رهبری فرمودند: این خبر برای من خبر خوشحالکنندهای نیست چرا که صرفاً شما پول دادهاید و آنها نیز با شما قرارداد بستهاند. آنجا فرمودند: من اساساً با هر کاری که میتوان در داخل انجام داد و به خارج سفارش میدهید، مخالفم. بعد هم خودشان اضافه کردند ممکن است بگویند کارگردانهای ما قوت کارگردانهای خارجی را ندارند، ولی حضرت آقا گفتند: شما چند دفعه که هزینه کنید و فرصت آزمون و خطا را به کارگردان خودمان بدهید هر چند نسخهای ناقصتر از کارگردان خارجی تولید شود ولی باز هم من معتقد به سرمایهگذاری روی کارگردان داخلی هستم.
رهبر انقلاب در مصادیق متعددی تلاش کردهاند ما را نسبت به داشتهها و سرمایههایمان آگاه کنند. هرچند به خاطر آشکارتر بودن تحریم اقتصادی، جهتدهی رهبری در مصادیق، بیشتر ناظر بر نمونههای اقتصادی این خودآگاهی بوده است ولی به نظرم باید به این مسئله فراتر و به صورت یک مسئله هویتی نگاه کرد. دغدغه رهبر انقلاب این است ما در مواجهه با هر نیاز و مشکل از یک هویت ترکیب مزجی به نام هویت ایرانی-اسلامی که در خودآگاه ما ثبت شده، بهره بگیریم. هم حیث ایرانیت و هم اسلامیت، آن هم نه دوگانه ایران و اسلام بلکه ترکیب مزجی ایران و اسلام در رویارویی با نیازها و مشکلات سرمایه ما باشد.
ما معمولاً علما را از این جنبه که آنها چه نقشی در حراست و صیانت از دین داشتهاند بررسی کردهایم ولی کمتر با این پرسش سراغ سیره و حیات سیاسی اجتماعی علما رفتهایم که آنها چه نقشی در صیانت از ملیت و ایرانیت ما داشتهاند. وقتی خودم با این پرسش سراغ سیره علما رفتم، فهمیدم سرمایه بسیار سنگینی در سیره علما و حتی فتواهای فقهی علمای ما در این خصوص وجود دارد. جالب اینکه تقریباً نصف فتواهای علما ما در ماجرای جنگهای ایران و روس به حیث ملیت اختصاص دارد. یعنی اگر نصف فتواها به صیانت از دیانت ما اختصاص دارد، در نیمی از آنها نیز مثلاً در متن فتوا تأکید شده نباید یک وجب از خاک ما در اختیار دارالکفر قرار گیرد.
در دورههای متأخر نیز این قضیه دیده میشود؛ برای نمونه در دورانی که مرحوم مدرس در مجلس بوده است، طرحی مبنی بر این مطرح میشود که مسلمانان بتوانند بدون ویزا وارد ایران شوند. این طرح به صورت یکطرفه بوده و مثل بحثهای حقوقی امروز شفاف نبوده و اصطلاحاً طرح شل و ول به حساب میآمده است. مرحوم آقای مدرس مخالفت میکند و میگوید ما یک واحدسیاسی و یک کشور به نام ایران هستیم و مأموران در حدود و ثغور باید به کسانی که همینطور غیرقانونی میخواهند وارد کشور شوند تیر بزنند و حتی آنها را بکشند. این واحد سیاسی به اسم کشور و با ادبیات امروز یعنی وطن هم در ذهنیت علما و فقهای ما، هم در متن فتواهای فقهی و هم در متن اندیشهها و کنشهای سیاسی آنها پررنگ بوده است.
میدانیم حضرت آقا همان نفری است که مسئله تمدن نوین اسلامی را مطرح کرده و همزمان از پیشگامان و نظریهپردازان راهبرد وحدت اسلامی و مسئله امت در جهان اسلام هستند، با وجود این بین اینها با اینکه ما نسبت به هویت ملی خودمان خودآگاه باشیم منافاتی نمیبینند و به همین دلیل تأکید میکنند روی ملیت خودمان عرق داشته باشیم.
