تحولات لبنان و فلسطین

بدون شک بسیاری از سنت‌ها، اَشکال عزاداری و حتی غذاهای وقت افطار و سحر که ما ایرانی‌ها امروزه در ماه رمضان با آن‌ها سروکار داریم، ریشه‌ای در فرهنگ گذشته ما دارند که با نقب زدن در دل تاریخ، می‌توان به بسیاری از آن‌ها دست یافت.

از اشتیاق برای روزه‌داری تا سینی‌های زولبیای گرم

بدیهی است بسیاری از این سنت‌ها و آیین‌ها با توجه به شدت ظهور و بروزی که در زندگی ما ایرانی‌ها داشته، اهمیت روایت کردن آن به فراموشی سپرده شده و خیلی کم به خاطرات و روایت‌های تاریخی‌مان راه پیدا کرده‌اند. آنچه می‌تواند به چشم یک غنیمت به آن نگاه شود، روایتی است که سیاحان و گردشگران خارجی از سنت‌ها و آیین‌های ماه رمضان در ایران داشته‌اند. ما در این گزارش سعی کرده‌ایم خلاصه‌ای از آنچه را درباره ماه رمضان در ایران، در سفرنامه‌های سیاحان اروپایی‌ها آمده روایت کنیم.

از اشتیاق برای روزه‌داری تا شلوغی بازار

از آنچه انگلیسی‌ها از رمضان در ایران روایت کرده‌اند و به فارسی نیز ترجمه شده می‌توان به خاطرات برادران شرلی اشاره کرد که روایت سفرشان به ایران در زمان صفویه از چنان اهمیتی برخوردار است که به عنوان یکی از منابع تاریخ صفویه مورد استناد قرار می‌گیرد. آنتونی و رابرت در این سفرنامه‌، درباره آداب ایرانیان هنگام افطار و اشتیاق روزه‌داران برای تدارک سفره، افطاری و نذری دادن و پخش سینی‌های غذا صحبت کرده‌اند. آنتونی در مورد اعمال مذهبی در این ماه نیز می‌نویسد: «تقریباً در همان اوقاتی که در انگلیس پرهیز می‌داریم، این‌ها روزه می‌گیرند که ۲۹ روز طول می‌کشد؛ در تمام روز هیچ غذایی نمی‌خورند تا اینکه غروب می‌شود، آن‌وقت افطار می‌کنند و تمام شب را به خوشگذرانی می‌پردازند».

هنری مارتین، کشیش انگلیسی مسیحی از دیگر کسانی است که درباره ماه رمضان در ایران گزارش‌هایی را در سفرنامه‌اش آورده است. البته از آنجایی که مارتین پس از ورود به ایران با برپایی جلسات مناظره با علما، تبلیغ در میان مردم و بازار و نگارش رساله‌هایی در رد نبوت خاصه و اعجاز قرآن، سخت می‌کوشید ایرانی‌ها را به مسیحیت درآورد، می‌توان منشأ دیدگاهی چون هیجانی و احساسی خواندن رفتارهایی چون روزه‌داری توسط او را به راحتی پیدا کرد. مطابق گزارش او، مردم شوقی آتشین به دین و یک هیجان شدید به ریاضت‌های سفت‌وسخت دارند. مارتین اشاره می‌کند در ظهر تمام شهر به مسجد جامع می‌رفتند و در ماه رمضان همه‌ خانواده نصفه‌شب برای غذا خوردن بی‌موقع، به‌منظور تقویت خودشان برای پرهیز از خوردن در روز، برمی‌خاستند.

اشاره به شلوغی بازار و بناکردن روایت رمضان حول این موضوع را طبیعتاً زنی انگلیسی چون کلارا کولیور رایس بهتر می‌توانسته روایت کند. او در کتابش با عنوان «زن‍ان‌ ای‍ران‍ی‌ و راه‌ و رس‍م‌ زن‍دگ‍ی‌ آن‍ان‌» درباره رمضان در اواخر دوره قاجار این‌گونه می‌نویسد:«در این روزها بازار داد و ستد، قنادی‌ها، قصابی‌ها و شیرینی‌فروشی‌ها بسیار گرم است».

