قدس آنلاین: در روایتی که در امالی شیخ طوسی و بحارالانوار آمده است مردی از امام جعفر صادق(ع) سؤال کرد: آیا این حدیث که شنیدهام صحیح است که شیعه مؤمن و محب علی(ع) خوشترین حالاتش وقتی است که جان می دهد و دیگران غبطه به حالش می برند؟ امام فرمود: بله، چنین شخصی وقتی به حال احتضار افتاد، رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین و جبرئیل و ملکالموت(علیهمالسلام) نزد او میآیند و ملکالموت از امیرالمؤمنین(ع) می پرسد: آیا این شخص به شما محبت داشته و از دشمنان شما متبری بوده است؟ امام(ع) میفرماید: بله! این شخص محب من و دشمن دشمنان من بوده است. آنگاه رسول خدا خطاب به جبرئیل می فرماید: ای جبرئیل! شاهد باش و این جریان را به حضور خدا گزارش ده که این شخص محب علی بوده و علی هم محب بودن او را تصدیق کرده است. در این موقع ملک الموت به آسانی او را قبض روح می کند که خوشترین حالات محب علی در آن موقع است. چنان که علی(ع) خود به حارث همدانی فرمود: ای حارث همدانی هر که بمیرد از مؤمن و منافق مرا رویاروی میبیند، دیدگان او مرا می شناسد و من نیز او را به وصف ونام وعمل می شناسم. تو در نزد صراط مرا میشناسی، پس از هیچ لغزشی بیم مدار. تو را در حال تشنگی شربت سردی بنوشانم که آن را در شیرینی عسل پنداری. من به آتش دوزخ هنگامی که آن را بر دوزخیان میگشایند گویم: این مرد را رها کن و به او نزدیک مشو، رهایش کن و به او نزدیک مشو، که ریسمان او به ریسمان وصی پیامبر(ص) متصل است.
شکوفایی چهره سید اسماعیل حمیری در لحظه احتضار یکی از نمونههای توجه علی(ع) نسبت به پیروان خود است.
در جلد 2 الغدیر آمده است که سید حمیری در دوران زندگی خود فردی ناصبی و مخالف اهل بیت(ع) بود اما یک روز توفیق الهی نصیبش گشت و سید اسماعیل حمیری شیعه شد. وی پس از این تحول اعتقادی و شیعه شدن، اشعار بسیاری در فضائل و مناقب پیامبر و خاندان پاک ایشان، خصوصا اشعار بسیار زیادی در فضائل علی(ع) سروده است. حادثهای هنگام فوت ایشان اتفاق افتاده است بشیر بن عمار آن را نقل کرده است. او گفته است که در رمیله بغداد، به هنگام وفات سید حاضر بودم. او فرستادهای را به سوی قصابان کوفه فرستاد تا آنان را از وفات خود آگاه کند، کوفیان وقتی از حال و وفات سید اطلاع یافتند با هفتاد کفن به جانب سید روی آوردند، سید مردی خوش صورت و گشادهرو و ستبر شانه بود. بشیر میگوید: چون همگی حاضر آمدیم، سید به سختی افسوس میخورد و آه میکشید و چهرهاش چون قیر سیاه شده بود و گروهی از همسایگانش که شیعه نبودند نیز در نزد وی حاضر بودند. از این پیشامد، شیعیانی که آنجا بودند اندوهناک و ناصبیان شادمان شدند و شماتت کردند و گفتند: این عاقبت شیعه شدن است. اما سید دیگر سخن نگفت تا آنگاه که به هوش آمد و دیدگانش را گشود و به جانب قبله و سمت نجف اشرف نگاه کرد و همه رویش سپید و تابان شد. سید اسماعیل در همان حال لبخندی زد و این اشعار را سرود: کسی را دوست دارم که چون دوستی از دوستانش بمیرد، در لحظه مرگ با او به بشارت و شادی روبرو میشود. و چون دشمن وی که دیگری را دوست دارد بمیرد، راهی جز به دوزخ نخواهد داشت. ای ابا حسن! جان و خاندان و مال و آن چه دارم، فدایت باد. ای ابا حسن، من به فضیلت و برتری تو آشنا و من به ریسمانی از محبت تو چنگ زده ام. تو جانشین و پسر عمّ مصطفائی و ما دشمنانت را دشمن میداریم و از آنان دوری میکنیم. سرزنشگری مرا، درباره علی و پیروانش سرزنش کرد و من گفتم خدا دشمنت باد که سخت نادانی. دوستان تو، مؤمنان رهیافته و رستگارند و دشمنانت مشرک و گمراهند. پس خودش دیدگانش را بست و جان او گوئی شعلهای بود که خاموش شد.
امیرالمومنین(ع) در روایتی از پیامبر خدا(ص) در باره چگونگی فریادرسی پیامبر و اهل بیت(ع) نسبت به مردم در قیامت نقل نمودند که بسیار حایز اهمیت است. حضرت فرمود: چون روز قیامت شود حسابرسی شیعیان ما بما واگذار میشود، پس هر که مظلمه و بدهی و گناهش میان او و خداوند است ما داوری مینماییم، هر چه حکم کنیم خداوند امضاء میفرماید و هر کس مظلمهاش میان او و مردم است، ما از مردم تقاضا میکنیم او را ببخشند و آنان میبخشند و هر کس مظلمهاش میان او و ما اهل بیت است ما سزاوارتر از همه کس به بخشش و عفو و گذشت میباشیم.
کارسازی و رفع مشکل مردم، اختصاص به دوران حیات پیامبر و ائمه اطهار(ع) ندارد، بلکه هر که بعد از شهادتشان هم به آنان متوسل شود و یا برای درخواست حاجت به زیارت قبور مطهرشان بشتابد، مشمول عنایت آن بزرگواران خواهد بود. به امید آنکه با تمام وجود پیرو علی(ع) باشیم.
نظر شما