به گزارش قدس آنلاین، روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
در اینجا قصد داریم چند کلامی را در باب سقوط موصل و نتایج فاجعهبار آن بنویسیم.
عوامل موثر در این حادثه
۱. عوامل خارجی
آمریکا و کشورهای غربی
درخصوص توطئههای کشورهای غربی و در رأس آنان آمریکا، میتوان به بدعهدی این کشور در کمکرسانی به عراق از نظر حملات هوایی - که پروسه آن پیش از حمله داعش شروع شده بود - اشاره کرد. این اقدام دولت اوباما برخلاف توافقات استراتژیک صورتگرفته سال۲۰۰۸ بود. اوباما در انتقام از عدم دخالت نوریالمالکی در جنگ سوریه بهسود محور غربی-عربی و نیز حمایت وی از بشار اسد دست به این اقدام زد.
حمایتهای ترکیه، قطر و عربستانسعودی
این کشورها از طریق حمایتهای مالی و حتی نیروی انسانی (مانند تروریست داعشی-سعودی، فیصلالعنزی که باعث به شهادت رساندن نیروهای عراقی بسیاری شد) و نیز کمکهای لجستیکی، تسلیحاتی، آموزشی و رسانهای در سقوط موصل موثر بودند. آنها از طریق شبکههایی همچون الجزیره و العربیه و نامیدن ارتش عراق بهنام «ارتش المالکی» یا «ارتش صفوی» و نامیدن داعشیها بهنام «انقلابیون قبایل عربی عراق»، تلاش بسیاری در بسیج افکارعمومی و انتقال تصویری غلط به جهان عرب درجهت حمایت از داعشیان به عمل آوردند.
در اینجا لازم است به نقش ترکیه اشاره کرد که طبق گزارشهای رسانهای، برخی از زنان فرماندهان داعشی که در اردوگاه الهول در مرز عراق و سوریه زندانی هستند و هنوز عقاید داعشی دارند، به کشور ترکیه فرار کرده و در آنجا پناهنده شدهاند تا روزی بهزعم خود برای بازپسگیری مناطق ازدسترفته خود دوباره بازگردند!
۲. عوامل داخلی
اگرچه برخی از این عوامل قصدی نبوده، اما اهمال و تقصیر در آن غیرقابل چشمپوشی است. ازجمله این عوامل میتوان به برخی امور اشاره کرد.
سیاستهای غلط نوریمالکی اعطای امتیازات بسیار به اقلیم
نوریالمالکی با دادن امتیازهای بسیار به اقلیم باعث شد اقلیم تا سنجار نفوذ کرده و اساسا پیشمرگه با هماهنگی ارتش عمل نکند. این اقدام، منجر به خیانت پیشمرگه به مردم سنجار و تنها گذاشتن ایشان با داعش شد.
استخدام افسران بعثی در ارتش
المالکی با وارد کردن افسران سابق بعثی به ارتش و نیز ارتقای افسرانی صرفا متملق و ناکارآمد -به دلایل سیاسی- باعث فساد بیشتر در ارتش شد و عملا در سیستم امنیتی و نظامی کشور که تحتنظر فرمانده کل نیروهای مسلح بود، ناهماهنگی بهوجود آمد بهگونهای که در آن روزها، ناهماهنگیها و عدم همکاری فرماندهان و نیز خیانت برخی از آنها باعث بینظمی میان نیروها و عقبنشینی آنان بدون کمترین نبردی شد.
تفرقهگرایی سیاستمداران اهل سنت
سیاستمداران و سران قبایل اهل سنت با دمیدن در آتش فرقهگرایی، باعث دور شدن هرچه بیشتر مردم مناطق شمالی و غربی از نظام سیاسی شدند، شروع این اقدامات همزمان با بهار عربی بود و پس از مدت کوتاهی، جو فرقهگرایی بر این مناطق حاکم شد. پولهای سیاسی به میادین تظاهرات نفوذ کرد و نیروهای افراطی و فرقهگرا بر فضای اعتراضات و میادین سیطره یافتند بهگونهای که با شعارهایی مانند «قادمون یا بغداد (بغداد ما درحال آمدن هستیم)» و همچنین شعارهایی با محتوای پاکسازی بغداد و دولت از شیعیان و مواجهه مسلحانه با ارتش عراق، عملا باعث شدند این مناطق در یکسال مانده به هجوم داعش، به استانهایی شبهخودمختار تبدیل شوند تا جایی که استانداران آن همچون اثیلالنجیفی (استاندار وقت موصل) یا احمدعبدالله الجبوری (ابومازن) (استاندار وقت صلاحالدین) هیچ اهمیتی به دولت مرکزی ندهند. در نتیجه در این استانها نیروهای مسلح افراطی بهراحتی رفتوآمد میکردند و دولت مرکزی نیز بهدلیل عدم همراهی استانداران قادر به انجام کاری نبود.
البته این موارد به غیر از باز کردن راه برای ورود داعش و درگیریها با فرماندهان منصوب دولت (مانند درگیری لفظی معروف میان مهدیالغراوی فرمانده ستاد عملیات مشترک موصل با اثیلالنجیفی همزمان با شروع حملات تروریستها به این استان) بوده است.
برای مثال اثیلالنجیفی استاندار موصل رسما خواستار خروج ارتش و پلیس فدرال از این استان در زمان اندکی قبل از هجوم داعش و نیز خواستار حمایت بینالمللی از داعشیها تحتعنوان «گروههای مسلح و نیروهای قبایل و نیروهای سابق بعثی» شده بود!
