وی دارنده مدال طلای اهدای خون و رکورددار این امر خداپسندانه در جهان است که ۱۸۹بار خون خود را اهدا کرده است. او نه تنها یک اهدا کننده مستمر خون، بلکه یک معلم نقاشی، کوهنورد حرفهای، داوطلب حمایت از کودکان پرورشگاهی، مؤسس مرکز بیماران نخاعی، آتشنشان افتخاری، عضو جمعیت هلالاحمر وخیر مدرسه ساز است که همه این فعالیتها او را صاحب مدال طلای فعال اجتماعی و انسانی کرده و معتقد است؛ هر چه که میگذرد ارزشهای زندگی را بیشتر درک میکند.
نخستین باری که اهدای خون کردم
خانم حجاریان می گوید: ۱۵ ساله بودم خانم سرایدار مدرسهمان حال خوشی نداشت و به دلیل کمخونی در آستانه مرگ بود .روزی که سرایدار مدرسه را به بیمارستان منتقل کردند، مدیر مدرسه با پدرم که یکی از خیران شهر مسجدسلیمان بود، تماس گرفت و از پدرم کمک خواست. آن روزها مردم از خون دادن میترسیدند. پدرم افراد خانواده و چند نفر از دوستانش را به بیمارستان برد و پس از آزمایش معلوم شد من میتوانم به خانم سرایدار مدرسه خون بدهم. با اینکه آن روز خیلی ترسیده بودم، اما برای نخستین بار خون اهدا کردم. پس از اینکه سرایدار مدرسه زنده ماند بهقدری مورد لطف اهالی محله، همسالان و پدرم قرار گرفتم که پس از آن خون دادن را جزوی از رسالت خودم می دیدم و هر آشنایی که نیاز به خون پیدا میکرد، بهسرعت داوطلب میشدم و حالا این روزها که ۴۶ سال از آن روز می گذرد، هنوز مشتاق اهدای خون هستم و لحظه ای که خون می دهم، جزو بهترین لحظههای زندگیام است؛ بهطوری که شادی و نشاط بر قلبم مینشیند و نجات جان یک انسان را در کالبد خودم احساس میکنم.
اهدای خون پیش از تأسیس سازمان انتقال خون
او می گوید: من چهار سال قبل از تأسیس سازمان انتقال خون ایران اهدای خون را آغاز کردم. آن سال اینطور نبود که یک نفر در زمان مشخصی به سازمان انتقال خون برود و خون بدهد؛ بلکه وقتی بیماری نیاز به خون داشت اقوام، نزدیکان و همسایهها برای اهدای خون به بیمارستان منتقل میشدند و حس اینکه با اهدای خون، شخصی به زندگی برمیگشت حال و هوای خوبی به شخص اهدا کننده دست می داد.
وی ادامه می دهد: همسرم، غلامرضا انتظاری هم که روزهای بازنشستگی اش را در ۶۵ سالگی میگذراند نیز قبل از ازدواج با من، در دوران سربازی به یکی از دوستانش که با او گروه خونی مشترکی داشته، خون اهدا کرده و او هم شیرینی نجات دادن جان دیگری چنان برجان و دلش نشسته که تا بهحال بیش از ۱۰۰ بار خون اهدا کرده است. این اشتیاق در خانواده ما موروثی شده و به همین دلیل است که فرزندانمان نیز لحظه شماری میکردند که به ۱۵ سالگی برسند تا بتوانند مثل پدر و مادرشان برای نجات جان بیماران خون اهدا کنند. هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی پسر بزرگم که ۱۵ ساله شده بود را به مرکز انتقال خون بردم، متصدی آزمایشگاه وقتی شناسنامهاش را دید، گفت دو سال دیگر بیاید؛ چون قوانین تغییر کرده و از ۱۷ سال به بالا خونگیری میشود. پسرم آن روز را تا شب بیقراری کرد و اکنون پس از گذشت چند سال او هم بیشتر از ۵۰ بار خون اهدا کرده است.
نعمتهایی که ثمره بخشش بیمنت است
وی ادامه می دهد: اهدای مستمر خون نه تنها موجب ضعف جسمانی نمیشود، بلکه تغذیه سالم و سرشار از انواع پروتئینها و ویتامینها به همراه ورزش، بدن را جوان، شاداب و سرزنده نگاه میدارد. ضمن آنکه اهداکنندگان خون با این عمل خیرخواهانه به احساس آرامش و رضایتمندی
می رسند و این ثمره بخشش خالصانه و بیمنت آن هاست که به خود شخص برمیگردد. من اعتقاد دارم خداوند به خاطر همین کار نیک به من نعمت های زیادی از جمله سلامتی، همسر خوب و فرزندان صالح عطا کرده است.
