به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، روز گذشته ۱۵ بهمن ماه چهارمین روز از جشنواره سی و نهم فجر با دو فیلم «زالاوا» و «مصلحت» به کار خود ادامه داد و با یک اتفاق تلخ به پایان رسید.
علی انصاریان پس از هفته ها درگیری با ویروس کرونا عصر دیروز درگذشت. جشنواره این دوره با نمایش فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» که علی انصاریان هم در آن نقش آفرینی کرده بود، کار خود را آغاز کرد. حالا درست در میانه راه این بازیگر درگذشت و عکس یادبود او در سالن سینمای رسانه فضا را بیش از پیش غمگین و تاثربرانگیز کرد.
بالاخره پس از چهار روز از جشنواره نوبت به فیلم اولی ها رسید و هر دوی آثار از ساخته های فیلمسازانی بودند که برای نخستین بار پشت دوربین فیلم بلند سینمایی قرار می گرفتند.
نکته مثبت درباره هردو فیلم ژانرهای مغفول و فراموش شده شان در سینمای ایران است. اولی درباره وحشت و دومی فیلمی معمایی ـ جنایی در بستر یک رخداد تاریخی و سیاسی.
فارغ از کیفیت هر دو فیلم می توان تنوع ژانر در فیلم های امسال جشنواره را یکی از نقاط مثبت آن ارزیابی کرد که به خوبی لحاظ شده و سبد فیلم های امسال گرچه اندک بوده و آنچنان پر و پیمان نیست اما تنوع و گوناگونی ژانرها در آن به خوبی دیده می شود.
فیلم نخست دیروز «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری بود که فیلمنامه آن به صورت مشترک توسط امیری، آیدا پناهنده و تهمینه بهرام به نگارش درآمده است.
داستان درباره یک روستای دورافتاده به نام زالاوا در کردستان است که مردمش با اتفاقات عجیبی دست و پنجه نرم می کنند. آنها گمان می کنند که روستایشان در تصاحب جن هاست و در این میان جن گیری به نام آمردان که مورد اعتماد مردم شهر است می خواهد آنها را از شر جن ها رها کند... اما رییس پاسگاه که چیزی به پایان خدمتش در آن منطقه نمانده جلوی خرافات مردم می ایستد.
فیلم یک امتیاز بزرگ دارد و آن هم رها کردن ژانرهای معمول سینماست. به ویژه برای فیلمسازی که قرار است اولین فیلمش را بسازد طبیعتاً یک خطر بزرگ به حساب می آید اما ارسلان امیری به خوبی از پس این تجربه بر آمده است.
«زالاو» می تواند مخاطب را با داستان خود همراه کند که این نکته قابل توجهی است. موسیقی و فضاسازی در کنار لوکیشن های روستا در راستای القای ترس به درستی به کار گرفته شده است؛ گرچه پتانسیل هایی که در لوکیشن ها وجود داشت، می توانست بیش از این در ایجاد ترس و وحشت به کار بیاید.
بازی ها در «زالاوا» امتیاز دیگر فیلم است که به جدی گرفتن آن کمک کرده است. نوید پورفرج با یک فاصله زیاد از نقش های پیشینش، تسلط مثال زدنی روی شخصیت استوار دارد و پوریا رحیمی سام کارش را به درستی انجام می دهد.
همیشه مقوله گیشه یکی از مهمترین بخش های تولید فیلم بوده است، این که فیلم در اکران چقدر مورد توجه قرار می گیرد یا با ذائقه مخاطب همخوانی دارد بحث دیگری است اما قطعاً «زالاوا» با تمام ضعف ها و نقاط قوتش یک تمرین خوب و قابل قبول در ژانر وحشت است.
دومین فیلم به نمایش درآمده روز گذشته، تجربه نخست حسین دارابی بود. «مصلحت» پیش از این «مصلحت نظام» نام داشت و در ادامه فیلم قبلی یعنی «دیدن این فیلم جرم است» که محمدرضا شفاه تهیه کنندگی آن را هم برعهده داشت پیشاپیش خبر از یک فیلم سیاسی می داد.
سوژه فیلم هم چنین ادعایی را تایید می کرد. اگرچه «دیدن این فیلم جرم است» به داستانی امروزی می پرداخت که جایگاه عدالت را پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب زیر ذره بین برده بود، این بار در «مصلحت» به روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی بازگشته بود. سال های حساسی که باید آرمان هایی که برایشان جنگیده شده بود حفظ می شدند و بیشتر از هر زمانی روی آنها پافشاری می شد تا همه بدانند «عدالت خط قرمز ندارد».
«مصلحت» را اگر با «دیدن این فیلم جرم است» مقایسه کنیم، چندگام جلوتر از آن ایستاده است. سوژه اش ملتهب تر و دیالوگ هایش برنده تر از فیلم قبلی شفاه است.
فیلمی که سکان هدایتش به دست یک فیلمساز اولی یعنی حسین دارابی است. او تا پیش از این چندین فیلم کوتاه ساخته و همانند ارسلان امیری در اولین قدم خود در سینما یک ژانر متفاوت را برگزیده است.
طی چندین سال اخیر بازار ساخت فیلم های سیاسی و تاریخ معاصر گرم است و سازمان هنری رسانه ای اوج نقش عمده ای در این تولیدات داشته است. کسب تجربه در این ژانر منجر به تولید آثاری شده که امروز می توان روی این ژانر مغفول در سینما حساب باز کرد و تعداد فیلم هایی که در کارنامه آن است سال به سال بیشتر می شود.
انتخاب درست وحید رهبانی برای نقش بازپرس جلالی در کنار فرهاد قائمیان که او را متفاوت تر از دیگر فیلم هایش می بینیم اتفاق خوب فیلم است. همچنین بازسازی سال های نخست انقلاب به درستی و باورپذیر اتفاق افتاده است.
باید دید فیلم تازه شفاه وقتی به مرحله اکران برسد به چه سرنوشتی دچار خواهد شد. آیا به سادگی و بی دردسر رنگ اکران می بیند یا این که باید فراز و فرودهای «دیدن این فیلم جرم است» را بار دیگر تجربه کند.
گرچه به نظر می رسد «مصلحت» سرراست است و تکلیفش با خودش روشن است و شاید بتوان گفت اعتراضش از جنس «دیدن این فیلم جرم است»، نیست.
نظر شما