مروری بر ادیان گوناگون و تأمل در آیینها و ساختارهای پدید آمده از آنها نشان میدهد که اسلام اجتماعیترین رویکرد را در میان دیگران دارد. بیشتر مناسک برآمده از اسلام بر تعاملات گروهی، ارتباطات اجتماعی و مشارکت مدنی تأکید داشته است. این رویکرد اجتماعی و البته برخوردار از درونمایه فرهنگی در همه آموزههای معرفتی قابل مشاهده بوده و سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نمونه گسترش یافته و انجام یافته آن است. بر این بنیاد میبینیم که مسجد از همان روزگار آغازین بر خلاف مراکز عبادی دیگر ادیان، پایگاهی برجسته برای شکلگیری مشارکتهای گسترده و گوناگون مدنی بر محور یک نگاه توحیدی بوده است.
انقلاب اسلامی ایران احیاگر جلوههای فراموش شده اجتماعی اسلام بود. هر چند که نگرههای ناسازگار نیرو گرفتن اسلام در جهان، زیرکانه کوشش میکردند تا روبنایی تقلیلی از این دین نمایش داده و در مرزهای عبادتهای فردی خلاصهاش کنند، اما امام خمینی(ره) از نظرگاهی فرهنگی و بر پایه قدرت نرم اسلامی این تصویر مخدوش را اصلاح و اسلام را در عمل همچون نیروی محرکه همه کُنشگریهای اجتماعی و زیست متعالی انسان بازنمایی کردند.
در ۱۰ سال نخست انقلاب اسلامی، مساجد به دلیل پیشینه مبارزات انقلابی و پس از آن جنگ تحمیلی به عنوان فضایی باارزش برای کنشگریهای مردمی مطرح و مورد توجه بودند. با پایان یافتن جنگ تحمیلی این خطر وجود داشت که با رونق گرفتن فعالیتهای اقتصادی و عادی شدن روند زندگی، کارکرد اجتماعی و فرهنگی مساجد دچار آسیب شود. همزمان نیز رویکرد سخت دشمن به سوی فعالیتهای فرهنگی و نفوذ از راه ایجاد دگرگونیهای هویتی و رفتاری آغاز شده بود. رشد تدریجی فناوری، شکلگیری طبقه متوسط اجتماعی با برخورداری از توانایی مالی بهتر، حرکت رسانههای گروهی به سوی گسترش گونهای تجملخواهی، همه و همه زمینههای یک دگرگونی فرهنگی خطرناک را آماده میساخت که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن با تعبیر شبیخون فرهنگی و بعدتر تهاجم فرهنگی یاد کردند.
همزمان با همین دگرگونیها، شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان مهمترین نهاد سیاستگذاری فرهنگی کشور با توجه به خطرات یاد شده و در راستای بهره بردن از ظرفیت مدنی مسجد، طرح برپایی ستاد عالی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد را در ۱۸ اسفند سال ۷۱ مصوب کردند. بر این اساس کوشش شد تا از ظرفیت این کانونها بهعنوان فراسپهری برای جذب جوانان، ارتقای ارتباطات اجتماعی، گسترش روحیه همکاری و مشارکت و البته آموزش مهارتهای تخصصی فرهنگی با هدف توانمندسازی در رویارویی پویا با آسیبهای فرهنگی شکل گرفته در جامعه بهره برده شود. پرورش صدها هنرمند در عرصههای گوناگونی چون نمایش، سینما، شعر، ادبیات داستانی و... حاصل رونق فعالیتهای کانونهای مساجد در دهه ۷۰ و بخشی از دهه ۸۰ است. ولی متأسفانه با گذشت زمان و ضعف مدیریتهای اجرایی به تدریج نقش این کانونها کمرنگتر شد. از جمله دلایل این کمرونقی بهره نبردن ایده درخشان کانونهای فرهنگی هنری مساجد از ظرفیتها، قالبها و الگوهای روزآمد جامعه بود. روشن است که ایده کانون در سرشت خویش همان توسعه مشارکت مدنی مبتنی بر نگره الهی و دینی بوده است، ولی نباید فراموش کرد که در طول زمان و با توجه به دگرگونیهای جامعه نیازمند به کارگیری زبان و ابزارهای تازه هستیم. عدم بهره کانونهای مساجد از ابزارهای روزآمد و هماهنگ با زبان مخاطب جوان و نوجوان زمینه کمفروغی را فراهم آورد.
ولی نباید فراموش کرد ظرفیت درونی مسجد و چارچوبهای شکلی گوناگونش چون کانونها، هیچ گاه از بین نخواهد رفت، آنچه بدان نیاز داریم بازنگری در الگوهای اجرایی و ابزاری ایفای نقش این کانونها در جامعه است. امروز اتفاقاً میتوان امیدوار بود که با اصلاح رویکرد اجرایی کانونها بتوانیم زمینه حضور فعالانهتر جوانان بهعنوان گروه مولد اجتماعی را در مساجد ایران اسلامی فراهم آوریم.
نظر شما