وی با ابراز تأسف از کاهش آمار اهدای خون در کشور می گوید: یک اهداکننده خون باید مواد پروتئینی لازم، انواع مغزها و ... را در سبد غذایی خود قرار دهد تا بدن او امکان تولید خون سالم و باکیفیت برای اهدای آن به بیماران مختلف را داشته باشد، اما متأسفانه به دلیل وضعیت اقتصادی فعلی، برخی از مردم امکان تأمین مواد غذایی لازم را ندارند در نتیجه بدن آن ها نمیتواند، خون باکیفیت تولید کند.
این اهداکننده مستمر خون ادامه می دهد: مردم هرگز نباید تصور کنند با اهدای خون در مدت شیوع این بیماری برای آن ها مشکلی پیش میآید و در معرض کرونا قرار میگیرند؛ زیرا تمام مراحل بهداشتی در سازمان انتقال خون رعایت میشود. بنابراین شایسته است اهداکنندگان خون با اطمینان خاطر در مراکز اهدای خون حضور یابند و در این روزها که بیش از هر زمان دیگری به خون نیاز داریم، خون خود را از بیماران و نیازمندان دریغ نکنند و با این کار خداپسندانه به نیازمندان جان تازهای ببخشند .
وی با انتقاد از سازمان انتقال خون که امکان اهدای خون پس از ۶۵ سالگی را از اهداکنندگان مستمر گرفته است، می گوید: اگر سلامت جسمی و روحی اهداکنندگان اجازه دهد آن ها می توانند تا هر زمان بخواهند خون اهدا کنند. قانونی که سازمان انتقال خون وضع کرده در هیچ کشوری وجود ندارد.
فعالیت های خیرخواهانه
اما فعالیتهای خانم حجاریان به اینجا ختم نمیشود، او علاوه بر اینکه یک اهداکننده مستمر خون و دارای مدال طلای اهدای خون کشور است، نشان لیاقت و رکورددار اهدای خون جهان را از کانادا دریافت کرده و به عنوان شهروند نمونه استان و کشور معرفی شده است. او همچنین نشان آتش نشان افتخاری را دارد که در همه حوادث غیر مترقبه کشور از زمینلرزه رودبار و منجیل گرفته تا زلزله بم و کرمانشاه حضور داشته و تا کنون با همراهی همسرش سه مدرسه ساخته است. خانم حجاریان مربی نقاشی است و از ۱۵ سالگی یعنی وقتی عضو کانون پرورش فکری مسجدسلیمان بوده آموزش نقاشی را به همسالان خود شروع کرده و همچنان این کار را باتجربه بیشتری ادامه میدهد و از هر فرصتی برای کمک به همنوعانش استفاده می کند، او علاوه بر سه فرزند خود به پنج کودک دیگر شیر داده و به قول خودش مادری است که علاوه بر سه فرزند خود ۶ فرزند دیگر دارد.یکی از آن ها فرزند یک جوان کارتن خواب بوده که او را از چنگال اعتیاد نجات داده و اکنون فرزند او را نخستین نوه خود می داند.
خانم حجاریان اعتقاد دارد ما انسان ها حلقه های زنجیری هستیم که همه در برابر هم مسئولیم و به دلیل همین نگاهی که به زندگی دارد، کارهای خیر متعددی در کارنامه زندگی او ثبت شده است. او نه تنها خون و وقت خود را صرف اهداف انساندوستانهاش کرده، بلکه از دارایی و ارثیه پدری اش هم برای کمک به دیگران هزینه کرده است. می گوید: خود پسندی در خانواده ما هیچ جایگاهی ندارد و من ترجیح می دهم به جای داشتن سرویس طلا و جواهر لبخند بر لب کودکان پرورشگاهی بنشانم و تا جایی که توانسته ام از هیچ کمکی به دیگران دریغ نکرده ام که البته همسر و فرزندانم نیز در این کمک ها نقش بسیار مؤثری داشته اند و همواره با من همراه و همدل بوده اند.
نظر شما