به گزارش قدس آنلاین، حسین فریدون جاه کارگردان مستند سینمایی «کاشف» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند درباره آن اظهار داشت: این مستند درباره سازمان پزشکی قانونی است و کارکرد و اهمیت فعالیت این سازمان را روایت میکند. دلیل گرایشم به ساخت این مستند هم یکی علاقه شخصیام به فضای کارهای جنایی بود و هم اینکه سوژه نابی را پیدا کرده بودم که احساس کردم کمتر کسی برای مستندسازی سراغ این سازمان میرود چرا که بیشتر با مرگ دست و پنجه نرم میکند و عمده فعالیتش مرتبط با تحقیق روی مسائل پس از مرگ افراد است. به همین دلیل فیلمسازان خیلی به این حوزه ورود نکرده بودند، احساس کردم سوژه نابی برای کار کردن است و معتقدم ارزش داشت که کارکردهای این سازمان تبدیل به یک اثر تصویری شود.
وی ادامه داد: خیلیها پزشکی قانونی را صرفاً محلی برای تشریح جنازه افراد میدانند در حالی که اساساً اینگونه نیست و شاید تنها ۵ درصد کار این سازمان مربوط به تشریح اجساد باشد و الباقی وظایف آن مربوط به موضوعاتی کلیدی است که کمک بسیاری به برقراری عدالت در پروندههای مختلف میکند. تصمیمی که پزشکی قانونی درباره برخی پروندههای ارجاعی میگیرد، تأثیر مستقیم بر زندگی یک سری آدم درگیر در یک پرونده دارد و از این بابت فعالیتهای این سازمان بسیار حائز اهمیت است.
کارگردان «کاشف» درباره زاویه نگاه خود به سازمان پزشکی قانونی در این مستند هم توضیح داد: سختی مستندی که من ساختم از این بابت بود که تصمیم داشتم بخشهای مختلف سازمان پزشکی قانونی را تفکیک کنم. در واقعیت اینگونه نیست که هر بخش در این سازمان مستقلاً کار خودش را انجام دهد. فعالیت همه بخشهای این سازمان به نوعی در ارتباط با دیگر بخشهاست. مثلاً برای تعیین علت فوت یک فرد فوتشده، ابتدا جسد به سالن تشریح میرود تا از آن نمونهبرداری صورت بگیرد. بعد از آن نمونه موردنظر به آزمایشگاه منتقل میشود. بخشی از نمونه به بخش تشخیص هویت ارجاع میشود و همه اینها یک چرخه به هم پیوسته را تشکیل میدهد که همه بخشها با آن در ارتباط هستند. بر همین مبنا کلیت فیلم را به پنج بخش تقسیم کردم تا فعالیتهای سازمان را در این پنج بخش روایت کنم. برخی پروندهها و سوژههای خاصی که در فیلم مورد اشاره قرار میگیرد به یکی از این بخشها مرتبط میشود.
وی با اشاره به بازه زمانی چهار ماهه تولید این مستند، درباره چالشهای حقوقی مرتبط با مستندسازی از فعالیتهای سازمانی از جنس پزشکی قانونی هم گفت: از آنجایی که سروکله زدن با سیستم قانونی و قضائی کشور معمولاً حساسیتهایی به همراه دارد، هرکسی سراغ این فضا نمیآید. ما از ابتدا طرح مدنظر خود را آماده کردیم و بیش از ۱۰ جلسه درباره آن با مدیران ارشد سازمان و قوه قضائیه داشتیم تا اهمیت ساخت این مستند را جا بیندازیم. در این جلسات طرح را تشریح کردیم و در نهایت وقتی اعتمادشان جلب شد، راه برای ادامه تولید هموار شد.
این مستندساز درباره گرایش به سمت ستایش از فعالیتهای سازمان پزشکی قانونی در مستند «کاشف» هم تأکید کرد: من نه به دنبال چنین فضایی بودم نه در مراحل تولید چنین انتظاری مطرح شد. معتقدم اثر فعلی خودش بیانگر دیدگاه پشت خود هست و نیازی نیست از جایی مورد ستایش قرار بگیرد. اگر این مستند فیلم مفیدی باشد و هنری برای تولید آن خرج شده باشد، مخاطب متوجه آن خواهد شد. هدفم هم از ابتدا این بود که فعالیتهای سازمانی را که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است، به تصویر درآورم.
وی درباره تجربه مواجهه با مراجعان سازمان پزشکی قانونی در فرآیند ساخت این مستند هم گفت: بالغ بر ۳ هزار پرونده را من و نویسنده مستند مطالعه کردیم و مورد بررسی قرار دادیم تا از میان آن برخی پروندههایی را انتخاب کنیم که هم برای مخاطب بار دراماتیک داشته و هم قابل پخش باشد. طبیعتاً افرادی که به این سازمان مراجعه میکنند، افرادی با حال خوب و متعادل نیستند. افرادی هستند که به واسطه پرونده و مشکلی که برایشان پیش آمده به این فضا مراجعه میکنند اما از آنجا که نتیجه پرونده هم موضوعیت دارد، میتوانند در مواجهه با نتیجه نهایی خوشحال یا ناراحت باشند. افرادی که در این مستند من با آنها مواجه شدم، اکثراً از عملکرد سازمان رضایت داشتند و این محصول عدالتی است که در فرآیند بررسی این پروندهها در سازمان وجود دارد.
این کارگردان ادامه داد: به لحاظ محدودیتهای حقوقی، اسم حقیقی افراد را از پروندهها حذف میکردیم و به نوعی همه پروندهها در فیلم بازسازی شده هستند. سالانه حدود ۲ میلیون پرونده به سازمان پزشکی قانونی ارجاع داده میشود که پشت هر کدام داستانی است و فضای پروندههای آن محدود به چند موضوع خاص نیست.
فریدونجاه درباره تجربههای شخصی خود از مواجهه با پروندههای خاص در این مستند گفت: برخی پروندهها آنقدر پیچیده بود که پزشکی قانونی هم در مواجهه با آنها با چالش روبهرو شده بود. مثلاً پرونده قتل فردی که ابتدا به نظر میرسید به دلیل کهولت سن فوت کرده است اما در بررسیها مشخص شد فرزندانش برای رسیدن به ارث و میراث با فرو کردن شئای در گلو او را به قتل رساندهاند. خیلی از این موارد هست که براساس کالبدشکافیهای دقیق، واقعیتهایی عیان میشود.
وی افزود: فارغ از این مسائل، فضای حاکم بر سازمان پزشکی قانونی از نگاه من یک فضای کاملاً عملی بود. اولین باری که برای بازدید لوکیشن به سالن تشریح رفتم، با پیکر بیجانی مواجه شدم که برای دقایقی آن را تماشا کردم و به نوعی اولینبار بود که واقعیت مرگ را از نزدیک تجربه میکردم.
کارگردان مستند «کاشف» در پایان درباره جذابترین تجربهاش در فرآیند ساخت این مستند گفت: پروندههایی که با آنها مواجه میشدیم خیلی متنوع بود و سوژه برخی از آنها آنقدر جذابیت داشت که میشد در قالب یک فیلم سینمایی به آن پرداخت. از این بابت موضوعات متنوع و زیادی را در فرآیند ساخت این مستند تجربه کردم که انتخاب یک مورد خاص در میان آنها دشوار است.
منبع: مهر
انتهای خبر/
نظر شما