از اهتمام شاهان‌صفوی به روزه‌داری تا سینی‌های زولبیای گرم

کسی که تاریخ‌نگار انگلیسی، ادوراد گیبون او را کنجکاوترین سیاح دنیای جدید می‌دانست، سفر جهانگردی را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و بیشترین تمایلش برای این سفر، عشق به دیدن ایران بود. سر ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی دو بار به ایران سفر کرد و نخستین جهانگرد اروپایی بود که توانست زبان فارسی را یاد بگیرد و نخستین کتابش را با موضوع سفر به ایران بنویسد.

او در بخشی از سفرنامه‌اش درباره اهمیت ماه رمضان در دربار شاهان صفوی به لغو سفرهای شاهان صفوی در ایام ماه مبارک اشاره کرده و می‌نویسد: «عصر روزی که برای به جا آوردن مراسم تودیع و خداحافظی نزد صدراعظم رفته، اظهار کرد روز پیش یکی از حضرت شاه خبر آورده که معظم‌له به جای اینکه سفر قزوین را ادامه دهد، از میان راه بازگشته تا از طریق قم به شهرک تهران برود و ماه رمضان را که ایام روزه‌داری است در آنجا به سر برد».

شاردن در قسمت دیگری از سفرنامه‌اش به جشن ایرانی‌ها به مناسبت پایان ماه رمضان اشاره کرده و نوشته است:«روز هشتم، برابر با ماه شوال، آخرین روز رمضان، ماه دیده شد و مردم به دیدن آن شادمان شدند، زیرا ماه روزه‌داریشان به پایان رسیده بود».

اشتیاق فرانسوی‌ها برای کاوش‌های باستان‌شناسی موجب شده بود مارسل اوگوست دیولافوا به همراه همسرش مادام ژان، سه بار از سوی دولت فرانسه راهی ایران شوند و بتوانند هر آنچه از کاوش‌هایشان در شوش پیدا کرده بودند را با خود ببرند.

دیولافوا و همسرش علاقه بسیاری به کاوش در مساجد و زیارتگاه‌های ایران عصر قاجار داشتند، اما برخی اعتقادات درباره نبود غیرمسلمانان در مساجد و اماکن مذهبی به‌ویژه در ماه رمضان وجود داشت؛ وی به این مسئله در یادداشت‌های خود اشاره کرده و نوشته است: «سه روز به پایان ماه رمضان مانده بود و دیگر وقت آن بود که برویم و از مسجدها و بناهای مذهبی و تاریخی اصفهان دیدن کنیم. متأسفانه ظل‌السلطان حکمران مقتدر اصفهان در این روزها سفر رفته بود و سردار میرزا تقی خان که پزشک بود و محرم اسرار شاهزاده و در غیاب او اداره امور را به عهده داشت، آن قدر قدرتمند نبود که بتواند به اولیای متعصب این بناهای مذهبی دستور بدهد این فرصت را به ما بدهند».

هانری دالمانی فرانسوی در دوران قاجار در ایران حضور داشت و در بخشی از سفرنامه‌اش به رونق مشاغلی چون قنادی‌ها و قصابی‌ها اشاره می‌کند و از تنوع خوراکی‌ها به وقت افطار و سحر این‌طور می‌نویسد:«در هر افطاری سینی‌های زولبیای گرم آن‌ها به یک چشم به هم زدن خالی می‌شود. این دسر مخصوص ماه رمضان است».

