«سیره»؛ تعریف و معادل درست برای «سبک زندگی»
باید ابتدا مرادمان از سبک زندگی را مشخص کنیم. «سبک زندگی» در فارسی میتواند معادل لایف استایل در انگلیسی به کار برود که معمولاً به مسائلی چون پوشش، مد، خوراک و شیوه تفریحات و زندگی روزمره اختصاص دارد. اما این سبک زندگی را معادل اصطلاح «سیره» گرفتهام. در واقع سیره از واژگانی است که در سنت ما حضور تاریخی دارد و از ماده سیر و به معنای حرکت و راه رفتن است؛ سیره نوع حرکت و نوع راه رفتن است که علمای لغت در معنای آن مثلاً به «طریقه» اشاره کردهاند، چنانکه جوهری در صحاح آورده است؛ زمشخری از «روش» و سیدعلی خان مدنی از «سنت» گفته و چگونگی رفتار که در دایرهالمعارف بستانی آن را معادل اصطلاح سیره گرفتهاند. بنابراین سیره هر فرد که نوع زندگی او و نوع سیر او است را میتوانیم معادل سبک زندگی بدانیم.
حال برای بررسی سیره یا سبک زندگی باید آن را در ساحات مختلف مورد بررسی قرار دهیم. مثلاً یک تقسیمبندی سهگانه میتوان عرضه کرد: سیره فردی یا سبک زندگی فردی، سیره اجتماعی یا سبک زندگی اجتماعی که در نسبت با دیگران است-برخلاف اولی که در نسبت با خود است- و سیره عبادی یا سبک زندگی عبادی که در نسبت با خدا مطرح است. حال میتوان در تعریف سبک زندگی قیدی به آن بزنیم و مثلاً بگوییم سبک زندگی اسلامی؛ در تعریف مرحوم مصباح یزدی از سبک زندگی اسلامی آمده یعنی مؤمنانه زیستن در همه عرصهها و شئون زندگی.
بازشناسی سبک زندگی رضوی به چه معناست؟
اگر به اصطلاح سبک زندگی، قید رضوی را اضافه کنیم و به طور خاص امام رضا(ع) را نام ببریم یعنی میخواهیم با مراجعه به قول و فعل آن حضرت سبک زندگی اسلامی را بازشناسی کنیم. اگر تفاوتهایی در روش یا سیره سبک زندگی ائمه(ع) وجود دارد، نخست اینکه اینها در کلیت نیست و در جزئیات است و دوم اینها به اقتضای شرایط و مسائل مختلفی است که ائمه(ع) با آن روبهرو بودند. حالا میشود با همان ترتیبی که عرض کردم یعنی سیره فردی، سیره اجتماعی و سیره عبادی به اخبار، اقوال و احوال امام رضا(ع) رجوع کنیم. طبعاً ما محدود به منابع هستیم و منابع بخشی از شخصیت یا عظمت شخصیت امام(ع) را انعکاس داده است.
از صبر در برابر لذت گناه تا صبر بر ولایتعهدی
با مراجعه به کتابهای روایی و تاریخی و هر منبع قابل استفاده درزمینه سبک زندگی فردی امام هشتم(ع)، یکی از ویژگیهای آن بزرگوار صبر است. وقتی چنین ادعایی میکنیم باید شواهدی از صبر در قول و فعل آن حضرت نشان دهیم. در روایات از امام رضا(ع) آمده از ویژگیهای اصلی مؤمن است و از نشانههای دستیابی به حقیقت ایمان. این نسبت نیز از این جهت است که چون مؤمن به تقدیر و تعبیر خدا قائل است، در برابر مصائب و بلایا صبور است یا صبر در برابر گناه که از مصادیق صبر است باز به این خاطر که ایمان دارد، دست به گناه نمیزند و در برابر گناه و لذت گناه صبر پیشه میکند.
