تحولات منطقه

حجت‌الاسلام امین رستمی ضمن اشاره به برخی از پیامدهای قیام امام حسین(ع) تصریح کرد: اولین نتیجه قیام و نقدترین نتیجه قیام تنفر و خشم مردم نسبت به بنی امیه بود، که مقدمه سلب مرجعیت دینی از خلافت شد.

ایجاد تنفر عمومی نسبت به امویان؛ نقدترین دستاورد عاشورا
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، نشست «نتایج و پیامدهای قیام امام حسین(ع)» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین علی امین رستمی برگزار شد.

متن این جلسه از نظر می‌گذرد؛

قیام سیدالشهدا(ع) زمینه‌هایی داشت، یعنی عواملی که منجر به قیام شد، یک سیر تاریخی داشت، یک فلسفه داشت ولی یکی از مباحثی که کمتر به آن پرداخته شده نتایج و پیامدهای آن است. معمولا کسانی که اهل پژوهش هستند یکی از سوالاتشان این است؛ قیام امام حسین(ع) چه نتایجی به دنبال داشت؟ مخصوصا کسانی که اهل مطالعه تاریخ هستند می‌گویند بعد از عاشورا کار بر اهل بیت(ع) سخت‌تر شد و بنی امیه به نحو کامل بر آنها مسلط شدند، بررسی اولیه هم تاریخ این را نشان می‌دهد که بعد از واقعه کربلا بنی امیه با تمام وجود مسلط شد و کار سخت‌تر شد. بنابراین نتیجه قیام سیدالشهدا(ع) چیست؟ این صورت مسئله است.

می‌شود به این پرسش یک جواب اجمالی داد و یک جواب تفصیلی. جواب اجمالی این است که هدف امام از این قیام رسوایی بنی‌امیه و احیای دین بود. هدف یزید این بود که اسلام جعلی را ترویج دهد و تیر خلاص را به اسلام حقیقی بزند ولی هدف امام حسین(ع) این بود که این اسلام جعلی را مفتضح کند و بطلان آن را نشان دهد. هدف دوم امام حسین(ع) این بود؛ دین را احیا کند و بدعت‌هایی که رخ داده است را افشا کند و سنت را جایگزین بدعت کند. در هر جامعه‌ای بدعت‌ها دینی رشد کند سنت‌های نبوی افول می‌کند و اینها با هم رابطه معکوس دارند. بنابراین هدف امام حسین(ع) از قیام این بود: بطلان اسلام اموی و ارائه اسلام ناب. نکته دوم اینجاست که باید افق دید را بالا برد. فکر نکنید افق دید امام حسین(ع) این بود که بلافاصله بعد از قیامش مسلمانان بیدار شوند. خیر، حضرت برای همیشه تاریخ، اسلام را نجات داد. این جواب اجمالی بود.

ایجاد تنفر عمومی نسبت به امویان؛ پیام عاشورا

اگر به طور تفصیل وارد بحث شویم می‌توانیم چند نتیجه و پیامد مهم را برای قیام امام حسین(ع) عرض ‌کنیم. بعضی از این پیامدها به هم وابسته هستند و مبتنی بر یکدیگرند. اولین نتیجه قیام و نقدترین نتیجه قیام، تنفر و خشم مردم نسبت به بنی امیه بود. بنی‌امیه با استفاده از ابزار تبلیغات، علاوه بر خلافت در جایگاه مرجعیت دینی مردم قرار گرفته بودند. اولین قدم امام حسین(ع) برای مقابله با این مسئله ایجاد تنفر و خشم مردم از بنی امیه بود که مقدمه سلب مرجعیت دینی از خلافت شد. البته این یک ادعا است، باید این ادعا را با شواهد تاریخی اثبات کنیم.

اصلا استراتژی امام حسین(ع) مفتضح کردن بنی‌ امیه بود. امام در این قیام و نهضت به صورت کاملا حساب‌شده و کاملا سنجیده نسبت به همه جوانب عمل کرد. حرکت امام حسین(ع) صرفا نظامی نبود. هیچ آدم عاقلی نمی‌آید هشتاد نفر را مقابل سی هزار نفر بیاورد. حرکت ایشان یک حرکت انقلابی و نهضت بود، این نهضت قطعات مختلف داشت: یک قطعه آن مردان جنگی هستند، یک قطعه آن بانوان هستند، یک قطعه آن کودکان هستند، همه اینها در مفتضح کردن بنی‌امیه و ایجاد تنفر مردم نسبت به بنی امیه نقش داشتند. اصلا امام حسین(ع) عمدا اینها را با خودش آورد تا قساوت بنی امیه را نشان دهد. پس همان‌طور که امام حسین(ع) در احیای دین نقش دارند، اهل بیت و یاران ایشان هم نقش دارند و وجود اینهاست که این نهضت را برپا کرده است. پس اولین نتیجه قیام سیدالشهدا ایجاد نفرت عمومی در جهان اسلام علیه بنی امیه است، با استفاده از عنصر مظلومیت.

