یکی از موضوعاتی که رهبر انقلاب خواستار سرعت بخشیدن و تحول بنیادی و اساسی در آن حیطه هستند، علم و پژوهش است؛ موضوعی که در بیانیه گام دوم انقلاب نیز بر آن تأکید شده است. اما پرسش این است چه تغییراتی در نگرشها و ساختارها باید اتفاق بیفتد تا دوباره شاهد یک دوره رشد علمی بالا باشیم .
در گفتوگو با دکتر علی نقی مشایخی، پایهگذار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و مؤسس مؤسسه عالی پژوهش در برنامهریزی و توسعه به بررسی این موضوع پرداختهایم.
یکی از موضوعات مورد تأکید رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی شتاب بخشیدن به رشد علمی و ضرورت تولید و بهکارگیری تولیدات پژوهشی از سوی دستگاهها و نهادهای کشور است. شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه نیازمند چه تحولی است؟
گلایه رهبر انقلاب و اینکه به نظر ایشان وضعیت جامعه از منظر فرهنگی مناسب نیست کاملاً بجاست و به این موضوع برمیگردد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این خصوص چه اقداماتی انجام داده است؛ دغدغه دیگر ایشان مربوط به کاربرد علم و کمک پژوهش به مسائل جامعه از جمله صنعت است. برای رسیدن به این مقصود ما نیازمند حکمرانی علمی در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم. اصولاً بحث حکمرانی برای مجموعهها به عناصر و اجزایی اشاره میکند که در نقش پیشران آن مجموعه ایفای نقش میکنند و تصمیمات مهم را اتخاذ و پیشرفت آن را پایش و کاستیهایش را کشف و جبران مینمایند تا آن مجموعه بتواند اهدافش را تحقق ببخشد. در واقع حکمرانی به مجموعهای اطلاق میشود که این جهتگیریهای درست را انتخاب و سیاستگذاریهای صحیح را برای حرکت در آن جهت تنظیم کند و ابزاری را برای پیاده شدن سیاستها و پایش آنها در نظر بگیرد؛ از مجموعه اجزایی که این عملیات را انجام میدهند تعبیر به حکمرانی میشود؛ این حکمرانی میتواند حکمرانی در زمینه علم یا حکمرانی یک دانشگاه یا مؤسسه و نهاد باشد. اما وقتی رهبر انقلاب به حکمرانی علم اشاره میکنند یعنی تمام فعالیتهای علمی و پژوهشی در کشور؛ که یکی از نمودها و شاخصهایش چاپ مقالات در مجلات خارجی و تدوین سیاستهای لازم برای جهتدهی به مجموعه محققان در آن زمینه است که به یک تحول گسترده نیاز دارد.
یکی از انتقادات به حوزه تولید علم و پژوهش، این است که این مقالات مشکلی را از مشکلات کشور برطرف نمیکند و باری از دوش کشور برنمیدارد.
درست است؛ البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که ما یکسری علوم پایه داریم و تحقیقات در این زمینهها ممکن است در آینده ثمربخش باشد و باید اطمینان حاصل کنیم پایههایمان در آن حوزهها محکم است، چون استحکام در آن پایهها میتواند به آموزش و تحقیقات در شاخههایی که کاربردی است کیفیت بخشد.
ولی غیر از آن اولویت، بقیه تحقیقات ما باید متمرکز بر حل مسائل کشورمان باشد. حال اگر در کنار حل مسئله این شیوه علمی به چاپ مقالهای هم انجامید، حتماً در دنیا شنوندگان و خوانندگان مجلاتی هستند که علاقه دارند ببینند کشوری مثل ایران برای حل مسائل مختلف از جمله کمآبی، محیط زیست، معضلات اجتماعی همچون اعتیاد و بسیاری مسائل دیگر به چه شکلی عمل کرده که به موفقیت دست یافته است.
در چه زمینههایی با خلأ پژوهشی روبهرو هستیم؟
پرسشهای بسیار مهمی در زمینه چیستی و چرایی و ریشهیابی مسائل کشور وجود دارد که پاسخ به آنها نیاز به پژوهش، تحلیل و تدوین پاسخهای علمی دارد اما اینکه نظام حکمرانی علم چقدر کاروان علمی کشور را هدایت کرده است که به این موضوعات بپردازد و ساختار ارزیابی و تخصیص منابع و رویکرد دانشگاههای ما به چه شکلی است باید مورد بررسی قرار گیرد. منتها این مسائل همانطور که به حکمرانی علم مرتبط است به سیاستها و خط مشیها و حکمرانیها در سایر بخشها مثل حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد، جامعه و... نیز مرتبط است و از آنها تأثیر میپذیرد؛ درواقع این اثرپذیری متقابل است. به طور مثال باید ببینیم حکمرانی ما در زمینه اقتصادی به چه شکلی است تا اقتصاد و بنگاههای اقتصادی را به این سمت سوق دهیم که طالب راه حلهایی از جامعه علمی باشند و از طرفی جامعه علمی را به آن سو میکشد که طالب فهم و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور باشند. درواقع نقش و جایگاه حکمرانی علم به این دلیل که ببینیم چگونه کاروان علمی کشور را اداره میکنیم بسیار مهم است. در حال حاضر چنین حکمرانی نداریم. شما اگر نگاهی به صورتجلسههای شورای انقلاب فرهنگی بیندازید متوجه میشوید مصوبات نشستهای این شورا اثر محدودی بر کاروان علمی کشور دارد.
بیشتر حوزههای ما جزیرهای فعالیت میکنند و اغلب تعاملی مشاهده نمیکنیم.
ببینید؛ در ابتدای کار، نظام حکمرانی علمی ما باید مطالباتش را از نظام حکمرانی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعلام کند و آنها هم متقابلاً باید مطالباتشان را از نظام حکمرانی علم مطرح کنند. بر اساس مطالبات رهبر معظم انقلاب لازم است سیاستهای حکمرانی اقتصادی ما بر بهکارگیری نظام علمی ملزم باشد و از آن کار بکشد و از آن طرف در حکمرانی علمی، معیارها و ملاکهای تشخص دادن و ارتقای افراد به این سمت سوق پیدا کند که مسائل کشور را چگونه حل کند.
در حال حاضر اقتصاد ما بیشتر از اینکه علممحور باشد پوپولیستی است؛ چرا که اگر علممحور بود ارز ۴هزارو ۲۰۰ تومانی تصویب نمیشد و شاهد این یارانههای پنهان که به طور غیرعادلانه به ثروتمندان بیشتر از فقرا اختصاص مییابد نبودیم. اینها تنها نمونههایی است که نشان میدهد حکمرانی اقتصادی ما علمی نیست.
نظر شما