به گزارش قدس آنلاین، علی دایی با ۱۰۹ گل در ۱۴۹ دیدار ملی برای تیم ملی ایران، از سال ۲۰۰۶ تاکنون عنوان برترین گلزن جهان را یدک میکشد.
اوایل مارس سال جاری میلادی مرحله بعدی بازی های ملی و به اصطلاح فیفادی فرا خواهد رسید و «کریستیانو رونالدو» در فوق ستاره تیم ملی پرتغال در دیدار برابر تیمهای نه چندان قدرتمندی همچون آذربایجان و لوگزامبورگ، این بخت را دارد تا آمار ۱۰۲ گل ملی خود را در ۱۷۰ بازی بهبود ببخشد و در صورت وقوع چنین اتفاقی، رکورد به نظر جاوادانه دایی که در فاصله سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۶ به ثبت رسید، محو خواهد شد.
دایی در ابتدا با ادای احترام به جانشین احتمالی خود اظهار داشت: هیچکس به اندازه او (رونالدو) استحقاق در شکستن رکورد من را ندارد. او بدون شک بهترین فوتبالیست تمام دوران است.
وی ادامه داد: ایمان دارم افرادی که سخت تلاش میکنند و مصمم هستند، پاداش خواهند گرفت و بنابراین این رکورد برای او پاداشی شایسته است.
دایی در جریان حضور در بوندسلیگا در آرمینیابیله فیلد، بایرن مونیخ و هرتابرلین، ۱۹ گل به ثمر رساند و نخستین بازیکن ایرانی شاغل در این لیگ محسوب میشد؛ او فصل ۹۷-۹۸ را در بوندسلیگا به همراه هموطنان خود «کریم باقری» و «خداداد عزیزی» سپری کرد.
دایی در ادامه گفت: من فقط در آلمان فوتبال بازی نکردم بلکه آنجا زندگی هم کردم و به عنوان یک جوان، چیزهایی زیادی یاد گرفتم چون انسان کنجکاوی هستم.
پستی در اورتون؟
دایی ۵۱ ساله در مورد داستان ها و شایعات عجیب و غریب هم حرف زد؛ شایعاتی مثل فوتش! پس از یک سانحه رانندگی و اینکه چرا در جریان یک سفر هوایی حاضر به نشستن در کنار «محمود احمدینژاد» رییس جمهوری سابق ایران نشده است.
پس از تجربه حضور روی نیمکت تیم ملی ایران و چندین باشگاه ایرانی، آخرین تماس از انگلیس با دایی برقرار شد؛ جایی که شاید پستی در انتظار دایی باشد؛ باشگاهی که عمده سهام آن را «فرهاد مشیری» هموطن وی در اختیار دارد.
مذاکرات مستقیم در این خصوص پس از اتمام شرایط مرتبط با کرونا انجام خواهد شد.
دایی که در رشته متالوژی تحصیل کرده است، در ایران در حوزه کسب و کار نیز فعالیت حرفه ای دارد و برای مثال مالک یک شرکت پوشاک ورزشی است.
تاکنون با رونالدو ملاقات کردهاید؟
نه، فقط یکبار در جام جهانی ۲۰۰۶ که تیم ملی ایران مقابل تیم ملی پرتغال به میدان رفت، با رونالدو برخورد داشتم.
موضوع انتقال شما به اورتون چیست؟ شما دوستی با فرهاد مشیری دارید.
این احتمال وجود دارد که به کادرفنی باشگاه اورتون ملحق شوم که البته افتخار بزرگی برای من است.
میتوانید به طور دقیق از پست احتمالی خود در اورتون بگویید؟
من در سطح بینالمللی بازی کردهام و تمامی دورههای مربیگری را هم گذراندهام و سرمربی تیم ملی فوتبال ایران هم بودهام اما همیشه به دنبال آموختن چیزهای جدید هستم.
از سال ۱۹۹۷ به مدت پنج سال در بوندسلیگا بازی کردید ۱۹ بار موفق به گلزنی شدید، چه خاطرهای از آن دوران دارید؟
من در آلمان فقط فوتبال بازی نکردم بلکه در آنجا زندگی هم کردم و تجربه زیادی به دست آوردم؛ آدم کنجکاوی بودم.
آیا با اشخاصی از باشگاههایی که در آنها بازی کردید (آرمینیا بیلهفیلد، بایرن مونیخ و هرتابرلین) در ارتباط هستید؟
چند ارتباط مختصر دارم؛ بعضی از آنها را در جریان نشست های فیفا و یا چنین رویدادهایی ملاقات میکنم. خیلی هم خوشحالم که بیلهفیلد به بوندسلیگا بازگشت و من هنوز واقعا طرفدار این تیم هستم چرا که این باشگاه اولین گام من برای بازی کردن در خارج از ایران بود.