اهمیت مسئله هویت ملی را در عراق امروز به وضوح مشاهده میکنیم. چرا؟ چون سقف هویت اجتماعی عراقیها عشیره و قبیله است. اگر از یک عراقی چه شیعه و چه سنی بپرسید چه کسی هستی، مثلاً میگوید صدریام، یا سیستانیام، حکیمیام یا اسم دیگری که عنوان قبیله و عشیرهاش است را ذکر میکند. خیلی به زحمت به این نکته توجه دارند که مثلاً بگویند من عراقی هستم. نبود خودآگاهی نسبت به هویت ملی برای آنها امروز مشکلاتی را در حوزه نظامسازی سیاسی بهوجود آورده است.
زمانی که جنگ تحمیلی علیه ما آغاز شد امکانات صدام در این حد نبود که مثلاً خراسان یا سیستان را موشکباران کند یا با هواپیماهای جنگنده مورد اصابت قرار دهد ولی وقتی خبر حمله صدام در کشور پیچید جوانان خراسانی و سیستان و بلوچستانی برای لحظهای به تردید نیفتادند که از کشورشان دفاع کنند؛ چرا؟ چون درکی از هویت ملی برای آنها شکل گرفته بود که کل ایران را یک خانه تلقی میکردند. در حالی که همین الان در عراق اینگونه نیست و مثلاً وقتی در یک گوشه از عراق اختلافی بهوجود میآید، هر فردی آن مسئله را در دایره قبیلهاش میبیند که آیا قبیلهاش درگیر مسئله میشود یا نمیشود؟ اگر عشیرهاش درگیر با آن مسئله نباشد سنسورهای او حساسیتش را به آن اتفاق از دست میدهد.
در چنین موقعیتی نیز یک فقیه شیعی یعنی آیتالله سیستانی پا به میدان میگذارد و برای مثال جلو رونمایی از طرح فدرالی عراق که آمریکاییها مطرح کرده بودند میایستد. در این طرح قرار بود یک قسمت حکومت کُرد به مرکزیت اربیل، یک حکومت عرب سنی به مرکزیت موصل، یک حکومت شیعی به مرکزیت نجف و یک حکومت فدرال مرکزی به مرکزیت بغداد شکل بگیرد. با مطرح شدن این طرح توسط آمریکاییها، خیلی از عراقیها و حتی شیعیان گفتند اگر قرار باشد عراق به صورت فدرالی تقسیم شود چرا ما باید برای آزادسازی منطقه سنینشین کشته بدهیم؟ یک مقدار سست شدند ولی فتوای آیتالله سیستانی مبنی بر اینکه عراق یک واحد سیاسی یکپارچه است و اصلاً اجازه تجزیه عراق را نخواهیم داد و آقایان اهل سنت برادران بلکه انفس ما هستند نشان داد در ذهنیت آیتالله سیستانی بحث هویت ملی یک مسئله پررنگ است.
هر چند پیمان وستفالی که بر مبنای
nation-state جهان اسلام را تکه تکه کرده در نگاه اسلامی ما اعتبار ندارد و مرز در نگاه اسلامی ما عقیدتی بسته میشود اما ما در جهانی زندگی میکنیم که در واقع جهان مرزهاست. اندیشه فقهی ما همین مسئله تحمیلی را از تهدید به فرصت تبدیل و چیزی به اسم هویت ملی را از آن استنباط و تقویت کرده است.
برداشت من این است رهبر معظم انقلاب نسبت به قضیه هویت ملی کاملاً خودآگاه پاسداری میکنند؛ با این درک که هویت ملی و هویت دینی ما در متن اشراب شده یعنی دو چیز نیستند بلکه مزجی هستند؛ همچنان که امام(ره) میفرمودند: «میزان رای ملت است» و بلافاصله اضافه میکردند: «و ملت، اسلام را میخواهد» یعنی اسلام و جمهور در ذهنیت حضرت امام(ره) دو کلمهای که به صورت مکانیکی به هم چسبیده باشند نبودند بلکه یک ترکیب مزجی را شکل میدادند که در متن جمهور، اسلام نیز خوابیده است. در این ماجرا هم همینطور است.
در رفتار و عمل رهبری به اندازه کافی کدهایی مبنی بر دقت و حساسیت درزمینه حراست از سرمایههایی که از آنها به عنوان هویت ملی یاد میکنیم، دیده میشود. به هر حال رهبری با زدن واکسن ایرانی میخواستند به دانشمندانی که به زحمت در حال تلاش علمی برای تولید واکسن بودند، حس بدهند.
نظر شما