از شلیک توپ برای افطار تا عزاداری برای حضرت علی(ع)

آفاناس کاتف، جهانگرد روس در سال‌های ۱۶۲۴-۱۶۲۳ در دوران صفویه به ایران سفر کرده و از ماه رمضان به عنوان یکی از اعیاد ایرانیان نام برده است. او در بخش عیدهای ایرانیان، درباره‌ رمضان می‌نویسد: «رمضان دیگر عید ایرانیان است که مردمان در آن روزه می‌گیرند؛ بدین صورت که هیچ‌کس در روز هیچ چیز نمی‌خورد و نمی‌آشامد. به‌محض اینکه آفتاب غروب کرد همه شروع به خوردن و آشامیدن می‌کنند و در میدان به تفریح و رقصیدن می‌پردازند و نمایش‌های گوناگون نشان می‌دهند. شب همه شب، شمع‌ها و پیه‌سوزها و چراغ‌ها روشن است. روزه گرفتن برای آن‌ها اجباری نیست هر کسی مایل باشد روزه می‌گیرد و کسی که مایل نباشد روزه نمی‌گیرد».

انگلبرت کمپفر، پزشک و طبیعی‌دان اهل آلمان در دوران شاه عباس اول از جانب دولت سوئد به عنوان سفیر به ایران آمد. کمپفر همچنین در یادداشت‌هایی درباره اهمیت ماه رمضان در ایران این‌گونه می‌نویسد: «از اعیاد دینی، عید [پایان‏] ماه رمضان است که آن را فصل روزه می‌گویند و ماه نهم سال در تقویم اسلامی است. در این ماه بود که [به تصریح کتاب مقدس مسلمانان‏] قرآن بر حضرت محمد نازل شد. در این ماه که رمضان خوانده می‌شود، مردم همه در روز می‌خوابند و هنگام عصر بلند می‌شوند. هر روز غروب در مرکز شهر توپ می‌اندازند تا هنگام [افطار] را خبر دهند. مردم با شنیدن صدای توپ از خواب برمی‌خیزند و غذا می‌خورند و سپس به تلاوت قرآن و خواندن نماز می‌‏پردازند. در نیمه‏‌شب دوباره غذا می‌خورند و شب را به روز می‌‏رسانند و با دمیدن سپیده صبح دوباره می‌خوابند. زندگی آن‌ها در سراسر این ماه بر این‏ روال است.

وی نزدیک به دو سال در ایران اقامت داشت. کمپفر در بخشی از سفرنامه خود درباره مناسبت شب‌های قدر می‌نویسد: «شب‌های قدر، یعنی ۱۹، ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان است. مردم در این شب‌ها که شب‌های استجابت دعاست، در مساجد یا در خانه‌ها به دعا و نیایش می‌پردازند».

کمپفر در سفرنامه خود این‌طور به روزه‌داری شاه صفوی و پایبندی شدید مردم به روزه‌داری در طول ماه رمضان اشاره می‌کند:«شاه سلیمان نیز یک ماه تمام به‌همراه ملت خود روزه می‌گیرد و روزه‌ خود را حتی با نوشیدن یک قطره آب نمی‌شکند. با سرآمدن فصل روزه‌داری، مردم همه جمع می‌شوند و گویا به‌مدت سه روز ضیافت دارند».

پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی بود که در عصر صفویه قدم به خاک ایران‌زمین گذاشته و شرح کاملی از خاطرات، مشاهدات و یافته‌های خود از ایران عصر صفوی را در سفرنامه مشهور خود گنجانده است. دلاواله در این سفرنامه ضمن پرداختن به وضعیت سیاسی این عصر، نگاه ویژه‌ای نیز به اوضاع فرهنگی و آداب و رسوم ایرانیان در ایام مختلف دارد. او درباره عزاداری‌ها در این ماه چنین می‌نویسد: «روز بیست و یکم ماه رمضان هر سال، مراسمی از طرف مردم، به مناسبت شهادت علی(ع) رهبر بزرگ و مورد احترام شیعیان انجام می‌گیرد… در این روز دو دسته مهم، که هر کدام نماینده یک قسمت شهر هستند، به راه می‌افتند و تعداد زیادی از سران و بزرگان کشور نیز در دسته مورد علاقه خود شرکت می‌کنند و در این کار بر یکدیگر سبقت می‌گیرند؛ حتی اگر خود شاه نیز در اصفهان باشد به انتخاب خود، با یکی از دسته‌ها که بیشتر طرف توجه او باشد، همراهی می‌کند».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.