"از بدو تولید فیلم در ایران، سینمای نوپای کشور در دو عرصه، اقدام به تولیدفیلمهای سینمایی کرد؛ آوانس اوهانیانس در داخل کشور و عبدالحسین سپنتا در هند. اولی در مسیر تقلیدگرایی از آثار خارجی «آبی و رابی» و دومی «دختر لر» را براساس داستانهای ملی و مردمی ایرانی ساختند.
در ادامه با پاگرفتن و رونق تدریجی سینما در ایران، تولید فیلم در ژانرها یا گونههای مختلف و رایج سینمایی، آثار سینمایی کشور را جلوه دادند. درمدت قریب به یکصد و هفتاد سال حیات سینما در ایران، بیش از چهار هزار فیلم که بیشتر آنها محصول سینمای بعد از انقلاب است، در گونههای آشنای سینما ساخته شدند. با اینحال هیچکدام از این تولیدات نتوانستند زمینهساز ایجاد سینمای ملی ایران باشند و هنوز هم ایران فاقد سینمای ملی خود است.
ساخت فیلمهای خانوادگی، اجتماعی، کمدی، پلیسی و تاریخی به ترتیب پرتعدادترین آثار سینمایی تولید داخل بودند. گرچه تمام ژانرهای سینمایی، ویژگیها، مولفهها و جذابیتهای خاص خود را دارند، اما با توجه به فرهنگ جامعه، ذوق و سلیقه مخاطب و همچنین مداخله نقش سیاست و قانون، پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران در ژانرهای خانوادگی و اجتماعی تولید شدند و از این منظر، ملموسترین فیلمهای کشور در این گونهها جای گرفتهاند. بهدلیل استقبال تماشاگران و فروش فیلمها، آثار دیگری هم در ژانرهای کمدی و پلیسی ساخته شدند و فارغ از معدود فیلمهای خوب کمدی که توسط فیلمسازان کاربلد تولید شده و بهترین آثار سینمای پلیسی که توسط ساموئل خاچیکیان کارگردانی شده است، تولیدات رایج سینمای کشور در گونههای اجتماعی و خانوادگی بودند.
بعد از انقلاب، هرچند فیلمهای گوناگون در ژانرهای مختلف ساخته شدند، اما دو نوع تولید فیلم به دلیل شرایط دگرگونی جامعه و باز شدن فضای سینما، رنگ اکران را به خود دیدند. دسته نخست، فیلمهای سیاسی/اجتماعی و دسته دوم فیلمهای دفاع مقدسی و منادی مقاومت. بهرغم استقبال نسبی از فیلمهای سیاسی/اجتماعی، این نوع آثار بهدلیل سلطه نگاه سیاسی/جناحی و برخی حساسیتهای اجتماعی، نتوانستند به تثبیت ژانرسیاسی/اجتماعی در ایران بینجامند.
اما آثار دفاع مقدسی که اساسا علیرغم همگونی با عناصر جنگ و حادثه در سینمای متداول جنگی جهان، حاصل فرهنگ ایرانی-اسلامی است، توانستتند بهعنوان ژانری نوظهور به سرعت در کشور و نزد مخاطبان جایگاه یافته و در سینما تثبیت شوند. با این همه و با لحاظداشت انواع تولیدات سینمایی در گونههای مختلف، به دلایل فراوان از جمله: ضعف شناخت و آگاهی، نبود تواناییهای لازم برای تولید فیلم، نفوذ عناصر سیاسی و سلیقهای، گرایش به سودجویی و تجارت، سطحینگری، گذشتهگرایی، تمایلات غربپسندانه، رونق آثار کممایه و نازل و نگرشهای دستوری مبتنی بر تولید فیلمهای خاص در هر سال و دوره توسط مدیران، سینمای ایران در حوزه تولیدات اجتماعی و خانوادگی پیشتاز شد لیکن سایر ژانرهای سینمایی مورد غفلت، بیتوجهی و سوداگری قرار گرفتند.
در واقع نبود نگاه تخصصی، تواناییهای تخصصی، فقدان مدیران کارشناس، نادیده گرفتن سلیقه و نیاز مردم و حاکمیت سلیقهمداری نزد مدیران و... ازجمله مهمترین علل عدم تثبیت فیلمهای ایرانی در چارچوب ژانر و جریان های سینمایی بودهاند. این روند نابسامان به موازات انواع عارضههای فکری، فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و مناسباتی و گرایش بسیاری از سینماگران به تجارتیسازیهای سطحی، در زمره موانع ارتقای سینما و تثبیت گونههای سینمایی در سینمای ایران به شمار میآیند و متاسفانه این معضل، همچنان ادامه دارد. "
نظر شما