تحولات منطقه

۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۲
کد خبر: ۷۳۹۸۱۸
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

انقلاب اسلامی به اعتراف سیاستمداران غربی و تحلیلی که بعضی از اندیشمندان غربی مطرح کردند و درباره آن کتاب هم نوشتند و بر آن تأکید داشتند، نخست فقط یک تحول سیاسی نبود، دوم تنها یک تحول درون مرزهای ایران نبود، بلکه آغازی بود بر بازاندیشی فکر دینی در سطح جهان و مطرح شدن اسلام مبارز و انقلابی در امت اسلامی.

البته غربی‌ها و دشمنان در تحلیل‌هایشان سعی می‌کنند تعبیر اسلام سیاسی را به کار ببرند و این تعبیر را طوری تلقی می‌کنند که گویا با اسلام واقعی فاصله دارد، ولی واقعیت این است که آموزه‌های انقلابی و سیاسی و ایجاد انگیزه در پیروان اسلام برای تلاش سیاسی و مبارزه با سلطه‌گری و استبداد در متن آموزه‌های اسلامی و در آیات قرآن کریم و در سیره پیامبر اکرم(ص) و بزرگان اسلام این موضوع کاملاً مشهود است. برجسته‌ترین آن هم حماسه عاشورا و کربلاست که هنوز هم خط مبارزه با ظلم را برجسته و روشن نگه داشته و در سطح فراتر از پیروان اهل بیت(ع) و شیعیان و مسلمانان اثرگذار بوده است. انقلاب اسلامی هم همواره این خط را دنبال کرده است.

اگر بخواهیم به نتایج انقلاب اسلامی در عرصه اندیشه‌ای اشاره کنیم، بر سه نکته می‌توان تأکید کرد: نکته نخست اینکه انقلاب اسلامی موجب شد جدی بودن مقوله دین و اثرگذاری نگاه دینی در زندگی اجتماعی در جهان مورد توجه قرار گیرد و حتی این نگاه در جهان مسیحیت امتداد پیدا کند، یعنی کسانی که به خدای متعال و قیامت و پیامبران اعتقاد دارند در کنشگری اجتماعی خود از این اعتقادات الهام می‌گیرند و چارچوب ارزشی مبتنی بر عدل و ظلم یا مبتنی بر حق و باطل را در زندگی خودشان مطرح و دنبال می‌کنند، این قطعاً یک عقبه بسیار قوی و پشتوانه فکری برای مبارزه با جریان سلطه و سرمایه‌داری استعماری را ایجاد می‌کند.

نکته دوم اندیشه معنویت‌گرایی است که در جهان بسیار مورد غفلت قرار داشت. این موضوع هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی در میان اندیشوران مطرح شد و حتی کسانی تلاش کردند نیاز معنوی انسان‌ها را بریده از ارتباط معنویت و دین مطرح کنند و یک نوع معنویت سکولار را که به نظر ما یک معنویت بدلی و تقلبی است جایگزین معنویت مبتنی بر ایمان به خدا قرار دهند. این اگرچه از نظر مبانی فلسفی قابل نقد است و هرگز نمی‌تواند یک توجیه فلسفی درستی پیدا کند، ولی آثار اجتماعی آن به هر حال قابل انکار نیست، به این معنا که اساساً کسانی هم که به دین و عالم ماوراءطبیعت براساس بیان و قرائت ادیان معتقد نیستند به اسلام و معنویت روی بیاورند. خود معنویت‌گرایی با منافع اقتصادی و سلطه‌گرایانه استکبار در تعارض آشکار است و این هم یک طرز اندیشه‌ای است.

نکته سوم که به نظر می‌رسد از هر نکته یاد شده در عرصه عمل مهم‌تر است، اندیشه مقاومت است؛ یعنی ملت‌ها می‌توانند در مقابل ابرقدرت‌ها با همه یال و کوپال و قدرت و قدرت‌نمایی‌ که می‌کنند بایستند و موفق هم باشند، به خصوص استمرار روحیه انقلابی و چالشی که نظام جمهوری اسلامی در طول این ۴۲سال پس از انقلاب با نظام سلطه داشته و این چالش هم روز به روز عمیق‌تر شده است و اینکه جمهوری اسلامی توانسته پایدار بماند و به عمر خودش ادامه بدهد و در مقابل همه توطئه‌ها و رذالت‌های جبهه استکبار، موجودیت خودش را حفظ کند برای مظلومان عالم و جوامع محروم و مردمی که در بخش‌های بزرگی از جهان احساس می‌کنند زیر ظلم و ستم جبهه استبداد هستند، الهام‌بخش بوده است.

در حقیقت احیای اندیشه مقاومت، اثر بسیار مهمی است که انقلاب اسلامی عامل آن بوده است. در مقابل دشواری‌ها و سختی‌هایی که کل جبهه استکبار و به‌خصوص رژیم آمریکا در این زمینه وارد کردند ولی این اندیشه هم توانسته رشد و گسترش پیدا کند و آمریکایی که ۴۰ سال پیش اصلاً فکر نمی‌کرد در روزگاری بخش قابل توجهی از مناطق جهان به معارضه با او بپردازند امروزه می‌بیند هم در سطح دولت‌های بزرگ و هم در سطح ملت‌ها این چالش‌ها دارد روز به روز تقویت می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.