یعنی اگر تابلو نصب نکرده باشند، شما نمیدانید داخل محدوده شهری مشهد قرار دارید یا خیر؟ ورود به مشهد، برای زائران با مقررات خاصی همراه نیست. آنها مجبور نیستند از یک خیابان یا مسیر بخصوص وارد شهر شوند و هنگام ورودشان، کسی از آنها درباره مبدأ و مقصد و دلیل ورود به مشهد نمیپرسد. اما تا یک قرن پیش، وضعیت به این شکل نبود. مشهدالرضا(ع) شهری بزرگ و زیارتی محسوب میشد که در حصار دیوارهای اطرافش قرار داشت و ورود و خروج از آن، جز با گذشتن از دروازههای ششگانهاش، امکانپذیر نبود. چشمانداز ورودی شهر، برای زائرانی که یکی دو قرن پیش به مشهد میرسیدند، با بزرگوارانی که امروزه از راههای دور و نزدیک و البته از زمین و هوا، خودشان را به حرم مطهر رضوی میرسانند، خیلی توفیر میکند. برای ما که امروز در حصار فناوریها خوش میگذرانیم و راحتیم، شاید دانستن از چشمانداز شهر برای زائران ۲۰۰ سال قبل جذاب باشد؛ پس بیایید با هم یک سفر تاریخی دیگر را در این صفحه رواق تجربه کنیم و برویم به زمانی که مشهد ۶ دروازه داشت و دیوارهایش، دورنمایی متفاوت را پیش روی زائران قرار میداد.
عبور از ۶ دروازه
براساس نقشهای قدیمی و مربوط به سال ۱۲۳۷ خورشیدی که طراح آن خانیکوف، جهانگرد روستبار است، مشهد در آن دوره، یعنی حدود ۲۰۰ سال پیش، ۶ دروازه داشته؛ بالاخیابان، سراب، ارگ، عیدگاه، پایینخیابان و نوغان. البته دروازه دیگری هم به نام «میرعلی آمو» وجود داشت که در شمال شرقی شهر ساخته بودند، اما همیشه بسته بود و کسی از آن رفت و آمد نمیکرد. در مشهد قدیم معتقد بودند اگر این دروازه باز شود، بلا و بدبختی به شهر میآید و این، شاید با حمله مداوم ازبکها از آن طریق، ارتباط داشته است. خارج از این ورودیها، دور تا دور شهر را دیوار یا بارویی کشیده بودند و هیچ زائر و مجاوری، جز از طریق دروازههای شهر، امکان ورود به آن را نداشت. بنابراین وقتی زائران از راههای دور و نزدیک خود را به مشهد میرساندند، نخستین چشمانداز پس از عبور از تپهسلام و دیدن گنبد طلای حرم از دور، دیوارهای شهر، برخی منازل اطراف آن و دروازههای چوبی آن بود که روکش آهنی ناکاملی را به آن متصل کرده بودند.
دورنمای باروی شهر از منظر جهانگردان
گزارشهایی که مربوط به چشمانداز بارو و دروازههای مشهدالرضا(ع) است، بیشتر در سفرنامههایی یافت میشود که توسط اروپاییان به رشته تحریر درآمده؛ هرچند برخی مسافران مسلمان هم، گزارشهای خوبی از آن به دست دادهاند. «فورشایر» سیاح انگلیسی که در سال ۱۱۶۲ به مشهد رسیده است، دیوار اطراف شهر را حدود ۳ فرسخ، معادل ۱۸ کیلومتر میداند و آن را دیواری بلند با خندقی عمیق در اطرافش توصیف میکند. «کنولی» که در سال ۱۲۰۲ و ۴۰ سال پس از فورشایر به دروازههای مشهد رسید، دیوار آن را بلندتر از دیوار شهر هرات میداند و از زائران انبوهی گزارش میدهد که با دیدن دروازه شهر، اشک از چشمشان جاری میشد و شوق زیارت پیدا میکردند. «فریه» جهانگرد فرانسوی که ۲۲ سال پس از کنولی، در ۱۲۲۴ به مشهد سفر کرد، دیوار اطراف شهر را، بارویی بلند و گِلی توصیف میکند که زائران عموماً از دروازه بالاخیابان آن، وارد مشهد میشدند. در میان گزارشهای متعدد دیگری که در دسترس است، شاید گزارش «مَک گِرِگور» از همه دقیقتر باشد؛ این گزارش مربوط به سال ۱۲۵۴ است. او به دیوارهای بلند مشهد و سپیدارهای بلندی که از پشت آن دیده میشد، اشاره میکند و پیداست که از سمت بالاخیابان وارد مشهد میشده. مک گرگور میگوید زائران باید برای ورود به شهر، از روی دو خندق عبور میکردند؛ نخست خندقی عمیق که در پشت آن دیواری کوتاه قرار داشت و سپس از روی خندقی متوسط که به آن شیرازی میگفتند. او میافزاید به غیر از کاروانهای تجاری و سیاحانی که قصد ورود به مشهد را داشتند، بقیه کاروانها که متشکل از زائران بود، پشت دروازه میایستادند و به خواندن زیارتنامه و اذن ورود میپرداختند. گزارش مک گرگور با گزارش «کلنل چارلز» افسر انگلیسی که در سال ۱۲۷۲ به مشهد آمده است، تکمیل میشود. او مینویسد منظره ورودی شهر و دیوار ۵/۷ متری آن، بسیار باشکوه و زیباست؛ هر چند خندق نخست در حال پر شدن است، اما زائران معمولاً در کنار آن توقفی کوتاه دارند. شبها که دروازه بسته است، تنها امکان توقف در کاروانسراها وجود دارد، چون مأموران باید از نام و مبدأ مسافران و زائران مطلع شوند. مجموعه این گزارشها نشان میدهد زائران حرم رضوی، یکی دو قرن پیش، قبل از ورود به مشهد، دورنمایی جذاب از شهر مشهد را پیش رو داشتند؛ دورنمایی با دیوارهای بلند، برجکهای دیده بانی
متعدد و درختان سپیداری که در مسیر وزش باد، با تلألو برگهایشان خودنمایی میکردند و به بینندگان نوید میدادند که دیدار یار نزدیک است.
نظر شما