دوره مکتب هندی، یکی از دورههای پربار در شعر فارسی است، دورهای که در حوالی قرن دهم تا دوازدهم هجری بر شعر فارسی حاکم میشود. اگر دوره مکتب هندی در شعر فارسی را به یک سلسله حکومتی تشبیه کنیم، این دوره دو سلطان قدرتمند دارد، یکی میرزا محمدعلی صائب و دیگری میرزا عبدالقادر بیدل است. صائب اصالتاً تبریزی و متولد اصفهان بوده است. اصفهان در آن دوران پایتخت حکومت صفوی بود، ولی از بخت خوش، در آن زمان علاوه بر این پایتخت، شعر فارسی یک پایتخت دیگر هم یافت و آن دهلی بود و دربار پادشاهان بابری هند. آنان حتی بیشتر از شاهان صفوی برای شعر مایه میگذاشتند و از این رو بود که خیلی از شاعران ایران نیز برای مدتی یا همه عمر در هندوستان زندگی کردند. صائب هم به هندوستان سفر کرد و مدتی در آن دیار ساکن بود و باز در اواخر عمر به اصفهان برگشت.
پس بیدلیل نیست که شعر آن دوره را به عنوان «مکتب هندی» میشناسند، چون هندوستان مرکزیتی خاص در شعر یافته بود و علاوه بر شاعران کوچیده از ایران، شاعران بزرگی هم از خود هندوستان برخاستند، همچون عبدالقادر بیدل.
اما این مکتب هندی چه خصوصیتی دارد و صائب در این میان چه جایگاهی یافته است؟ در این دوره شعر بیش از پیش به میان مردم راه مییابد و حکمتهای عملی، پیامهای اخلاقی و مفاهیم عاشقانه به شکلی که برای عموم قابل فهم است بیان میشود. شاعران از تمثیلهای آشنا برای مردم استفاده میکنند و کلماتی به کار میبرند که شاید در شعر پیش از آن خیلی رایج نبوده است. بگذارید از خود صائب مثال بیاوریم:
فکر شنبه تلخ دارد جمعۀ اطفال را
عشرت امروز، بی اندیشۀ فردا خوش است
این تلخی روز شنبه پدیدهای است عام و همگانی و همه ما هم آن را تجربه کردهایم، چه طفل و چه بزرگسال. حالا شاعر میگوید همان طور که فکر شنبه روز جمعه آدم را تلخ میسازد، عشرت انسان را هم اندیشه فردا، تباه میکند. دیوان صائب پر است از شعرهای آمیخته با تجربیات عموم افراد جامعه. ویژگی عمده این شعرها، آرایه اسلوب معادله است. یعنی شاعر در مصراعی از شعر، یک حکم اخلاقی بیان میکند و در مصراع دیگر برایش مثال میآورد.
آدمی پیر چو شد، حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
صائب شاعری پرکار و تأثیرگذار بر شاعران پس از خودش بود. عبدالقادر بیدل و بسیاری از شاعران امروز، نظیر مرحوم استاد امیری فیروزکوهی، محمد قهرمان و دیگر و دیگران وامدار او هستند.
نظر شما