتجلسه های بازپرس او در این موضوع حق مطلب را ادا کرده است و با قانون نیز انطباق کامل دارد و بالاتر از همه اینها اصرار همه ما بر آلوده نشدن به ظلم است. ما پیروان «لَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَی» هستیم. اما این به معنای حکم برائت برای کسی نیست که اطلاعاتش را درباره جرم کتمان کرده و مشارکت پسینی در جرم مستمر آدمربایی دارد.
و سخن آخر اینکه ای علاقهمندان امام، مرا ببخشید.
تا روزی که ایشان در کنار دو همراهشان پا به فرودگاه شهید رفیق حریری بیروت نگذارند من مقصرم و نمیتوانم در چشمان صدری و حورا و حمید و ملیحه نگاه کنم. و حتی ممکن است مادرشان، همسر امام، که امیدوارم خدا شفایش بدهد و در این صبر هولناک یاریاش دهد، مرا نبخشد. خداوند او را پاداش خیر دهد که حاصل تربیت او فرزندانی همچون پدر است.
در هر صورت ما در تیم پیگیری در محضر خداوند با خودمان عهد بستهایم که ناامید نشویم. چنین کلمهای در قاموس ما نیست. بالعکس: ما وقتی میبینیم نبیه بری لحظه به لحظه حامی و پیگیر جزء به جزء فعالیتهای ماست قوت قلب مییابیم. ما سرسختیم و پشت سر بزرگانی مثل رَمزی جُرَیج، بَسام دایَه، فایز حاج شاهین و شبلی ملاط[۴] در حرکتیم.
ما می دانیم که هر روز از این ۴۲ سال به «تفاوت»های امام با دیگران عمق بخشیده میشود.
خدایا اگر چیزی را فراموش کردیم بر ما خرده نگیر… که تو بر ضمیر خلایق آگاهی.
نظر شما