حضرت آیتالله خامنهای در جلسه اخیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی که با حضور سران قوا برگزار شد، درباره علاج واقعی تحریمها فرمودند: «دو راه در این زمینه مطرح است؛ نخست خنثیسازی و غلبه بر آن و دیگری هم رفع تحریمها [از مسیر مذاکره]. ما مسیر دومی را یک بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم ولی به نتیجهای نرسید».
این بیانات رهبر انقلاب، حجت را بر همه برای تمرکز روی ظرفیتها و تواناییهای داخلی در حل مشکلات بهجای چشم دوختن و دلبستن به گشایشهای خارجی تمام میکند. امام خمینی(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب تعبیری زیبا بهکار بردند که معنای آن امروز هم قابل برداشت است. ایشان فرمودند: «ما با پیروزی انقلاب از دست پهلوی رها شدیم ،اما از دست وابستگانی که تفکر آنها مرعوب آمریکا و جهان غرب است به این راحتی نجات پیدا نخواهیم کرد.» این تعبیر حکیمانه توصیفی از وضعیت اینروزهای جامعه ماست. حقیقت آن است که امروز در حوزه سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی با کسانی مواجهیم که دل در گرو غرب بستهاند و همهچیز را از دریچه ارتباط با آنها میبینند و این وابستگی ریشه بسیاری از مشکلات کشور است. آنها در حد اعلا و آرمانی، جایگاه کشورمان را در ردیف دولت عربستان سعودی میبینند؛ به این معنی که ما صرفاً بتوانیم نفت را آنهم با اجازه طرف غربی بفروشیم و در قبال آن کالا خریداری کنیم و آمریکا و اروپا با ما همان رفتاری را داشته باشند که با ریاض دارند. در نگاه این افراد که همه دستاوردهای بزرگ 40 سال اخیر را نادیده میگیرند، امکان ندارد تهران بتواند بدون وابستگی به غرب به قدرت منطقهای و جهانی تبدیل شود. این خودکمتربینی در قبال غرب همان چیزی است که بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت به آن انذار داده است. البته نکته جالب اینجاست همین کسانی که همه چیز خود را به غرب گره زدهاند، هنگامی که با توصیههای دلسوزانه نیروهای انقلابی مواجه میشوند، به بهانههای مختلف آن را نادیده میگیرند و رد میکنند.
همانگونه که رهبر انقلاب فرمودهاند ما راه پر پیچ و خم گفتوگو را یک بار امتحان کردهایم و بدعهدی و منفعتطلبی طرف غربی بر ما اثبات شده است. در این شرایط بهتر است جریانهای داخلی متفقالقول بر داشتههای خودمان تکیه کنند و از رؤیاپردازی دست بردارند. جوانهایی که با کمترین امکانات در جنگ هشتساله حماسههای بزرگی رقم زدند، اگر در عرصه اقتصادی نیز به آنها میدان داده شود، میتوانند مبدع ابتکارات بدیعی باشند.
جمهوری اسلامی در منطقه و حتی جهان از ظرفیتهای کمنظیر و استثنایی برخوردار است و با مدیریت درست اینظرفیتها میشود در حوزه اقتصادی نیز راههای نرفته را بهسرعت پیمود. رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود بهدرستی تأکید کردهاند که مشکل ما نداشتن یا ندانستن راهکار حل مشکلات نیست، بلکه نیازمند همت، شجاعت و اهتمام جدی و پیگیری برای اقدام هستیم. بهعنوان نمونه اگر در سال 1392 دولت بهجای مذاکره بینتیجه و بدفرجامِ برجامی تصمیم میگرفت با تحریمها مقابله کند و هزینههای این رفتوآمدها به پایتختهای غربی، صرف ساخت پالایشگاه در مناطق مختلف مرزی میشد، اکنون ما بهجای داشتن یک «ستاره خلیج فارس» صاحب چندین پالایشگاه بودیم. با این ایده، همچنین اشتغال افزایش مییافت و کولهبران بهجای قاچاق اجناس خارجی میتوانستند مشتقات نفتی را به همسایگان ببرند. نتیجه این ایده کوچک جلوگیری از بلوکهشدن میلیاردها دلار درآمد جمهوری اسلامی بود؛ چراکه تاجران خصوصی ریال به ریال ارز نفتی را به کشور باز میگرداندند. ولی یک مدیریت اشرافی همه این ظرفیتها را با امید بستن به دست کدخدا نادیده میگیرد. مدیریت اشرافمنش است که با نگاه ارباب رعیتی، مردم را از صحنه نقشآفرینی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به حاشیه رانده و لازم است در این نوع مدیریت بازاندیشی جدی صورت گیرد. این مردم آن هم با دستهای خالی هستند که انقلاب را بیش از 40 سال سرپا نگه داشتهاند، پس اکنون هم لازم است نگاهها از خارج به داخل بچرخد و گردش چرخهای اقتصاد کشور را به مردم بسپاریم.
نظر شما