اما درزمینه صبر عملی، یکی از جلوههای صبر امام رضا(ع)، صبر بر رنجهایی است که مسئله ولایتعهدی داشته است. ممکن است در ذهن برخی از شیعیان اینگونه باشد که امام هشتم(ع) نسبت به برخی ائمه(ع) اوضاع بهتری داشته، ولیعهد و دارای شأن و مقام و رتبهای بوده و خلاصه بر تخت مینشسته است و بقیه در برابر او سر تعظیم فرود میآوردهاند در حالی که نخست این ولایتعهدی اجباری بوده و دوم ابزاری برای محدود کردن و کنترل امام بوده است؛ درواقع امام را از شهر آبا و اجدادیاش یعنی مدینه جدا کرده بودند و در پایتخت در معرض انواع جاسوسان و ارادتمندان زر و زور و تزویر خلفای عباسی قرار داشتند و از سوی دیگر با تخریب شخصیتی و متهم شدن به دنیادوستی و مسائل اینچنینی روبهرو بودند. بنابراین ولایتعهدی مسئله سنگینی برای امام بوده و حضرت به خاطر تکلیفی که در این زمینه داشتند در برابر این رنج صبر کردند.
آراستگی متعارف و اهمیت دادن به نظافت
یکی دیگر از جلوههای سبک زندگی فردی امام هشتم(ع) که در نسبت با خود مطرح است، بحث آراستگی و اهمیت دادن به نظافت است. در روایتی از آن بزرگوار که در تحفالعقول ذکر شده، پاکیزگی از اخلاق انبیا مطرح شده است. سادهزیستی منافاتی با پاکیزگی ندارد و نکتهای که در مورد امام هشتم و ائمه پیش از ایشان باید توجه کنیم این است که اینگونه نبوده امام رضا(ع) یا مثلاً امام باقر(ع) در سطح پایینترین افراد جامعه زندگی کنند بلکه در سطح متعارف جامعه زندگی میکردند و وقتی به اینها اشکال میشد جد شما، امام علی(ع) اینطور زندگی نمیکرد، پاسخی میدادند امام علی(ع) حاکم بوده و این وظیفه حاکم است که چون در رأس قرار دارد و همه به او نگاه میکنند خودش را در سطح پایینترین طبقه قرار دهد، امام غیر حاکم میتواند متعارف جامعه را در نظر بگیرد و متناسب با شأن خود زندگی کند. البته ائمه(ع) همگی زاهد بودند اما در مورد امام هشتم یا امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) اینگونه داریم که حضرات با جامه فاخر در بین مردم حاضر میشدند و حتی مورد اشکال جریانهای صوفیه یا شبه صوفیه قرار میگرفتند و به این اشکالات نیز پاسخ داده میشد. بنابراین آراستگی در حد متعارف منهای اسراف و پاکیزگی بهخصوص در مسئله پوشاک در سیره رضوی محسوس است. در مورد نوع پوشاک حضرت نیز چنان که در منابع آمده گاهی لباس سفید میپوشیدند که ظاهراً در مناسبتهای مذهبی مثل عید فطر است و گاهی از لباسهای دیگر یا رنگی استفاده میکردند.
نکتهای دیگر اینکه پوشش ایشان هنگامی که در تنهایی و خانه بودند با زمانی که در جامعه بودند تفاوت داشت، یعنی لباس ارزان و خشن در تنهایی و غیر ازمواجهه عمومی استفاده میشد و لباسهای ارزندهتر در هنگام حضور در بین مردم.
من به دنبال فتح بابی هستم که میتوانیم با این مدل استخراج کنیم؛ یعنی برویم احادیث را واکاوی کنیم و ببینیم چه چیزهایی مورد تأکید امام رضا(ع) در روایاتشان است و آیا این تأکیدات در سیره آن حضرت در منابع بازتاب یافته یا نیافته است.