شواهد تاریخی نفرت عمومی علیه بنی‌امیه

پس ابتدا یک نفرت عمومی علیه بنی امیه ایجاد شد و حتی برخی درون حکومت بنی امیه از عملکرد آنها متنفر شدند. به عنوان نخستین شاهد، در آن زمان شخصی به نام عبدالرحمن زندگی می‌کرد که قاری و مفسر قرآن بود. وقتی واقعه کربلا اتفاق افتاد، از شهر کوفه هجرت کرد و گفت: شهری که افرادش قاتل پسر پیامبر(ص) باشند جای زندگی کردن نیست. نمونه دیگر اعتراض مردم شهرهایی است که در مسیر عبور کاروان اسرا قرار داشتند. حتی در برخی شهرها شورش ایجاد شد. یکی دیگر از شواهد این است که وقتی ده‌ها سال بعد از شهادت امام حسین(ع) شخصی به نام شریک بن عبدالله، نوه سنان بن انس وارد شهر بصره که مردمش عثمانی بودند می‌شود، مردم سنگبارانش می‌کنند و می‌گویند پسر قاتل حسین(ع) از شهر ما بیرون برو. اینها نمونه‌هایی از نفرت‌های عمومی بود.

وقتی اهل بیت(ع) را وارد شام کردند جلسات متعدد برگزار می‌شد و یزید دستور داده بود اهل بیت(ع) را در جلسات حاضر کنند. نقل می‌کنند در یک جلسه‌ای که مهمانان خارجی حضور داشتند همسر یزید بدون چادر، سراسیمه به مجلس رسمی می‌آید و اعتراض می‌کند؛ چرا سر پسر پیامبر(ص) را بر در خانه من آویزان کرده‌ای. بخش دیگر اعتراضاتی است که در مجالس رسمی صورت گرفت. مثلا در مجلس عبیدالله بن زیاد در کوفه اعتراضات متعددی صورت گرفت. این تنفر نسبت به بنی‌امیه را امام حسین(ع) با قیامش ایجاد کرد. یک مورد دیگر اعتراض غیر مسلمان‌ها نسبت به یزید است. مثلا در مجلس یزید در شام، یک مسیحی بر یزید اعتراض می‌کند یا در برخی منابع آمده سفیر روم در شام به یزید می‌گوید این چه دینی است که پسر پیامبرتان را کشتید و جشن گرفتید. پس اولین و نقدترین ثمره قیام ابی عبدالله(ع) ایجاد این تنفر عمومی است که در بخش‌های مختلف و با ذکر شواهد مختلف توضیح دادم. اولین قدم امام حسین(ع) برای نجات دین همین بود.

قدم دوم که مبتنی بر نتیجه اول است؛ رسوایی بنی امیه و قطع نفوذ دینی آنهاست. بد نیست اول چند جمله از نفوذ دینی بنی امیه بگویم. بنی امیه به ویژه از زمانی که معاویه خلیفه مسلمین شد، کاری کرد که خودشان را جانشین خدا و رسول خدا در زمین معرفی کردند. تا قبل از قیام امام حسین(ع)، برای خودشان مقبولیت دینی ساخته بودند، حکومت خودشان را نتیجه تقدیر الاهی معرفی می‌کردند. همچنین اطاعت از حاکمان را اطاعت از خدا معرفی می‌کردند و مخالفت با آنها را مخالفت با خدا. مثلا عمرو بن حجاج از فرماندهان عمر سعد در روز عاشورا خطاب به لشکریان خود می‌گوید: در کشتن کسی که از دین خارج شده است شک نکنید. پس اینها برای خودشان مقبولیت دینی درست کرده بود.

قیام امام حسین(ع) این چهره منفور را افشا کرد و آن را کنار زد. اینها آب را بر روی امام حسین(ع) بستند یا اموال امام را غارت کردند، کودکان را کشتند. همه می‌دانستند پیامبر اکرم(ص) به عنوان صاحب شریعت بارها در جنگ‌ها فرموده بود در جنگ‌ها زن‌ها و اطفال را نکشتید. اینها باعث شد دستاورد دوم یعنی نقاب دینی بنی امیه کنار برود و نشان دهد اینها صرفا به حکومت ظاهری فکر می‌کنند و اصلا جوانمردی ندارند.

منبع: ایکنا

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.