یک نقل قول قدیمی در بین مدیران مطبوعات هست که میگوید آگهی مرکب رسانه برای نیل به اهداف فرهنگسازی است. تا آگهی نباشد، حسابداری هیچ رسانهای قادر به تأمین پول کاغذ، فیلم، زینک و پرداخت حقوق تحریریه از سردبیر تا خبرنگار شهری نیست.
درآمد پرقدرت و پرقدمت آگهی بهطورقطع شاهرگ حیات رسانه در دنیاست که البته در ایران، بهمانند مغرب زمین، پررونق نیست، چراکه آگهی و رپرتاژآگهی، در کشور ما در سده اخیر در انحصار رسانههای برخوردار از نفوذ بوده و دیگر دستاندرکاران از آن سهم چندانی نداشتهاند.
البته در دو دهه اخیر که رسانههای فعال در فضای مجازی پا به عرصه فعالیت گذاشتهاند، بازهم بر وخامت اوضاع جذب آگهی افزوده شده است. بهطوریکه این درآمد اندک کمتر از ۱۰درصد درآمد مطبوعات را پوشش میدهد و آنها را در دوراهی تنگنای بدهی یا توقف انتشار قرار داده است. در چنین اوضاعی که توفانی پیچیده از گرانی کاغذ، فیلم، زینک و افزایش دستمزدها و هزینههای جانبی حیات رسانههای کشور را هدف گرفته است، قانون مالیات بر ارزشافزوده بر آگهیهای مطبوعاتی نیز مزید بر علت شده است.
معاونت مطبوعاتی خواستار اصلاح قانون
براساس این قانون، ازاینپس چاپ و نشر کتابهای کمکآموزشی و آگهیهای مطبوعات و نشریات مشمول ۹درصد مالیات بر ارزشافزوده خواهد بود.
هرچند ایمان شمسایی، مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی تأکید دارد «ارزشافزوده چیزی است که باید آگهیدهنده پرداخت کند» ولی خودش نیز بر این نکته اذعان دارد که «با اوضاع شکننده اقتصادی روزنامهها، گرانی کاغذ و سایر مسائل، رسانهها بیش از گذشته نیازمند حمایت هستند و ممکن است با افزایش تعرفهها، میل به آگهی دادن به روزنامهها نیز کاهش یابد که به ضرر رسانههاست». شمسایی که خودش از اهالی مطبوعات است اعلام کرده که بهعنوان معاونت مطبوعاتی خواستار اصلاح این قانون هستیم.
زیرساختهای گرفتن مالیات از آگهی فراهم نیست
محمدرضا سعدی، مدیرمسئول و سردبیر روزنامه جهان صنعت در گفتوگو با خبرنگار قدس درباره موضوع لغو معافیت آگهی مطبوعات از پرداخت مالیات بر ارزشافزوده میگوید: درحالیکه به دلیل رکود اقتصادی و شیوع کرونا دریافت آگهی در مطبوعات کاهش یافته و روزنامهها تحت فشار قرار دارند بازهم قرار است با دریافت مالیات از آگهیها، رسانههای کشور را زیر منگنه قرار دهند.
وی بابیان اینکه سیاستگذاران یکبار از طریق ارزشافزوده روی چاپ و لیتوگرافی و یکبار از طریق الزام به ثبت سهماهه به دشواریهای کار مطبوعاتی افزودهاند، میگوید: زیرساخت مطبوعات کشور برای دریافت مالیات بر ارزشافزوده از آگهی آماده نیست، چون بهجز روزنامههای بزرگ و دولتی بقیه مطبوعات پولشان را نقد دریافت نمیکنند و گاهی پول آگهی تا یک سال بعد هم به دستشان نمیرسد. به نظر میرسد طراحان این نوع مالیات تنها دو روزنامه بزرگ دولتی را مدنظر داشتند و از شرایط سخت روزنامههای بخش خصوصی خبر ندارند که با انبوهی از هزینههای جاری و کمبود آگهی باید روزگار سر کنند.
وی با اشاره به دردسرهای مالیاتی از ثبت صورتحساب و کد مالیاتی گرفته تا استخدام نیروی متخصص برای این کار که در توان مطبوعات کوچک نیست، میگوید: اجرایی شدن این قانون در مطبوعات خصوصی امکانپذیر نیست ولی برای دولتیها که از این جیب به آن جیب میشود مشکلی وجود نخواهد داشت.
وی تصریح میکند: در دوران رکود بازار که مطبوعات زیر فشارهای اقتصادی ناشی از گرانی کاغذ، مواد اولیه چاپ و نبود آگهی بهسختی روزنامهها را به پیشخوان میرسانند به نظر میرسد مسئولان چشم به روی مشکلات ما بستهاند.
شاهین تهرانی، سردبیر روزنامه ورزشی گل نیز در گفتوگو با خبرنگار قدس میگوید: تا وقتی هدفمان حمایت از مطبوعات نباشد تمام این قوانین قابلقبول است ولی اگر قرار باشد کاری بکنیم که مطبوعات حمایت شوند و آگهیدهنده رغبت کند به سمت مطبوعات برود و برای او بهصرفه باشد که به روزنامه آگهی بدهد، اینطور قانونها فقط بهمثابه مانع و سنگاندازی در مسیر فعالیتهای فرهنگی خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه سیاستگذار با وضع چنین قوانینی کمر به تضعیف رسانههای مکتوب بسته و بقای نشریات را به خطر انداخته است، میافزاید: سیاستگذاران با قوانین نسنجیده و غیرکارشناسی ادامه حیات مطبوعات را به خطر میاندازند. اگر بخواهید حیات رسانهها تضمین شود باید فرصتهای بیشتری برای درآمدزایی آنها فراهم کنید نه اینکه منافذ درآمد را به روی آنها ببندید.
سیل آگهیها به سمت فضای مجازی با افزایش تعرفه
وی با تأکید بر اینکه وضع چنین قوانینی آنهم در شرایطی که شبکههای اجتماعی فضای رسانهای را تسخیر کرده، میتواند مطبوعات را از عرصه فرهنگ کشور بیرون کند، میافزاید: اگر روزنامهها بخواهند بر مبلغ تعرفه آگهی بیفزایند آگهیدهنده ترجیح میدهد کالایش را در یک صفحه اینستاگرامی با چند میلیون دنبالکننده تبلیغ کند تا اینکه آن را به دست روزنامهها بسپارد.
منصور مظفری، مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد نیز در گفتوگویی با اشاره به اینکه در دنیا دولت و حاکمیت برای رسانهها که وظیفه آگاهیبخشی و اطلاعرسانی به مردم را بر عهده دارند تسهیلاتی در نظر میگیرند، میگوید: در بحران همهگیری کرونا و کاهش فروش مطبوعات که زیانهای زیادی را برای این بخش ایجاد کرده در نظر گرفتن نرخ مالیات خدمات آگهی، رپرتاژ و تبلیغ برای این حوزه، میتواند ضربهای مضاعف برای فعالان آن باشد.
نظر شما