پذیرش امام نسبت به طیفهای مختلف
محور بعدی بحث سیره اجتماعی است، یعنی نحوه مواجهه و تعامل با دیگران. در این باره نیز طیفهای مختلفی داریم؛ چه کسانی که اصحاب خاص هستند مثل اباصلت هروی یا کسانی که در حد راویاند، مأمون، درباریان، مردم عادی، مخالفان و در واقع اینها طیفی از افراد را شامل میشوند. مواجهه امام هشتم(ع) با طیفهای مختلف، حکیمانه و اخلاقی و جذبکننده است چنانکه در روایتی از حضرت آمده دوستی با مردم نیمی از خرد است. همین که طیف اصحاب امام(ع) گسترده است و چهرههای متنوعی در آن وجود دارند نشاندهنده پذیرش امام نسبت به طیفهای مختلف است. مثلاً احمد بن حنبل از ائمه اهل سنت نامش در شمار اصحاب امام هشتم(ع) ذکر شده؛ پس اصحاب آن حضرت منحصر در شیعیان و معتقدان به امامت آن حضرت نیست. یکی از جلوههای سیره اجتماعی امام رضا(ع) در سفر ایشان به ایران یعنی از مدینه تا مرو در ترکمنستان فعلی و مواجههای است که با مردم شهرهای مختلف دارند که بسیار روی مردم تأثیرگذار بوده است؛ حضرت به هر شهری که وارد میشدند چون اخبار شهر قبلی به آنها رسیده بوده شوق و شور و شعفی در آنها ایجاد و استقبال گستردهای از آن حضرت میشده تا اینکه مأمون از این جریان احساس خطر میکند و در سرخس اجازه رویارویی مردم با آن حضرت را نمیدهد و ملاقات چهره به چهره را منع میکند. ایشان انواع و اقسام توجهات را به مردم دارند؛ مثلاً وقتی وارد توس میشوند ذکر شده در جایی که ظاهراً همین کوهسنگی امروز است دیگهای سنگی از کوه میتراشیدند و حضرت برای صاحبان این شغل دعا کردند که خدا به این کار برکت دهد و تا به امروز این مسئله باقی است و انجام میشود. در نمونه دیگر در نیشابور حضرت به منزل فردی عادی –یعنی نه از منصوبان حکومت و نه دارای توانایی و ثروت خاصی- میرود تا ساکن شود و آن شخص به پسنده معروف میشود.
یا در همین تاریخ نیشابور ماجرای حمام رفتن امام وجود دارد که همراه با مردم عادی انجام شده، یعنی اینگونه نبوده بگویند چون مأمون او را فراخوانده تا ولیعهد کند و یادگار و سلاله حضرت است باید حمام را قرق کنیم تا ایشان حمام بروند. این مخالطت و همراه شدن با مردم محسوس است. در روایت دیگری نیز آمده -که میتواند مربوط به همین حمام نیشابور یا جای دیگری باشد - حضرت در حمام بودند که فردی وارد میشود و در حالی که امام را نمیشناخته از ایشان خواسته مثلاً پشتش را کیسه بکشد و حضرت همه این کارها را انجام میدهد. بعد که به آن فرد میگویند این فرد نوه پیغمبر و ولیعهد است، خجالتزده میشود، اما حضرت میگویند مشکلی نیست و به کمک به استحمام آن فرد ادامه میدهد.
تعامل و همزیستی با مردم
پس نوع تعامل حضرت و همزیستی که با مردم داشتهاند آموزنده است. از اصول برخورد امام رضا(ع) با مردم مهربانی است و از این جهت یکی از القاب آن بزرگوار امام رئوف است. در روایتی از امام صادق(ع) که در عللالشرایع شیخ صدوق وارد شده آمده: اگر ما روزی حاکم شویم، دولت ما شبیه دولت بنیامیه نیست، چرا که اینها دولت جنایت و قساوت و خشونت هستند. دولت ما، دولت مدارا و گشایش و مهربانی با مردم است. بسیار حدیث جالبی است اینکه حضرت میفرمایند ما یک اصول محکمی داریم و حدود الهی باید حفظ شود ولی نحوه اجرا مبتنی بر مدارا با مردم خواهد بود. بنابراین در سیره رضوی و در سبک زندگی رضوی محور تعامل با مردم بر مدار مهربانی دایر است. القابی که به ائمه دادند بیدلیل و مثل لقبهای خلفای عباسی القاب سفارشی القادر بالله و معتصم بالله و متوکل علی الله نیست.
نظر شما