در همین راستا نباید کمکهای مالی برخی سیاسیون عراقی به تروریستها مانند کمکهای مالی و حمایت رسانهای خمیسالخنجر، سیاستمدار معروف فعلی عراقی از تروریستها تحتعنوان حمایت از «انقلابیون قبایل عربی عراق» را فراموش کرد.
نقش فعالان رسانهای
در اینجا نیز نباید از نقش فعالان رسانهای غربگرا یا اخوانی عراق در این زمینه غافل شد. کسانی همچون عامرالکبیسی، عمرالجنابی، عامرابراهیم، زیدعبدالوهاب الاعظمی، شاهوالقرداغی و... و همچنین شبکههای الشرقیه، التغییر، الرافدین، الفلوجه و... که تمامی این شبکهها و فعالان از هجوم داعش، تحتعنوان «انقلابیون قبایل عربی عراق» حمایت کرده و تمام تلاش خود را برای جهتدهی افکارعمومی علیه ارتش عراق تحتعنوان «ارتش المالکی» یا «ارتش صفوی» بهکار بردند. همین افراد نیز در زمان اعتراضات اکتبر رنگ عوض کرده و حامی این اعتراضات شدند و یکی از اشتباهات معترضان نیز این بود که به کلام مرجعیت اعلای نجف، مبنیبر نظم دادن به صفوف خود و بیرون راندن نفوذیها عمل نکردند و همین باعث رویگردانی بسیاری از مردم در قشر خاکستری عراق (الاغلبیه الصامته) از آنان شد.
اشتباهات سران قبایل در این خصوص
نباید سران قبایل مانند علیحاتم سلیمانالدلیمی و برخی فریبخوردگان از اهالی این مناطق را نیز از یاد برد که همگی با رویی باز از ورود داعش استقبال کردند. هرچند برخی نیز از روی ترس و تهدید مجبور به این کار شدند. درخصوص استقبال از اقدامات داعش در روزهای ابتدایی نیز میتوان به داستان چگونگی شهادت شهید مصطفیالعذاری بهعنوان نمونه اشاره کرد.
نتیجهگیری
بهطور کل تمامی این عوامل دستبهدست هم دادند تا فاجعه سقوط موصل و بقیه مناطق استانهای غربی و شمالی رخ دهد که البته اگر فتوای مرجعیت اعلای عراق در مقام اول و رشادت مردم جنوب و مرکز عراق در مقام دوم و نیز کمکهای کشور برادر عراق یعنی ایران به فرماندهی شهیدسلیمانی نبود، داعش با وضعیت به وجود آمده ناشی از فروپاشی ارتش بهدلیل فساد موجود میان برخی از فرماندهان و فساد و درگیریهای سیاسی موجود در عراق، توانایی رسیدن به اماکن مقدس عراق را داشت.
مغلوبان این حادثه
از بزرگترین شکستخوردگان این حادثه فاجعهبار، خود جریان اهل سنت و اهالی آن بودند که بهخاطر اشتباهات نخبگان، رهبران سیاسی، سران قبایل و برخی از رجال دین -که همیشه پس از سال۲۰۰۳ بهجای تقویت خود بهعنوان یک اقلیت قوی، در رویای سراب تسلط اقلیت بر اکثریت مانند دهههای پیشین عراق بودند- دست به انتحار سیاسی و باز کردن مرزهای خود برای ورود تروریستها زدند. این موضوع باعث شد بسیاری از اهل سنت عراق شهید یا آواره شوند. این درحالی است که پس از این حوادث، قدرت سیاسی اهل تسنن بهشدت ضعیف شد و همین نخبگان و سیاسیون ایشان همچون خمیسالخنجر و ابومازن، وارد نظامی شدند که منتقد آن بودند. برخی دیگر نیز مانند اثیلالنجیفی، یحییالکبیسی و طارقالهاشمی به ترکیه فرار کرده و گروهی دیگر مثل اسامهالنجیفی و علیحاتم سلیمانالدلیمی به اربیل پناهنده شدند. عدهای دیگر نیز مانند رافعالعیساوی تن به معامله با برخی سیاسیون شیعی دادند تا فقط برای بار دیگر وارد فضای سیاسی شوند. در پایان باید گفت معارضان دیروز شیعی و کرد و تعدادی اپوزیسیون سنی ۱۸سال قبل، به ورود نیروهای بیگانه به عراق برای رهایی از نظام وحشتناک و دیکتاتوری صدام تن دادند اما تا بهامروز بهدلیل این تصمیم مورد ملامت قرار گرفته بلکه خود آنان نیز امروز، خویشتن را مبری از این موضوع میدانند و به غلط بودن آن اعتراف دارند. حال با این وضعیت به نخبگان و سیاسیون و سران قبایل مناطق غربی و شمالی عراق چه باید گفت که برای طمع بازگشت حکومت بهطور کامل به اقلیت نهتنها به ورود نیرویی بیگانه تن دادند بلکه اجازه ورود به یک نیروی تروریستی را داده، مرزهای خود را بهسوی آنها باز کردند و آنان را در ابتدا یاری کردند؟!
تصمیمی که نهایتش این شد این تروریستها به هلاکت رسیده، برخی از این نخبگان، سران قبایل و سیاسیون به اربیل، ترکیه، قطر یا اردن گریخته و گروهی دیگر نیز به همین سازوکار سیاسی اما اینبار با موضعی بسیار ضعیفتر از گذشته تن دهند درحالی که میلیونها تن آواره شده و هزاران جوان از مناطق جنوبی و مرکزی عراق بهدلیل این تصمیمات اشتباه، اهمال و فسادهای وحشتناک اصحاب سلطه در آن زمان، جان خود را از دست دادهاند.
نظر شما