با ارنست میدن دورپ (اولین مربی دایی در فوتبال آلمان در تیم آرمینیا بیلهفیلد) که باعث پیشرفت شما شد چقدر در ارتباطید؟
دقیقا همینطور است اما متاسفانه در حال حاضر با وی ارتباطی ندارم؛ البته با مربیان دیگری در مونیخ و برلین همچون اوتمار هیتسفلد و یورگن روبر هم کار کردهام و این همکاری برای من خیلی غرورانگیز است اما واقعا در آن برهه، میدن دورپ برای من مثل پدر بود و شخصیت فوتبالی من را شکل داد. برای او بهترینها را آرزو دارم و از او سپاسگذارم.
لحظه خاصی را از دوران حضور در بوندسلیگا را به یاد دارید؟ برای مثال اولین گلی که در بوندسلیگا با پیراهن بیلهفلد به ثمر رساندید.
البته؛ اولین گلم را برابر اشتوتگارت زدم که به خوبی در خاطرم هست و در آن بازی برنده شدیم.
کریم باقری هم در ادامه همبازی شما شد؛ برای شما و بازیکنان آن نسل فوتبال ایران چه اتفاقاتی رقم خورد؟
کریم باقری دستیار سرمربی پرسپولیس است و آنها به تازگی به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیدند و البته شکست خوردند؛ وحید هاشمیان هم دستیار سرمربی تیم ملی ایران (دراگان اسکوچیچ) است. مهدی مهدویکیا و خداداد عزیزی هم گاهی در امورات فنی شرکت و به عنوان مربی یا سرمربی کار میکنند و من هم با آنان ارتباط دارم.
در رشته مهندسی فارغالتحصیل شدید، اما به عنوان سرمربی کار خود را دنبال کردید و در تجارت هم فعال هستید؛ چه چیزی مسیر زندگی شما را تغییر داد؟
بعد از اینکه کفشهایم را آویزان کردم، فروشگاه البسه ورزشی افتتاح کردم و بعد از آن هم تحریمها علیه کشورمان اعمال شد و نتوانستم به آن بیزینس ادامه دهم؛ در حال حاضر هم در شرکتهای بیمه و فولاد مشغول هستم. دختر بزرگم در لندن مشغول به تحصیل است و دختر کوچکم که ۱۲ سال دارد، در ایران به مدرسه میرود و البته زبان آلمانی هم میآموزد.
سال ۲۰۱۲؛ تصادف شدید و شایعات..
بله. خیلی وحشتناک بود؛ آن اتفاق بعد از یک بازی از خارج از تهران رخ داد و من در آن مقطع سرمربی راهآهن بودم و ما در اصفهان بازی کردیم. در آن بازی تیم ما شکست خورد و من چون همیشه ترجیح میدهم که پشت ماشین بنشینم، با ماشین شخصی خودم به سمت تهران به راه افتادم و شاید فکرم زیاد درگیر بازی بود و به همین دلیل این اتفاق برای من رخ داد.
شایعات ننشستن در هواپیمایی در کنار آقای احمدینژاد (رئیس جمهور سابق ایران)...
همیشه با مردم احساس نزدیکی دارم و انسانی آزاد هستم و همواره برای آنانی زندگی میکنم که منرا حمایت کردهاند؛ به همین علت، آن روز ترجیح دادم تا به عقب هواپیما بروم و در صندلیهای اکونومی در کنار مردم بنشینم. هیچوقت علاقهای به فعالیت سیاسی نداشتم و این کار من هم حرکت سیاسی نبود.
چطور در دوران کرونا ارتباط خود را با دنیای فوتبال حفظ کردید؟
لیگهای معتبر جهان را از طریق تلویزیون دنبال میکنم، تمام بازیهای بایرن را دنبال میکنم. اهل مطالعه هم هستم.
از حضورتان در تیم ملی ایران به عنوان سرمربی بگویید.
در ایران به طور کلی در شغل مربیگری چه در حوزره باشگاهی و چه عرصه ملی، همه چیز براساس دانش پیش نمیرود و براساس ارتباطات و دوستیها رقم میخورد؛ بازیکنان ایرانی توانایی حضور در اروپا را دارند، البته شاید تعداد آنها زیاد نباشد اما اگر سوءمدیریت نبود این شمار حالا به ۱۰۰ نفر هم رسیده بود. متاسفانه فوتبال در اینجا سالم نیست.
نظر شما