به گزارش قدس آنلاین، دوران امامت حضرت رضا(ع)، به چند دلیل با شرایط قبل از شهادت پدر بزرگوارشان تفاوت داشت؛ از یک سو جامعه مسلمین پس از شهادت امام کاظم (ع) به فرق مختلفی تقسیم شده و از سوی دیگر انحرافات ناشی از ترجمه کتب بیگانه اعتقادات اصیل دینی مسلمانان را هدف قرار داده بود. امام رضا(ع) در چنین شرایط سرنوشت سازی عهده دار امامت مسلمین شدند و برای تمدن سازی اسلامی و ترویج فرهنگ و معارف اهل بیت(ع) که ریشه در اسلام ناب دارد، اقدامات علمی و فرهنگی تاریخ ساز خود را انجام دادند. پایگاه علمی امام هشتم(ع) تا جایی است که آن حضرت در زمان خود به عالم آل محمد ملقب شدند. درباره نقش امام رضا(ع) در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی با آیت الله حسن عالمی، عضو مجلس خبرگان رهبری گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
*بحث را با بررسی شرایط فکری و فرهنگی عصر امام هشتم(ع) شروع کنیم. چرا مورخان، دوران امامت حضرت رضا(ع) را نسبت به دوران ائمه دیگر حساس و استثنایی دانسته اند؟
** پس از شهادت امام کاظم(ع)، منصب امامت و هدایت مسلمین بر اساس اعتقادات صحیح و صریحی که داریم به حضرت رضا(ع) محول شد. دوران زندگی حضرت رضا(ع)، پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) و عهده دار شدن امامت مسلمین، به چند دلیل با شرایط قبل از شهادت پدر بزرگوارشان، کاملا متفاوت بود؛ از یک سو جامعه مسلمین پس از شهادت امام کاظم (ع) به فرق مختلفی تقسیم شد و بدیهی بود که با این وضعیت، انحراف فکری به اوج خود برسد. از سوی دیگر انحرافات ناشی از ترجمه کتب بیگانه اعتقادات اصیل دینی مسلمانان را هدف قرار داده بود. از این رو دوران امام رضا(ع) را نقطه اوج نهضت ترجمه می دانند. مسلم است که وقتی ترجمه کتب بیگانه با دامنه وسیعی در جامعه اسلامی رواج یابد، به جز مطالب مفید علمی، مطالب غیر مفید، بلکه انحرافی وغیر صواب نیز به جامعه راه یابد. این مساله سبب تشکیل محافل علمی درباره بررسی کتب ترجمه گردید. البته عملکرد مأمون عباسی نیز سوای اغراضی که داشته است، به نحوی در این قضیه مؤثر بود. او که پس از برکنار کردن برادرش امین، بر سر کار آمد، بنابر اذعان مورخان، عالم ترین خلیفه بنی عباس بود. اجمالا باید عرض کنم که در دوره مامون عباسی اوج درگیری فکری و اعتقادی بین ملل و امتها بوده؛ یعنی بین مسیحیان، یهودیان، صائبین و حتی بین فرق اسلامی، تضارب افکار فراونی به وجود آمد و اتفاقا مامون دوستدار این بود که این تضارب افکار اتفاق بیفتد. حتی برخی نگاه بدبینانه ای هم داشتند و شاید حق هم همین باشد که مامون به دانشمندان نحله های گوناگون میدان می داد که بیایند و در جلسات مباحثه و مناظره شرکت کنند. حضرت رضا(ع) هم به درخواست مامون در این جلسات شرکت میکردند. البته این مساله را با توجه به دشمنی مامون با امام رضا(ع)، به عنوان امام مسلمین و کسی که در علوم مختلف منحصر به فرد است، نمی توان تنها به علم دوستی مأمون مربوط دانست. شاید هدف مامون این بود که این دانشمندان مطلبی را مطرح کنند که حضرت رضا(ع) از پاسخ به آن عاجز باشند ولی این هرگز اتفاق نیفتاد. این مناظرهها، فضای تمدن سازی فکری و اعتقادی و حوزه انسان سازی و جامعه سالم سازی را در فضا به وجود می آورد. از دیگر مواردی که فراتر از بحث های فرق و مذاهب بود، فلسفه قدیم یونان یا همان فلسفه افلاطونی و ارسطویی بود. این نکته را هم بگویم که آنچه امروز به عنوان فلسفه مطرح می شود مثلا اسفار ملاصدار یا منظومه حاج ملاهادی سبزواری یا کتابهای میرداماد اصلاح شده فلسفه یونان است. در زمان حضرت رضا فلسفه یونان تازه به سرزمینهای اسلامی رسیده بود و یکی از کسانی که موجب شد این فلسفه به سرزمین اسلامی برسد مامون بود. این گونه اقدامات مامون، صرف نظر از نیت وی، در روی آوردن جامعه اسلامی به توسعه علمی بی تأثیر نبوده است.
