تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۳
کد خبر: 743934

دین و اراده آزاد آدمی

حجت‌الاسلام حمیدرضا شاکرین، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه

شماری از بحث‌کنندگان حوزه مطالعات دینی، دین و تعالیم آن را محدودکننده و مانعی بر سر راه آزادی انسان می‌انگارند. برای مثال سالمون رایناخ، دین را به مثابه مجموعه اموری معرفی می‌کند که مانع کاربرد آزاد قوای ماست. این‌گونه قضاوت درباره دین مبتنی بر نگره فردمدارانه لیبرالی است.

برخلاف دیدگاه رایناخ، نه تنها دین و شریعت مانع آزادی نیست، بلکه در نگاه قرآن فلسفه و رسالت دین، آزادسازی انسان از همه قیدها و وابستگی‌های غیرالهی و غیرتوحیدی است. بدین‌سان، آزادی در دین الهی اسلام به نیکوترین وجه و براساس مبانی استواری مورد توجه قرار گرفته‌‏است. همچنین امیرمؤمنان‌‏علی(ع) فرموده است: «اَیُّهَا النَّاس اِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لا اَمَهً وَ اِنَّ النَّاسَ کُلُّهُمْ اَحْرارٌ»؛ «ای مردم! همانا آدم نه برده خلق شد و نه کنیز و همانا آدمیان همه آزادند» نیز از آن حضرت روایت شده است: «لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً»؛ «بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده‌‏است».

در عین حال، تلقی اسلام از آزادی و ارزش و جایگاه آن، با تلقی لیبرالی متفاوت است. شماری از این تفاوت‌ها عبارت است از:

۱.لیبرالیسم اغلب ناظر به آزادی منفی است، اما اسلام به آزادی مثبت نظر دارد. آزادی منفی نبود محدودیت، اجبار، تکلیف و الزام از بیرون اراده فرد توسط دین، دولت، جامعه و… است. آزادی مثبت اما فقدان مانع در راهی است که فرد عقلاً و واقعاً می‌تواند و باید انجام دهد. آزادی منفی رهایی «از» بایدها و نبایدهاست و آزادی مثبت آزادی «برای» رشد و کاربست توانش‌ها در جهت رسیدن به اهداف و آرمان‌های مطلوب. در اسلام همه چیز از جمله آزادی، ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد: «ا ِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». بنابراین آزادی نیز ابزار و راهی به سوی غایت برین و سعادت و کمال فرجامین آدمی است. غایت آزادی در اسلام، صرف تأمین خواست‌ها و تمنیات مادی نفسانی نیست، بلکه بیش از همه، استفاده از آن برای رشد اخلاق و فضائل و رسیدن به مراتب عالی کمال و معنویت مورد تأکید است.

۲. آزادی در اسلام، ارزش برین و غایت نهایی قلمداد نمی‌شود و در رتبه فراتر از عدالت و دیگر ارزش‌های بنیادین قرار نمی‌گیرد.

۳. آزادی در اسلام میل به مطلق ندارد. اسلام هرگز با لجام گسیختگی، هنجارزدایی و بی‌بند و باری‌های لیبرالی سر سازش ندارد. در مقابل، اسلام با گشودن روزنه‌ای به جهان درون، فراخنای وسیع‌تری برای آزادی لحاظ می‌کند. گستره آزادی در اسلام رهایی از هرگونه سرسپردگی و عبودیت در برابر غیر خدا، اعم از معبودهای درونی و بیرونی است. پروفسور روزنتال در این باره می‌نویسد: «در زبان سیاسی اسلامی برای آزادی از واژه حریت استفاده می‌شود که نقطه مقابل عبودیت (غیر خدا) است و در دو معنا به کار می‌رود؛ یکی رهایی از هر آمریت دنیایی و دیگری رهایی از تمنیات درونی برای وسوسه‌های مادی».

۴. آزادی در اسلام همراه با مسئولیتی متعالی است. هر کسی در عین بهره‌مندی از مراتبی از آزادی، بار مسئولیت حرکت در جهت رشد و تکامل انسانی خویش، خانواده، نزدیکان، جامعه و به طورکلی همنوعان خود را در حد توان، بر دوش دارد. قرآن مجید در این باره می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ …»‌ ای کسانی که ایمان آورده‏اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ‌ها هستند نگه دارید. پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز فرمودند: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.