*امام رضا(ع) در چنین شرایطی برای تمدن سازی اسلامی و ترویج فرهنگ و معارف اهل بیت(ع) که ریشه در اسلام ناب دارد، چه اقداماتی را انجام دادند؟
** حضرت رضا(ع) از همان ابتدا به اصلاح باورهای ناصحیحی که در بین مسلمانان پراکنده شده بود پرداختند. ایشان هم اصل توحید را عمیقاً روشن کردند و هم رابطه امامت و توحید را مشخص نمودند. حدیث سلسلة الذهب یکی از معروف ترین و در عین حال، تأثیرگذارترین احادیث حضرت رضا (ع) در باب توحید است. امام همچنین سعی کردند در برابر هجمه هایی که اعتقادات اصیل دینی را هدف قرار داده بود، به ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی بپردازند و در واقع یک کار معرفت شناختی انجام دادند. هجرت امام (ع) از مدینه به مرو نقش مهمی در گسترش فرهنگ ناب و اصیل اسلامی درسرزمین های اسلامی داشت و جایگاه والای امامت را به مسلمین شناساند. در واقع امام رضا (ع) با حضور خودشان در سرزمین پهناور ایران، ظرفیت جدیدی را تحت قلمرو تمدنی اسلام قرار دادند که پیش از آن این ظرفیت تمدنی به خوبی درک نشده بود. همانطور که پیش از این هم اشاره کردم، عصر امام رضا (ع) دوران جولان مکاتب فکری مختلف بود و امام با شرکت در مناظرههای علمی که مامون ترتیب داده بود، به ابهامات و شبهاتی که از طرف این مکاتب مطرح می شد می دادند. از جمله نتایج مناظرات امام هشتم(ع) میتوان به مشخص شدن منطق مستحکم اسلام برای همگان، جلوگیری از شک و تردید کسانی که در معرض این شبهات بودند، مشخص شدن اشراف امام به اعماق فکری مکاتب فکری عالم، آشکار شدن تسلط و احاطه کامل امام به زبانهای زنده دنیا که اعجاب حاضرین را هم به شدت برانگیخت و تعلیم نحوه برخورد درست با پیروان مکاتب گوناگون، اشاره کرد. مناظرات امام را همچنین می توان سرآغاز اصلاح فلسفه یونان به شمار آورد. در این مناظرات سخن امام رضا(ع) همیشه به کرسی می نشست و همه دانشمندانی که در این جلسات شرکت داشتند پس از مناظره با امام اعتراف می کردند که علم آن حضرت، فوق همه آنهاست و حق همان است که حضرت رضا(ع) می گوید. یعنی امام نسبت به همه اشخاص زمانشان برتر و عالم تر بودند. بنابراین زندگی حضرت رضا(ع) مشحون به مسائل علمی و تمدن سازی بود به همین روی ایشان در زمان خود به عالم آل محمد(ص) معروف شدند.
* امامان معصوم(ع) همگی به علوم مختلف زمان خود آگاهی کامل داشتند؛ چنانکه شهرت علمی امام صادق(ع) نیز فراگیر بود و شاگردانی از فرق و ادیان مختلف داشتند. چرا تنها حضرت رضا(ع) ملقب به عالم آل محمد شدند؟
** سوال بسیار خوبی است؛ دلیل این مساله شرایط متفاوت دوران امامت حضرت رضا(ع) برای ترویج علم و تمدن سازی است که در دوران امامان پیشین وجود نداشت. در مقطعی از دوران امامت امام صادق(ع) شرایط برای تعلیم معارف اسلامی و مباحثات علمی فراهم بود؛ چنانکه مرحوم شیخ طوسی در کتاب رجال خود اسامی بیش از چهار هزار نفر از شاگردان امام صادق(ع) را آورده است. اما در همین دوره، اختناق به جایی رسید که تاریخ نقل می کند اگر کسی می خواست از امام صادق(ع) سوالی بپرسد کند جرمش، خونش بود و کشته می شد. اما در عصر امامت حضرت رضا(ع)، مامون نه تنها ادعای علم و دانش، بلکه ادعای تشیع هم داشت. در واقع حاکمان بنی عباس، برای حفظ قدرت و حکومت خود، هر چیزی را که لازم بود، چه شرعی و چه خلاف شرع، انجام می دادند ومطابقت با شرع برایشان ملاک نبود و ملاک برای آنها این بود که حکومتشان بیشتر دوام بیاورد. بنابراین شرایط بهتری برای ترویج فرهنگ وتمدن اسلامی مهیا بود.
* ائمه پس از حضرت رضا(ع)، معروف به ابن الرضا هستند. آیا این نام گذاری نتیجه اقدامات فرهنگی و تمدنی حضرت رضا(ع) بود؟
** کاملا همین طور است. امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام در دوران بنی عباس به عنوان «ابن الرضا» نامیده و معروف شدند. این عنوان دو دلیل دارد؛ نخست اینکه شهرت علمی امام هشتم(ع) در مناظره با فرق اسلامی و ادیان مختلف در آن عصر چنان عالمگیر شد که فرزندان آن حضرت به عنوان «ابن الرضا» مشهور و شناخته شدند. دلیل دیگر اینکه ائمه بعد از امام هشتم(ع) ادامه دهنده نهضت علمی و تربیتی بودند که حضرت رضا(ع) در دوره بنی عباس پایه گذاری کردند. در واقع امامان بعدی، مسیر علمی و تربیتی امام رضا(ع) را ادامه دادند و تقویت کردند.
* آیا سیره و روش فکری و فرهنگی حضرت رضا(ع)، می تواند در عصر حاضر نیز به عنوان الگویی برای تمدن سازی نوین اسلامی مطرح شود؟
** بله؛ صد در صد همینطور است. سیره و سخن امام معصوم و هر آن چیزی که از امام رضا(ع) و دیگر ائمه علیهم السلام برای ما با سند صحیح به یادگار مانده، قطعا قابل استفاده و اجراست و راست ترین راه و مناسب ترین سخن به شمار می آید.
نظر شما